احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
شاهزاده رضا پهلوی دوهفته گذشته را با حضور در پایتختهای اروپایی و مجامع بین المللی به صورتی خستگی ناپذیر و در میان امواج حمایت ایرانیان میهن دوستی که در او و برنامه هایش طلوع آفتاب آزادی و خوشبختی ملت ایران در فرای جهنم جمهوری اسلامی را می بینند به سر کرد.
به روال معمول همیشگی، مخالفان او، از میان ورشکستگان دینی و لنینی که به درجات گوناگون بند نافشان به همین رژیم و مخالفت با هواداران مشروطه پادشاهی وصل است، یا در مقابل دستاوردهای سفر شاهزاده در دفاع از حقوق ملت ایران و خواست آنها برای محو رژیم اسلامی از ساحت پاک کشور سکوت کردند، یا مذبوحانه به هیچ انگاری آن دست یازیدند.
تا آنجاکه پیرسیاستی که خود را حتی مدعی پیروی از مرام سیاسی زنده یاد دکتر مصدق می خواند تظاهرات هزاران جوان ایرانی در مونیخ که فریاد هواداری از شاهزاده را سر داده بودند عوامفریبانه «گرد و غباری در هوا» خوانده است.
که البته هیچ یک از این رفتار ضد منافع ملی آنها ذره ای در اراده شاهزاده رضا پهلوی و هوادران او برای رهایی میهن اثر نمی گذارد.
اینجاست که مسولیت نیروهای ملی گرا و سکولار دموکرات بی توجه به سنگ اندازی حقیرانه این نیروهای پرمدعا اما بی توجه به شرایط خطیر میهن از این پس در پیشبرد مبارزه جاری ملت ایران تا سرانجام پیروزی صد چندان می شود.
مارکس زمانی گفته بود تاریخ به دستور کسی نوشته نمی شود، تحولات و واقعیات زندگی انسانها و جوامع آنها دستورات خود را به چگونگی شکل گیری به تاریخ دیکته می کنند.
ایران و مردم ما ۴۶ سال پس از وقوع فاجعه انقلاب اسلامی امروز در یک گردنه دیگر تاریخی برای ادامه حیات خود قرار گرفته اند.
معادلات و توطئه های جهانی که به ظهور اسلام سیاسی در دوران جنگ سرد و آزمایش شوم آن در خاک میهن ما انجامید دیگر پاسخگوی نیازهای سرمایه داری جهانی نیست.
افزون بر آن، انقلاب در ارتباطات و پیدایش تکنولوژیهایی که یک شبه مرزهای میان کشوری را در می نوردند و جوامع آنها را اسیر و مرید استفاده از مزایای فنی و اقتصادی و تفریحی خود می کنند مفهوم دولتمداری و حکومت بر توده ها را زیر و رو کرده است.
کدام ملتی در چنین عصری از تکامل و پیشرفت جوامع انسانی دل به وعده های رئیس جمهوری درمانده برای حل مشکلات عظیم زندگی مادی و معنوی خود می بندد که اوج سواد و درک او از دولتمداری رجوع به چرندیات نهج البلاغه باشد و خود را مقید به اجرای فرامین مستبدی کند که افکار مالیخولیایی او عامل اصلی بروز همه مشکلات میهنمان است؟
چنین است که ملت ما، به ویژه نسل جوان آن، اکنون بدون شک دارای یک شخصیت نوین اجتماعی و فرهنگی همسو با تجربه اندوزی از فاجعه انقلاب اسلامی، بازیافت تاریخ و هویت غیراسلامی و جایگاه برحق کشور خود در جهان معاصر شده است.
و با توجه به نتیجه آزمونهای پیش رو، هیچیک از مدعیان رهبری این ملت جز شاهزاده رضا پهلوی و نیروهای ملی گرا و کارشناسان اقتصادی و دیپلماتیک همسو با او نه شایستگی و نه دوراندیشی در رسیدن به این جایگاه را ندارند، در حالیکه او متواضعانه حتی انتخاب خود به عنوان یک پادشاه دموکرات و مشروطه در آینده ایران را منوط به رای ملتی می داند که بخش گسترده آن از پیش او را برای این مقام برگزیده است!
باور کنیم که بالهای گسترده و اوج گرفته همای سعادت ملت ما اکنون دارد خاکستر آتشی را که فاجعه انقلاب اسلامی بر پیکرش افکند از وجودش پاک و همراه اهریمن ماحصل آن به زباله دان تاریخ پرت می کند!

شکنجه هولناک یک کودک در ایران