Sunday, Mar 2, 2025

صفحه نخست » "یکی را به گرزی نیاید خبر"، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_3.jpgدر هنگامه‌ی داوری یک روید معین، آنچه واقعیت را از غبار تعصب می‌رهاند، نه گزینش بخشی از خطاها و نادیده‌انگاشتن بخش دیگر، که پذیرش اشتباه به‌مثابه‌ی واقعیتی همگانی است. امیرحسین اعتمادی، در نکوهش چپ‌ها، از آنان می‌خواهد که بپذیرند ایده‌آلشان، نظامی چون شوروی یا الگویی از جنس فیدل کاسترو بوده است، که انقلابی در برابر پیشرفت برپا داشتند. اما همین‌جا، در میانه‌ی این داوری، سکوتی بر لبان او نشسته که خود خطایی دیگر است؛ او نمی‌گوید که در همان روزگاران، به گفته‌ی رضا پهلوی، شکنجه برقرار بود، سیستم تک‌حزبی بر مردم حکم می‌راند، و در این میان، رضا پهلوی را بی‌آنکه انتخاباتی در میان باشد، شهریار ایران می نامند و در برابر این اشتباه، مُهر سکوت بر لبانش می بندد، که خود با اصل آزادی در تضاد است.

آری، آنچه گفته نمی‌شود، به همان اندازه مهم است که آنچه گفته می‌شود. اگر قرار است از اشتباهات سخن بگوییم، باید بپذیریم که اشتباهات همگانی بوده است. نه یک جناح، نه یک تفکر، که همه در گرداب خطا سهمی داشته‌اند. این اعتراف جمعی است که می‌تواند ما را از تکرار رویداهای مشابه برهاند و از آن تجربه‌ای همگانی کسب کنیم.

اما تا زمانی که واقعیت را با گزینش و حذف مصادره کنیم، تا زمانی که دیالوگ را به منولوگ تقلیل دهیم و خود را در برج بلند حقانیت محبوس سازیم، حاصل چیزی جز فرقه‌گرایی نخواهد بود. جلسه‌ی مونیخ نمودی از همین منولوگ بود، جایی که یک روایت بر جای همه‌ی روایت‌ها نشست، و این همان آفتی است که مانع گفت‌وگو، و در نهایت، مانع رسیدن به آینده ای می‌شود که باید ساخته شود. رویدادهای رخ داده را نمی‌توان با چشم‌های نیم‌بسته نگریست؛ اگر اشتباهی رخ داده، از آن همه را بهره‌ای بوده است. و اگر قرار است از آن درس بگیریم، باید از تریبون‌های یک‌سویه عبور کنیم و به گفت‌وگویی واقعی برسیم، که در آن، واقعیت نه ابزاری برای محکومیت دیگری، که چراغی برای روشنگری همگان باشد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy