گمانهزنیها دربارۀ شانس مذاکرۀ ایران و آمریکا، علیرغم سخنان تند و تیز علی خامنهای دونالد ترامپ همچنان ادامه دارد
یورونیوز - رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنرانیاش مذاکره با آمریکا را کاری غیرشرافتمندانه خواند و رئیس جمهور ایالات متحده نیز پس از سخنان رهبر ایران، در گفتوگو با روزنامۀ نیویورکپست گفت: «اگر توافقی {با ایران} انجام شود اسرائیل دیگر ایران را بمباران نمیکند.»
نفی مذاکره از سوی رهبر جمهوری اسلامی و تاکید او بر اینکه ایران هر تهدید یا اقدام نظامی آمریکا را با اقدام متقابل پاسخ خواهد داد، در حالی مطرح شد که حکومت ایران ترجیح داده آخرین اقدام نظامی اسرائیل را، که موجب آسیب دیدن پدافند هوایی ایران شد، بیپاسخ بگذارد و بسیاری از کارشناسان سیاسی، جمهوری اسلامی را در موضعی تدافعی و ضعیف ارزیابی میکنند.
در بین تحلیلگران سیاسی غربی نیز اخیرا فرید زکریا خبرنگار معروف "سینان" مدعی شد جمهوری اسلامی ایران به طرز بیسابقهای ضعیف شده و برای بقای خود شدیدا نیازمند سرمایه و تکنولوژی خارجی است و حاضر است به شرط برچیده شدن تحریمها و ادغام در جامعۀ جهانی بر سر برنامۀ اتمی خود با دولت ترامپ معامله کند.
این کارشناس بهنام مسائل خاورمیانه، در گفتوگو با هفتهنامۀ فرانسوی "اکسپرس" گفت که راهبرد حکومت ایران در دو دهۀ گذشته بر پشتیبانی نیروهای نیابتیاش (حزبالله، حماس، حوثیها و رژیم بشار اسد) برای مقابله با آمریکا و متحدان منطقهای آن (اسرائیل، عربستان، امارات) مبتنی بوده و این پشتیبانی راهبردی امروز کاملا از بین رفته است به طوری که جمهوری اسلامی ایران از زمان حملۀ صدام حسین به ایران در سال ۱۹۸۰ به اندازۀ امروز ضعیف نبوده است.
با اینکه فرید زکریا جمهوری اسلامی ایران را تا این حد ضعیف قلمداد کرده، دونالد ترامپ پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران، این ایده را رد کرد که ایران ضعیف شده است. ترامپ حتی صریحا تاکید کرد که ایران قدرتمند است و ضعفش در پایان دورۀ نخست ریاست جمهوری وی حاصل شده بود.
امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم پشت رزمندگان جنگ بودند
افشار سلیمانی، کارشناس روابط بینالملل و سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان، دربارۀ میزان ضعف جمهوری اسلامی در شرایط کنونی میگوید: «به نظرم این طور مطلق نمیتوان از ضعف ایران در قیاس با سالهای قبل حرف زد. باید گفت ایران در چه چیزی ضعیف شده؟ قدرت یک کشور مولفههای گوناگونی دارد. پارهای از مولفههای قدرت قابل اندازهگیریاند. اقتصاد ایران و ترکیه را با عدد و رقم میتوان مقایسه کرد و گفت از این حیث کدام یک از این دو کشور ضعیفتر است. کلیگویی نمیتوان کرد. البته پس از ارزیابی مؤلفههای گوناگون به یک جمعبندی نهایی میتوان رسید. فرید زکریا باید دقیق بگوید که بر چه اساس میگوید ایران در ضعیفترین حالت خودش طی ۴۵ سال اخیر است. چون ایران در زمینۀ نظامی و انرژی هستهای و غیره دستاوردهایی داشته. اگر پازل قدرت ملی را جلوی خودمان بگذاریم، قطعات قوی و ضعیف در آن به چشم میخورد. مثلا اقتصاد ایران ضعیف است. از حیث حمایت ملی و مردمی، واقعیت این است که امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم آن طور پشت رزمندگان جنگ بودند و ایثار هم میکردند. محاسبۀ این مولفهها ضروری است.»
آقای سلیمانی میافزاید: «حتی اگر ضعفهای کنونی را نداشتیم، باز باید بررسی میکردیم که طرف مقابل ما کیست؟ توسعه و پیشرفت ما همهجانبه نبوده. ما قرار بود در سال ۱۴۰۴ قدرت اقتصادی اول خاورمیانه شویم ولی الان قدرت آخر هستیم! یعنی برنامههای پیشبینیشده را هم اجرا نکردهایم. سیاست خارجی باید اجماع داخلی را در پشت سر داشته باشد و با نظام بینالملل هم سازگار باشد. نظام بینالملل هم مبتنی است بر قدرت، نه بر آرزوهای حکومتها. اگر این دو شرط در سیاست خارجی رعایت شود، میتوان انتظار داشت درجاتی از موفقیت نصیبش شود. مشکل ما این است که سیاست خارجی ما مبتنی بر اجماع نیست و سازگاریاش با نظام بینالملل محل سوال است.»
فرید زکریا نظرش را از آقای ظریف گرفته است
هوشنگ امیراحمدی، کارشناس مسائل ایران و روابط بینالملل، اگرچه منتقد نگاه فرید زکریا به مسائل ایران است، اما تحلیل او را نسبتا قبول دارد و میگوید: «آقای فرید زکریا به نظر من آدم بسیار بیسوادی در مورد ایران است. هیچ مطالعه و تحقیق و نوشتهای در مورد ایران ندارد. یک عده آدم نادان و وطنفروش با او صحبت میکنند و خبرهایی به او میدهند. این گفتوگوها خیلی سطحی است. فرید زکریا این نظر را، که ایران از ۱۹۸۰ تا حالا هیچ وقت این قدر ضعیف نبوده، عمدتا در مصاحبه با آقای ظریف و افرادی نظیر او بدست میآورد. یعنی اینها مستقیم یا غیرمستقیم میگویند جمهوری اسلامی عملا شکست خورده است. من این حرف را البته در چارچوبی خاص قبول دارم. به این معنا که بعد از یک دوران بسیار طولانی گسترش قدرت جمهوری اسلامی در منطقه از طریق نیروهای نیابتی، الان شکست فاحشی خورده و عقبنشینی آشکاری کرده. اما آنچه برای جمهوری اسلامی در منطقه اتفاق افتاده، به معنای ضعف کلی نظام نیست. جمهوری اسلامی در داخل و خارج دچار بحرانها و ضعف اساسی است ولی به نظرم ملّا هنوز آن قدر نمرده که راه قبرستان را فراموش کرده باشد! جمهوری اسلامی ضعیف شده ولی شکست نخورده؛ برای اینکه جنگی نکرده است. این نظام هنوز میلیونها نفر نظامی و موشک و پهپاد و ایدئولوژی دارد و مشغول تقلا است. بنابراین نمیتوان گفت که جمهوری اسلامی به نقطۀ ضعفی رسیده که هر موشی میتواند با دمش بازی کند.»
آقای امیراحمدی میافزاید: «جمهوری اسلامی قبل از اینکه ضعیف شود هم حریف آمریکا و اسرائیل نبود. الان نیز همان طور است اما هنوز حریف بسیاری از کشورهای منطقه هست. بنابراین دربارۀ اینکه جمهوری اسلامی چقدر ضعیف شده، باید با دقت حرف زد. در رابطه با آمریکا و اسرائیل و اروپا، ایران تا حد زیادی ضعیف شده و عقبنشینیهایی داشته و دچار مشکلاتی است. اما در رابطه با کشورهای دیگر، نسبت قدرتش با آنها چندان هم از بین نرفته. غیر از اسرائیل، جمهوری اسلامی هنوز از سایر کشورهای منطقه، مثلا منطقۀ خلیج فارس، به لحاظ نظامی قویتر است. شاید ترکیه از حیث قدرت نظامی تا حدی همقد جمهوری اسلامی باشد.»
قبلا ضعف نظامی و اقتصادی را با هم داشتیم
احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، با این نظر فرید زکریا موافق نیست و به یورونیوز گفت: «این تحلیل مطابق با واقع نیست. ایران واقعا قوی است. ما در دهههای گذشته، هم از نظر اقتصادی ضعیف بودیم هم از نظر نظامی، ولی مردم پشتوانۀ انقلاب بودند. الان از نظر نظامی و دفاعی خیلی قوی هستیم. مردم ایران هم انقلاب کردهاند و انقلابشان را دوست دارند اما از وضع معیشتیشان ناراحتاند. به لحاظ اقتصادی، ارزشهایمان متفاوت از قبل شده، فرماندۀ واحد اقتصادی نداریم و تیم دولت هم ضعیف عمل میکند. قبول دارم که از لحاظ اقتصادی و معیشتی تا حدی ضعیف هستیم ولی کلیت کشور قدرتمند است.»
منتفی شدن «وعدۀ صادق ۳» تصمیم درستی بود
در افکار عمومی جامعۀ ایران، منتفی شدن عملیات «وعدۀ صادق ۳» یکی از مهمترین نشانههای ضعف جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل قلمداد شده و حتی بسیاری از افراد و چهرههای موسوم به حزباللهی نیز از این بابت از نظام جمهوری اسلامی ناراضیاند.
هوشنگ امیراحمدی در پاسخ به این سؤال که آیا تعلیق این عملیات، نشانۀ درستی نظر فرید زکریا دربارۀ ضعف مفرط جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نیست، میگوید: «بعد از اینکه اسرائیل تا حد زیادی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی را نابود کرد، جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل ضعیفتر شد و منتفی شدن عملیات وعدۀ صادق ۳ هم ریشه در همین ضعف دارد. در واقع سران حکومت ایران به این موضوع فکر کردند که زد و خورد متقابل با اسرائیل در جایی باید متوقف شود؛ چون طرف اسرائیلی هم قویتر است، هم بمب هستهای دارد، هم حمایت آمریکا و اروپا را دارد. جمهوری اسلامی تصمیم گرفت صادق ۳ را انجام ندهد چون میدانست بعد از صادق 3 باز با حملۀ اسرائیل مواجه میشود و آن وقت مشکل انجام عملیات صادق ۴ و ۵ را پیدا خواهد کرد. به نظرم این تصمیم درستی بود. ولی این جواب ندادن را نباید ناشی از ضعف ایران در منطقه بویژه نسبت به کشورهای عربی دانست.»
ایران احساس کرد اسرائیل منتظر «وعدۀ صادق ۳» است
افشار سلیمانی هم در پاسخ به سؤال فوق گفت: «انجام نشدن عملیات وعدۀ صادق ۳ تا حدی ناشی از این بود که ایران احساس کرد اسرائیل منتظر انجام این عملیات است تا بتواند حملۀ بعدیاش را انجام دهد. آقایان به این درجه از عقلانیت رسیدهاند که به جواب اسرائیل هم فکر کنند. یعنی قبل از حمله باید دید طرف مقابل چه جوابی به حمله میدهد. اصولا در سیاست خارجی آلترناتیوهای مختلف هر اقدامی را در نظر میگیرند و بر اساس مدل ریاضی، سود و زیان هر اقدامی را بررسی و تعیین میکنند تا ببینند آن اقدام به نفع کشور است یا نه؟ و نهایتا اقدامی را انتخاب میکنند که کمترین زیان و بیشترین سود را داشته باشد. به هر حال در پرهیز از عملیات وعدۀ صادق ۳ بر این اساس عمل شد. البته نتایج انتخاب احتمالی ترامپ و اینکه او چطور عمل خواهد کرد، ملاحظۀ دیگری بود که مانع از اجرای عملیات مذکور شد. عاقلانهترین روش برای تعیین سیاست خارجی، محاسبۀ میزان زیان وارده است، نه میزان زیانی که به طرف مقابل میتوان زد. اگر زیان ما خیلی بیشتر از زیان طرف مقابل باشد، طبیعتا نباید چنین بابی را باز کرد.»
با «وعدۀ صادق ۱ و ۲» به آنچه میخواستیم رسیدیم
ولی احمد بخشایش اردستانی، نمایندۀ اصولگرای مجلس ایران، میگوید: «منتفی شدن این عملیات این حاکی از تضعیف ایران نیست. وعدۀ صادق ۱ انجام شد تا به آمریکاییها بفهمانیم که ما میتوانیم به اسرائیل موشک شلیک کنیم. وعدۀ صادق 2 انجام شد تا نشان دهیم ما میتوانیم مراکز حساس اسرائیل را بزنیم. تهدید به انجام وعدۀ صادق ۳ برای برقراری آتشبس در غزه بود. حوثیها هم چنین هدفی داشتند. انصارالله یمن هم به اسرائیل شلیک میکرد تا آتشبس در غزه برقرار شود. وقتی آتشبس برقرار شد، دیگر دلیلی نداشت وعدۀ صادق ۳ را انجام دهیم. به هر صورت عقلا بر هر دو کشور حاکم هستند. در عملکرد ما عقلانیت وجود دارد، در عملکرد اسرائیل هم. وقتی جنگ غزه تمام شده، چرا باید وعدۀ ۳ را عملی کنیم؟ ما با وعدۀ ۱ و ۲ به آنچه که میخواستیم، رسیدیم.»
آقای اردستانی دربارۀ این نکتۀ رایج در گفتوگوهای سیاسی مردم ایران، که آخرین حمله را اسرائیل انجام داد و پدافند هوایی ایران را زد ولی حملهاش بیجواب ماند چون جمهوری اسلامی از اسرائیل ترسیده، میگوید:«من این نظر را قبول ندارم. بالاخره حملۀ اول را ایران انجام داده بود. بنابراین طبیعی است که حملۀ آخر را اسرائیل انجام دهد. اینکه برخی میگویند جمهوری اسلامی ترسید با ادامۀ این درگیری خسارتهای جبرانناپذیر بخورد، درست نیست. جمهوری اسلامی بیباکترین کشور در دنیاست که با آمریکا درگیر است. هیچ کشوری جرات نمیکند با آمریکا درگیر شود. جمهوری اسلامی در طول عمرش تنش داشته. مطمئن باشید نمیترسد.»
ایران کارتهای بازیاش را از دست داده
به غیر از منتفی شدن عملیات وعدۀ صادق ۳، ضربات سنگین وارده به حماس و حزبالله لبنان و سقوط حکومت بشار اسد نیز از نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی و مردم عادی ایران، مصداق قطع شدن بازوهای جمهوری اسلامی در منطقه بوده است.
افشار سلیمانی در پاسخ به این سؤال که تضعیف حماس و حزبالله و سقوط حکومت اسد چه تاثیری بر قدرت منطقهای ایران داشته میگوید: «من ابتدای این جنگ گفتم که حماس و حزبالله حذف نمیشوند ولی قطعا اسرائیل ضربات بیشتری میزند. الان شاهد چنین وضعی هستیم. به هر حال وضع فعلی حماس و حزبالله مصداق از دست رفتن کارتهای بازی برای ایران است. جمهوری اسلامی باید از این کارتها در مذاکرات استفاده میکرد و امتیازاتی هم به نفع فلسطینیها میگرفت. یعنی باید وارد فرایند صلح خاورمیانه میشد و خودش را به عنوان راه حل مشکل مطرح میکرد، نه این که به ایران به عنوان مشکل نگاه کنند. از ابتدا معلوم بود که این کارتها دائمی نیستند و بالاخره روزی از دست میروند. الان حماس خیلی ضعیف شده، حزبالله هم ضعیف شده و حکومت بشار اسد هم از بین رفته. در عراق هم تحولاتی رخ داده که به سود حکومت ایران نیست. ضمن اینکه ایران هم مشکلات اقتصادی قابل توجهی دارد و به راحتی نمیتواند به بازسازی این گروهها کمک کند. بنابراین ضربات وارده به حماس و حزبالله حتما در کاهش قدرت منطقهای ایران تاثیر داشته و آثارش عیان است.»
آقای سلیمانی میافزاید: «الان سوریه شده محل دیپلماسی کشورهای گوناگون. از کشورهای اروپایی گرفته تا ترکیه و عربستان و غیره. ولی ایران تماشاچی این تحولات است و - به گفتۀ سخنگوی دولت پزشکیان - با دولت حاکم بر سوریه ارتباطی ندارد. یعنی ایران از آن نقشآفرینی فعال در سوریه، به چنین نقشی در سوریه رسیده. در لبنان هم این بحث مطرح است که حزبالله را به دولت راه ندهید. مگر قبلا چنین وضعی در غزه و لبنان و سوریه وجود داشت که الان بتوانیم بگوییم قدرت ایران در منطقه کاهش نیافته؟ ابزاری که در دست ایران بود، الان از دستش خارج شده. و این یعنی ایران به موقع هزینهها را به سرمایه تبدیل نکرد.»
علت ضعف ایران بوروکراسی کشوری است نه بوروکراسی لشکری
هوشنگ امیراحمدی اما ضعف جمهوری اسلامی را عمدتا ناشی از علل داخلی میداند نه تضعیف یا نابودی نیروهای نیابتیاش. آقای امیراحمدی میگوید: «بعد از عملیات ۷ اکتبر، اسرائیل با زرنگی خاصش، و به نظر من طبق برنامۀ مشخصی، از فرصت استفاده کرد و رهبران نیروهای نیابتی را نابود کرد و غزه را هم تا حدود زیادی از بین برد، حزبالله را خنثی کرد، اسد هم که در این روند قربانی ایران و روسیه شد که دیگر از او حمایت نکردند. ارتش اسد هم وقتی دید ایران و روسیه حامی اسد نیستند، دلیلی ندید برای اسد بجنگد. با این حال، در قیاس با کشورهای منطقه، زیربناهای قدرت نظامی ایران خیلی بیشتر است. نیروی انسانی، نیروی نظامی و تکنولوژی غیر وابستۀ ایران قابل توجه است. هیچ کشوری در منطقه، امروز به اندازۀ جمهوری اسلامی از قدرت نظامی و سیاسی و ایدئولوژیک برخوردار نیست. چیزی که جمهوری اسلامی را ضعیف کرده، نحوۀ مدیریت این حکومت است. علت مشکلات فراوان در داخل ایران، همین ضعف مدیریت است که به عامل اصلی ضعف جمهوری اسلامی بدل شده است. بوروکراسی لشکری جمهوری اسلامی بد عمل نکرده، ولی بوروکراسی کشوری این نظام فلج شده. اگر جمهوری اسلامی بتواند تغییری در داخل انجام دهد و این بوروکراسی کشوری را به هم بریزد و از آن چیز دیگری درآورد، که من شک دارم از عهدۀ چنین کاری برآید، به نظرم میتواند اقتدار منطقهایاش را حفظ کند و گسترش دهد. به هر حال، علیرغم این ضعفها، به نظر من ایران هنوز هم بزرگترین قدرت منطقه است.»
در سوریه شکست خوردیم
اما احمد بخشایش اردستانی دربارۀ نسبت قدرت ایران و وقایعی که بر حماس و حزبالله و بشار اسد گذشته است، میگوید: «ایران پیروز منطقه بود برای اینکه طبق قواعد کلاسیک، وقتی یک کشور با یک گروه درگیر باشد و نهایتا مجبور شود با آن گروه قرارداد آتشبس امضا کند، در هر شرایطی آن گروه پیروز است. پس در جنگ اسرائیل با حماس و حزبالله، پیروزی با حماس و حزبالله بوده. کشتن سران حزبالله هم اشتباه اسرائیل بود چون موجب شد آتشبس به تاخیر بیفتد. تنها جایی که ما شکست را قبول کردیم، سوریه بود که آنجا در برابر ترکیه شکست خوردیم. یعنی بین ترکیه و اسرائیل و آمریکا، بهتر دیدیم که سوریه را تحویل ترکیه دهیم؛ برای اینکه مطمئن بودیم ترکیه هم با افتضاح از سوریه خارج میشود. اگر سوریه را داشتیم و جنگ تمام شده بود، دست برتر را در منطقه داشتیم ولی الان هم که سوریه را از دست دادهایم، به اندازۀ کافی قدرت داریم. وقتی آقای ترامپ میگوید ایران قدرتمند است و من حرف نتانیاهو را گوش نمیکنم و درگیر جنگ با ایران نمیشوم، یعنی ایران قدرت دارد دیگر.»
![putintrump.jpg](https://news.gooya.com/2025/02/12/putintrump.jpg)
"مکالمه طولانی و بسیار سازنده ترامپ با پوتین"
![taslimdollar.jpg](https://news.gooya.com/2025/02/12/taslimdollar.jpg)
اگر این تسلیم شدن است...