یدالله کریمی پور
نمی دانم چرا پذیرش این واقعیت که حزب الله لبنان دیگر مانند دوره حسن نصرالله نیست، باید برای تصمیم سازان جمهوریاسلامی سخت و غیرقابل هضم باشد. از آفتاب هم روشن تر است که عصر توانمندی و برتری حزب الله در لبنان و فضاهای پیرامونی این کشور به کلی گذشته است.
مگر نه این که احمد الشرع در سوریه تثبیت شده و کرملین با بازسازی مناسباتش با دمشق و پذیرش بیطرفی محض در این کشور، توانسته به پایگاه های خود در حمیمیم و طرطوس دست یابد و دیگر اعتنایی به حزب الله و اهداف و طرح و برنامه هایش ندارد؟ مگر نه این که اسرائیل هنوز ۵ ناحیه کلیدی را در جنوب لبنان با بهانه تامین امنیت شمال کشورش در کنترل دارد و از حزب الله هم در این ارتباط کاری بر نمی آید؟! مگر نه این همین دو روز پیش اسرائیل یکی از رهبران حماس را در لبنان با پهپاد ترور کرد و هیچ واکنشی نشان داده نشد؟!
حالا فرض کنید از ترور مرحوم نصرالله و چندین فرمانده اصلی حزب الله و نیز داستان پیجرها و جریان آتش بس بگذریم، چرا در کابینه اخیر لبنان جایی برای حزب الله در نظر گرفته نشده است؟! چرا خواسته های حزب الله حتی در فرودگاه کوچک بیروت نادیده انگاشته می شود؟! چرا با وجود تظاهرات، ایجاد آشوب و آتش زدن لاستیک ها در فرودگاه توسط بقایای حزب الله، کمترین اعتنایی به خواسته های این تشکل نمی شود؟!
فرض کنید امثال کریمی پور در اشتباهند و نمی توانند حقایق مدنظر مفسرین و مدیران جمهوری اسلامی را درک کنند، پس دیدگاه درونی لبنان، حتی بین شیعیان در باره نقش و چشم انداز حزب الله چیست؟! چرا از بین ۴ وزیر شیعه برگزیده شده کابینه، حتی یکتن از این جریان نیستند؟!
فهم این که عصر استراتژی پیشین جنگی حزب الله پایان یافته، نیازمند بهره هوشی بالایی نیست. فضاهای درونی و برونی لبنان و بلکه ترکیب آنها سدی بزرگ در برابر استراتژی پیشین این سازمان فاخر است.
به گمانم مدیران و فرماندهان باقیمانده حزب الله خود بدین نتیجه رسیده اند که باید جور دیگر ببیند و جور دیگر عمل کنند؛ ولی شوربختانه تصمیم سازان جمهوریاسلامی اسلامی هنوز از پذیرش این واقعیت پرهیز داشته و نمی خواهند استراتژی خود را بر بنیاد واقعیت ها تغییر دهند.