Wednesday, Feb 12, 2025

صفحه نخست » نامه دردناک زهرا رهنورد درباره، اولین روز حصر

zrn.jpgبه ما چشم‌بند و دهان‌بند زدند و پایمان را زنجیر کردند

ایران اینترنشنال - زهرا رهنورد، درباره شیوه آغاز حصر خود و میرحسین موسوی، از رهبران «جنبش سبز»، نوشت که در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، ماموران امنیتی با حمله به خانه آن‌ها، به این دو نفر چشم‌بند و دهان‌بند زدند، زنجیرهای سنگین بر پاهایشان بستند و به «نقطه‌ای در زیرزمینی متروک» پرتابشان کردند تا توبه کنند.

رهنورد در یادداشتی با عنوان «زمان و مکان برزخی؛ یادی از نخستین روز دستگیری در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹» که چهارشنبه ۲۴ بهمن در سایت کلمه منتشر شد، نوشته است که پس از انتقال به زیرزمینی متروک، «در یک بی‌زمانی تکان‌دهنده، مردانی ناشناس و نقاب‌دار»، درها را به رویشان قفل کردند.

رهنورد که از چهره‌های برجسته اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و همسر میرحسین موسوی است، با اشاره به محاصره ورودی بن‌بست اختر به وسیله ماموران، نوشت: «ده‌ها مامور به خانه ما حمله می‌آورند ...، نه با تیر و تفنگ و قمه و ساطور اما با چهره‌های خشن و بی‌رحم. دست یکی از آن‌ها پاره کاغذی است که رویش جرم‌های خیالی به ما نسبت داده‌اند. درهای آهنی زوزه‌کشان به هم می‌خورند.»

رهنورد که از ۱۴ سال پیش در حصر خانگی به سر می‌برد، درباره تفتیش خانه‌شان به دست ماموران نوشت: «بدون واهمه و بی هیچ ملاحظه ... گویی با هیاهویی عمدی مشغول زیر و رو کردن اثاث خانه هستند. خِر و خِر و دینگ دَنگ و تَرق و تُروق. اجسام سنگین، کمد و مبل قفسه کتاب، تلویزیون و ظروف و وسایل خانه را به این طرف و آن طرف می کشند.»

او با ابراز خشنودی از این‌که پیش از هجوم ماموران، بیشتر آثار هنری خودش و میرحسن موسوی و مجسمه‌ها و تابلوها را از خانه خارج کرده بودند، اضافه کرد: «چیزی که به آن‌ها دیکته شده در این خانه وجود ندارد. خودشان هم می‌دانند که این‌ها بهانه است. ابزار ارتباط با بیگانگان؟! یک بهانه است برای دستگیری ما.»

عبدالله مومنی در خصوص نامه زهرا رهنورد:

نامه دردناک خانم رهنورد درباره خاطره ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ و برخوردهای ضد انسانی سیستمی خشونت گرا ، حقیقتا خوره ی روحمان شد. از دیگر سو مقاومت و پایداری رهبران جنبش سبز، برگی افتخارآمیز از آزادیخواهی ایرانیان در برابر خونتای استبداد شد. آری در آن جنبش کشته و شهید دادیم ، زخم خوردیم در زندان‌ افتادیم اما زنده بودن جامعه را فریاد زدیم و اینکه در برابر کژکارکردیها ایستادگی عظیم ملی شد. ما ایرانیان دوباره خود را باز یافتیم .


گرچه رهبران جنبش را در زیر زمین نمور و تاریک با زنجیرهای سنگین در بند کردند. اما غافل از اینکه حریت و شرافت میرحسین و رهنورد و کروبی بر تزویر و قلدری قداره بندان فائق آمد و مقاومت سترگ آنها در یاد تاریخ دموکراسی خواهی خواهند ماند. برگی سبز و درخشان بر تارک آزادیخواهی ایران


ما اکنون خود را روایت خواهیم کرد تا زمانی که بتوانیم نهال دموکراسی و آزادی را ‌در این سرزمین سبز کنیم . ما با درهم آمیزی رو به پیش همه تلاش‌هایی ملی مان در جنبش سبز و جنبش زن زندگی آزادی خواهیم دانست روزی می توان صلا سر داد که " سر اومد زمستون" به امید و اشتیاق صدا خواهیم زد " یه روز خوب میاد".





Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy