ابراهیم نبوی بالاخره به آرزوی اش رسید و به ایران بازگشت. متاسفانه این آرزو در زمان حیات اش به دلیل خبث جمهوری نکبت اسلامی به تحقق نپیوست ولی دستکم پیکر بی جان او در خاک کشورش در کنار پدر و مادرش آرام گرفت.
آرام گرفت اما چه آرام گرفتنی.... ابتدا اجازه ی دفن پیکر او را ندادند و او را روانه ی پزشک قانونی کردند و بعد لابد دستور آمد و او را خیلی سریع به قطعه ۷۶ بهشت زهرا بردند و تحت نظارت امنیتی ها و بدون حضور دوستداران اش به خاک سپردند.
لعنت به حکومت نکبت باد که از پیکر بی جان نویسنده ی مخالف خود هم می هراسد.
و ای کاش به این نوع خباثت ها بسنده می کردند. کیهان شریعتمداری و در اصل کیهان خامنه ای بعد از مرگ نبوی، طبق معمول که به زنده و مرده رحم نمی کند و زهر مرگبار و عفن خود را به هر کسی می ریزد، کلی در باره ی مهم نبودن نبوی یاوه سرایی کرد و به خیال خود، این نویسنده و طنزپرداز یگانه را تخریب کرد. شریعتمداری که در واقع ناشر اندیشه های سدعلی دونگ است نوشت:
«هنر طنزنویسی، در کنایه و لطافت است. زمانی که طنزنویس، از ظرافت تُهی شود و به درشتگویی و ناسزانویسی چارواداری افتاد، تمام شده است. ابراهیم نبوی (همکار دو دهه قبل نشریات زنجیرهای) نه پریشب که خبر خودکشیاش در «مریلند» منتشر شد، بلکه دو دهه قبل تمام شد؛ زمانی که دیگر حرفی برای نوشتن به زبان طنز نداشت. اما مافیای گرگصفت سیاسی، او را به حال خود نگذاشتند و در توهمش دمیدند تا در آمریکا، از او مبارز سیاسی بسازند، چیزی که اصلاً در قواره و شخصیتش نبود.... اهانتهای مبتذل و بیمایه ابراهیم نبوی نسبت به امام خمینی (ره) و رهبری و مراجع عظام تقلید (مثل آیتالله وحید خراسانی) و شهید سید حسن نصرالله و سردار قاآنی و... در فضای مجازی موجود است. او با این توهینها نمیتوانست اصلاحطلب باشد.»
ببینید کار به کجا رسیده که کیهان از لطافت و ظرافت سخن می گوید!
اما نه کیهان نه حکومتی های آدمخوار، طرف صحبت من نیستند. طرف صحبت من کسانی هستند که در خارج از کشور، مثلا ادعای اپوزیسیون بودن می کنند و نبوی را با انواع و اقسام حرف های زشت و تهی مغزانه می نوازند...
ای کاش این ها که برخی شان قطعا ماموران رسانه ای حکومت نکبت هستند نظر کیهان در باره ی نبوی را بخوانند، و نفرت حکومت از او را مشاهده کنند، بعد به چرندنویسی های خود ادامه دهند....