Monday, Feb 17, 2025

صفحه نخست » بحران همگرایی در اپوزیسیون

farrokhi.jpgنشست مونیخ و چالش‌های پیش‌روی ائتلاف برای آزادی ایران

بهرام فرخی ـ مونیخ، شهر تاریخ و سیاست، این‌بار میزبان یکی از مهم‌ترین و درعین‌حال پرحاشیه‌ترین گردهمایی‌های اپوزیسیون ایرانی بود. نشستی که قرار بود آغازگر مسیر همگرایی و اتحاد باشد، اما بیش از هر چیز، عمق شکاف‌ها و تضادهای درونی جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی را نمایان ساخت. آنچه در این نشست گذشت، نه تنها گام بلندی به سوی وحدت نبود، بلکه به نظر می‌رسد بیش از پیش، اختلافات را عیان و مسیر همدلی را دشوارتر کرده است.

وعده‌ای برای اتحاد یا نمایش انسداد؟

شاهزاده رضا پهلوی، به‌عنوان چهره‌ای برجسته در میان جریان‌های پادشاهی خواه و برخی جمهوری‌خواهان میانه‌رو، در این نشست تلاش کرد تا با ارائه برنامه‌ای ده‌ماده‌ای، چارچوبی برای دوران گذار ترسیم کند. اما آنچه بیش از این برنامه در رسانه‌ها و تحلیل‌های سیاسی بازتاب یافت، ماده‌ای بود که تحت فشار حاضرین به برنامه اضافه شد به عنوان اصل یازدهم: پذیرش رهبری دوران گذار
توسط شخص شاهزاده.

البته، آقای فواد پاشایی دبیر کل حزب مشروطه در پرسشی از شاهزاده، نگرانی‌های خود را دربارهٔ حفظ کیان پادشاهی مطرح کردند و آن را در قالب سؤالی دربارهٔ وظایف رهبری بیان نمودند.

این تصمیم، هرچند در نگاه اول می‌توانست نقطه‌ای روشن برای همگرایی باشد، اما در عمل، به نظر می‌رسد بیش از آنکه عامل اتحاد شود، بذر اختلافات تازه‌ای را خواهد کاشت. زیرا بلافاصله پس از اعلام این تصمیم، موجی از مخالفت‌ها در میان اپوزیسیون دموکرات شکل گرفت. منتقدان بر این باورند که این اقدام نه‌ تنها کمکی به دموکراتیک شدن فرآیند گذار و انتخاب رهبر و یا سخنگوی اپوزیسیون از طریق یک ائتلاف گسترده نمی‌کند، بلکه سلطنت‌طلبان افراطی را بیش از پیش جسور خواهد ساخت.


و در نهایت انتخاب پرچم شیر و خورشید بدون تاج به‌عنوان پرچم ملی، در ماده دوازدهم گنجانده شد.

شاهزاده در این نشست از طرفداران خود خواست تا به حملات لفظی علیه دیگر گروه‌های اپوزیسیون پایان دهند و مسیر گفتگو و مدارا را در پیش بگیرند. اما آیا این توصیه تأثیری بر رفتارهای افراطی طرفداران ایشان خواهد داشت؟ تاریخ نشان داده که رادیکالیسم، تنها با توصیه‌های شفاهی مهار نمی‌شود، بلکه نیازمند تغییرات اساسی در ساختار فکری و سیاسی حامیان یک جریان است.

سه تظاهرات در یک شهر؛ شکاف در میان هواداران شاهزاده

در حالی که کنفرانس امنیتی مونیخ در جریان بود، سه تظاهرات جداگانه از سوی طرفداران شاهزاده در این شهر برگزار شد؛ موضوعی که به‌خوبی نشان‌دهنده اختلافات جدی میان خودِ هواداران شاهزاده است. اگر قرار بود این نشست نمادی از وحدت باشد، چرا شاهد این‌همه تفرقه در میان نزدیک‌ترین جریان‌ها به شاهزاده هستیم؟

یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های این رویداد، برخورد خشونت‌آمیز با یکی از برگزارکنندگان یکی از این تجمعات "بزرگترین تجمع"بود که شخص شناخته شده‌ای در میان مخالفین رژیم در آلمان می‌باشد که حتی اجازه ورود به سالن را پیدا نکرد و با برخورد فیزیکی از درب نشست بیرون رانده شد. این اتفاق، یادآور همان روش‌هایی است که قرار بود اپوزیسیون در برابر آن بایستد: حذف، سرکوب و بستن درهای گفتگو بر روی مخالفان.

افراطیون، مانع اصلی اتحاد اپوزیسیون

بزرگ‌ترین مانع بر سر راه ائتلاف، نه ایدئولوژی‌های متفاوت، بلکه افراطیون چپ و راستی هستند که هیچ‌چیز جز تفرقه و حذف مخالفان را برنمی‌تابند و در این راستا با رژیم اسلامی و ارتش سایبری آن در فضای مجازی همسو هستند.
در تجمعات دیروز در مونیخ، نه‌تنها چهره‌های معتدل اپوزیسیون با برخوردهای تند و توهین‌آمیز مواجه شدند، بلکه حتی برخی از چهره‌های باسابقه مشروطه خواه نیز از سوی افراطیون مورد حمله لفظی با توهین و ناسزا قرار گرفتند.

واقعیت این است که جریان‌های افراطی در درون جبهه سلطنت‌طلبی، به‌ویژه آن‌هایی که به حزب ایران نوین و مجله فریدون و زیر شاخه‌های متصل به آن هستند، نه‌تنها از دستور شاهزاده برای توقف حملات تبعیت نخواهند کرد، بلکه همچنان مسیر نفرت‌پراکنی و حذف را ادامه خواهند داد.
نمونه بارز آن توئیت سعید قاسمی نژاد یکی از مشاوران نزدیک شاهزاده در صبح امروز بود.

https://x.com/SGhasseminejad/status/1890879137780244716?t=ZoV18SjFMcdGYkmkK-fagA&s=08

با مضمون زیر
«امیدوارم پیام حضور باشکوه امروز در مونیخ را هم دشمنان و هم دوستان دریافت کرده باشند.
به دشمنان: رهبر را مردم در خیابان‌ها صدا می‌زنند، رهبر را با دوپینگ کنفرانس‌ و جایزه و ارتش سایبری و پول پخش کردن نمی‌‌توان ساخت.
به دوستان: در پشتیبانی از شاهزاده رضا پهلوی دلیرتر، مصمم‌تر، و کوشاتر باشیم.
‎#جاویدشاه»

حملات سازمان‌یافته‌ای که از طریق برخی رسانه‌های خاص و توئیت‌های حساب‌های کاربری مشخص، آغاز و هدایت می‌شوند، گواهی بر این مدعاست.

حلقه مشاوران؛ مانع اصلاح یا راهگشای تغییر؟

یکی از مهم‌ترین مسائل در این میان، نقش حلقه مشاوران شاهزاده است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که تا زمانی که مشاورانی مانند امیر اعتمادیان و سعید قاسمی نژاد و برخی اعضای جریان تحکیم وحدت، که اینک گردانندگان مجله فریدون و حزب ایران نوین هستند، سیاست‌گذاری‌های رسانه‌ای و استراتژی‌های ارتباطی این جریان را هدایت می‌کنند، امکان تغییر در رفتارهای افراطی وجود نخواهد داشت.

این حلقه بسته مشاوران، که به‌جای راهگشایی برای اتحاد و ائتلاف اپوزیسیون، در مسیری حرکت می‌کند که بیش از هر چیز به انحصارطلبی سیاسی شباهت دارد، تاکنون با چوب تهدید و افترا، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی را از دایره تعامل حذف کرده‌اند. حذف‌هایی که نه‌تنها شامل جمهوری‌خواهان، بلکه حتی چهره‌های میانه‌روی پادشاهی‌خواه نیز شده است.

واقعیت آن است که نشست مونیخ، بیش از آنکه نمادی از همگرایی باشد، به یک آزمون برای سنجش میزان انسداد در میان جریان‌های سلطنت‌طلب بدل شد. حضور گسترده اعضای حزب ایران نوین و گروه‌ها و انجمن‌های وابسته به آن، در کنار چند نفر از اعضای حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، جبهه هفت آبان و حزب سکولار دمکرات ایرانیان، این گمانه را تقویت کرد که هدف اصلی این نشست، نه ایجاد اتحاد سراسری اپوزیسیون، بلکه مدیریت اختلافات درون‌گروهی سلطنت‌طلبان بوده است.

با چنین روندی، آیا می‌توان امید داشت که اپوزیسیون به سوی ائتلاف و وحدت حرکت کند؟ آیا توصیه‌های شاهزاده برای توقف حملات و پایان دادن به فضای مسموم تخریب، راه به جایی خواهد برد؟ پاسخ این پرسش‌ها را نه در نشست‌های پشت درهای بسته، بلکه در میدان عمل و در رفتار واقعی جریان‌های سیاسی باید جست.

سرنوشت اپوزیسیون؛ در گرو تغییر یا تکرار اشتباهات؟

اگر هدف، نجات ایران از شر رژیم اسلامی است، راهی جز همبستگی و تعامل وجود ندارد. اما همبستگی، نه با شعار، بلکه با عمل ممکن است. تا زمانی که مشاوران و جریان‌های افراطی وابسته به آنان، به‌عنوان موتور اصلی نفرت‌پراکنی در اپوزیسیون، بدون تغییر باقی بمانند، سخن از اتحاد و همگرایی، چیزی جز یک نمایش نخواهد بود.

ایران، در لحظه‌ای حساس از تاریخ خود ایستاده است. اگر نیروهای اپوزیسیون، به‌ویژه چهره‌های شاخصی مانند شاهزاده رضا پهلوی، خواهان نقش‌آفرینی جدی در آینده کشور هستند، باید تصمیمی سرنوشت‌ساز بگیرند: ادامه مسیر در حلقه‌های بسته‌ی قدرت، یا شکستن دیوارهای انحصار و باز کردن درهای ائتلاف به روی همه نیروهای آزادی‌خواه. انتخابی که نه‌تنها سرنوشت این جریان، بلکه آینده ایران را رقم خواهد زد.

بهرام فرخی
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy