رادیو بین المللی فرانسه - نوفل لوشاتو، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ / ۳۱ ژانویه ۱۹۷۹: یک روز قبل از پرواز روحالله خمینی و همراهانش بهسوی تهران، چمدانهای مسافران جمعآوری و بررسی میشود. هادی غفاری ظاهراً مشغول جمع و جور کردن اثاثیه است. روی یکی از چمدانها نوشته شده: «امام خمینی»
آسوشیتدپرس در شرح این عکس نوشته است: «یکی از مسلمانان شیعۀ پیرو آیتالله خمینی و یک زن محجبه چمدانهای خود را در باغ محل اقامت آیتالله، در نوفل لو شاتو در حومۀ پاریس، جمعآوری میکنند. آنها با یک هواپیمای چارتر، همراه با آیتالله، خانواده، دستیاران و حامیان ایشان و همچنین گروهی از خبرنگاران عازم ایران هستند. آیتالله خمینی ۱۴ سال است که در تبعید زندگی میکند.»
در فردای این عکس (نام عکاس معلوم نیست)، هواپیمای حامل خمینی با حدود ۱۵۰ سرنشین به مقصد تهران پرواز کرد.
به گفتۀ ابراهیم یزدی «حدود صد خبرنگار» در این هواپیما بودند. او در این باره گفته بود: «عاشق چشم و ابروی آنها نبودیم که مجانی ببریمشان ایران، اما وقتی آنها در هواپیما بودند، هواپیما را نمیزدند...» ابوالحسن بنیصدر نیز سالها بعد «تشویش خاطر» خود را طی پرواز در خاطر داشت. به گفتۀ او نگرانی از ساقط شدن هواپیما و یا احتمال فرود اجباری در جنوب ایران، در ذهن مسافران وجود داشت.
به دلیل همین نگرانیها بود که خمینی زنان و کودکان را با پرواز دیگری به ایران فرستاد. اما شاپور بختیار خود بعدها توضیح داد که هیچگاه قصد هدف گرفتن هواپیما را نداشته، زیرا صلاح نمیدیده که از خمینی شهید بسازد. با اینحال بختیار به فرود آوردن هواپیما در کیش و نگاه داشتن موقت سرنشینانش در آن جزیره بهطور جدی اندیشیده بود.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
اما در نهایت، دولت موقت چارهای جز گشایش فرودگاه مهرآباد و تضمین امنیت خمینی ندید و بدین ترتیب آیتالله تبعیدی با هواپیمایی که به گفتۀ ابراهیم یزدی ۶۰ هزار دلار و به گفتۀ برخی دیگر از شاهدان ۱۷۵ هزار دلار کرایه شده بود به خاک ایران وارد شد.
به غیر از خبرنگاران، شمار همراهان خمینی حدود ۳۰ نفر تخمین زده شده است. پس چمدانهایی که در عکس دیده میشود (بین بیست تا سی) ، باید اسباب و اثاثیۀ همین افراد باشد.
انقلاب و آیندۀ ناشناخته
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران که چند ساعت بعد از ورود خمینی مخابره شد، از «یک آخوند با عمامۀ سفید» (؟) نقل کرد: «همین شش ماه پیش چه کسی میتوانست تصور کند که آیتالله به ایران برگردد و مورد استقبال میلیونها مسلمان قرار گیرد؟»
پاتریک مِنه، فرستادۀ ویژۀ این خبرگزاری درپایان گزارش خود نوشت: «در حالی که سلطنت هنوز پابرجاست و نطفۀ یک جنگ داخلی - یا جنگ مذهبی (جهاد)؟ - در ایران مشاهده میشود، هرکس از خود میپرسد این راه و روش اسلامی در عمل چه خواهد بود؟»
روزنامۀ فرانسوی لوموند نیز در همان زمان نوشت: «به نظر میرسد سرانجام نظامیان به این نتیجه رسیدهاند که بازگشت خمینی (نسبت به ادامۀ اقدامات انقلابی) ضرر کمتری داشته باشد... ظاهراً برخی سران ارتش چنین میپندارند که خمینی به محض بازگشت، تحت تأثیر مذهبیهای میانهرو قرار خواهد گرفت و با ملایمتر کردن راه و روش خود، پروژۀ جمهوری اسلامیاش را به بعدها موکول خواهد کرد.»
بعد از ۴۶ سال، نگاه دوباره به حدسها و تفسیرهای رسانههای خارجی و البته مطالب مطبوعات داخلی، بهروشنی وضعیتی را در مقابل چشم خواننده بازسازی میکند که هیچکس نمیدانست کشور به کدام سو میرود.
شمار بزرگی از همراهان خمینی در سفر پاریس-تهران دیگر به دنیا نیستند. اما هادی غفاری که در روزهای نخست انقلاب همه جا خمینی را دنبال میکرد و در آن زمان به عنوان یکی از تندروترین و خشنترین روحانیون شناخته میشد همچنان زنده است، هرچند او نیز در مصاحبهای با حسین دهباشی، با اشاره به وقایع آن روزها صریحاً گفته است: «حرفها را به گور میبریم انشاءالله».
فرار از برزخ جمهوری اسلامی