Friday, Mar 14, 2025

صفحه نخست » دموکراسی - جمهوری در کشور‌های غربی و در کشور‌های اسلامی، مسعود امیرخلیلی

Masoud_amirkhalili.jpgدر هیچ یک از کشور‌های اسلامی (۵۰ کشور) دموکراسی و جمهوریت به معنی غربی آن تا به امروز به عنوان یک نظام سیاسی شکل نگرفته است. الگوی دموکراسی و جمهوری در کشور‌های غربی از یونان و روم باستان برداشت شده است و کشور‌های اروپایی خود را وارث فرهنگ این دو کشور باستانی می‌دانند.

تاریخ دموکراسی و حمهوری در یونان و روم باستان

دموکراسی برای اولین بار در آتن، در قرن پنج قبل از میلاد، به عنوان یک ایده و یک سیستم سیاسی شکل گرفت.
پریکلس (۴۲۹ - ۴۹۰)، سیاستمدار آتنی، پایه گذار اولین سیستم دموکراسی در تاریخ است.

پریکلس فرمانده جنگ آتن با اشپارتا بود. اشپارتانان قصد نابودی دموکراسی در آتن را داشتند. پریکلس یک سخنرانی بر سر مزار سربازان آتنی که در این جنگ کشته شده بودند ایراد کرد که به " گفتار بر سر مزار" معروف است:
توکودیدس، تاریخ نویس یونانی قرن ۵ قبل از میلاد، از این گفتار پریکلس خبر می‌دهد:

"اسم قانون اساسی که ما داریم دموکراتی است، چرا که دولت ما را اکثریت و نه اقلیت تعیین می‌کند. مبداء قانون اساسی که ما داریم قوانین بیگانه نیستند و بیشتر ما برای دیگران نمونه هستیم تا دیگران برای ما. قانون اساسی ما نشان دهنده خواست اکثریت است و به همین علت نیز این قانون قدرت اکثریت را نمایان می‌کند. حق تمام شهروندان در مقابل قانون یکسان است و مقام‌های بلند پایه در این دولت به یک گروه خاص تعلق ندارند بلکه در اختیار افرادی است که استعداد‌ها و نبوغ خود را نشان داده‌اند. همچنین فقر و تنگدستی نیز نباید سدی باشند برای رسیدن به مقام‌های دولتی. و درست به علت همین دست آورده‌های دولت آتن است که این سربازان جان خود را از دست داده‌اند: برای دفاع از آزادی و دموکراسی".
در حقیقت سربازان آتنی اولین کشته شدگان تاریخ برای دفاع از دموکراسی به شمار می‌آیند.
اما اگر سیستم دموکراسی در آتن شکل گرفت ایده نظام "جمهوری " از روم باستان است. این نظام جمهوری در روم باستان با تضمین آزادی شهروندان مشروعیت یافت و در مقامات دولتی (magistrate)
سازماندهی شد. همچنین تحقق بخشیدن رفاه عمومی از دیگر دست آوردهای جمهوریت در روم باستان بود. رومی‌های ایده آزادی‌های سیاسی را از کتاب " سیاست " ارسطو برداشت کردند. مارکوس تولیوس سیسرون، فیلسوف رومی قرن یک قبل از میلاد، آزادی‌های سیاسی کتاب ارسطو را به " موضوع عمومی" (res publica) ترجمه کرد، به این معنی که آزادی‌های سیاسی شهروندان در جمهوری روم عمومیت دارند و این درست همان آزاد اندیشی "شهروند" (Citoyen) است که روسو به آن اشاره کرد.
اما برای شکل گرفتن دموکراسی و جمهوریت در غرب فقط تنها الگوی‌های آتنی و رومی تعیین کننده نبودند، بلکه مسیحیت که از همان اول دین را از دولت جدا کرد، دوران رنسانس که دوباره به تاریخ باستان یونان و روم بازگشت و در آخر عصر روشنگری در قرن هجده و نوزده راه را برای دموکراسی امروز غرب هموار کردند.
کشور‌های اسلامی با تجربیات دموکراسی و جمهوریت در یونان و روم باستان، همچنین با جنبش هنری رنسانس در ایتالیا و دوران روشنگری در اروپا بیگانه هستند
اعراب مسلمان فاقد دوره باستان هستند و پیدایش اسلام در قرن هفت، با هجرت محمد از مکه به مدنیه، را سر آغاز تاریخ خود می‌دانند. عصر جدید (مدرن) در کشورهای اسلامی هنوز آغاز نشده است. تاریخ مسلمانان فقط از دوران قرون وسطی تشکیل شده است و بدون حرکت است، یعنی مسلمانان (اعراب) و همچنین ایرانیان بعد از پذیرفتن اسلام دیگر ملت‌های تاِریخی نیستند (تاریخ در اینجا به معنی حرکت، تکامل و تغییر هم از نظر فکری و هم از نظر ساختاری است)
درست به همین علت، به علت اینکه برای مسلمانان تاریخ دیگر حرکتی ندارد، آنها (مسلمانان) نمی‌توانند تاریخی فکر کنند و آن زمانی که تاریخی می‌اندیشیند خواهان بازگشت به ایده آل‌ها و ارزش‌های صدر اسلام هستند: انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت ایرانیان این بازگشت به گذشته را به خوبی به نمایش گذاشت.

مسعود امیرخلیلی
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy