Tuesday, Mar 4, 2025

صفحه نخست » گردانندگی امور ایران و ایرانیان، مستقل از قدرتهای داخلی و خارجی، علی صدارت

Ali_Sedarat_3.jpgچهاردهم اسفند، سال‌مرگ دکتر محمد مصدق است. مصدق از خود شخصیتی ماندنی ساخت، که یکی از عوامل مهم این ماندگاری، سیاست «موازنه‌ی منفی» است.

این یادآوری مهم است که ماندنی شدنِ شخصیت دکتر مصدق، علی‌رغم جنگ روانی گسترده و طولانی و تمام تلاش‌های قدرت‌ها (قدرت‌های داخلیِ دولتی و غیر دولتی در رژیم ولایت مطلقه پهلوی و همچنین رژیم ولایت مطلقه فقیه، و نیز قدرت‌های خارجیِ دولتی و غیر دولتی غربی و شرقی) برای ترور شخصیت وی بوده است.
«موازنه‌ی منفی» از جمله به این معنی است:
«موازنه‌ی منفی» به معنی نفی ورود در روابط توازن قوا،
«موازنه‌ی منفی» به معنی نفی سلطه‌سالاری،
«موازنه‌ی منفی» به معنی نفی سلطه‌سالاری، یعنی نفی سلطه‌گریِ سلطه‌گران، و همچنین
«موازنه‌ی منفی» به معنی نفی سلطه‌سالاری، یعنی نفی سلطه‌بریِ سلطه‌بران.
اگر مردم، با اشاعه و پیش‌برد فرهنگ مردمسالاری، سلطه‌گری را تحمل نکنند، دیکتاتورها، از همان ابتدا، امکان بوجود آمدن را پیدا نمی‌کنند.
«موازنه‌ی منفی» به معنی احقاق حق استقلال و آزادی.
بر این اساس، و با تکیه بر «موازنه‌ی منفی» این نوشتار را خدمت مخاطبان عزیز تقدیم می‌کنم:

بعد از فروپاشی رژیم ولایت فقیه، گردانندگی امور ایران و ایرانیان، مستقل از قدرتهای داخلی و خارجی، و مدیریت امورات روزانه دولت، به چه ترتیب خواهد بود؟
ما از همین الان تا لحظه‌ی فروپاشی چه باید بکنیم؟
در این رابطه، به علت عدم وجود امکان انتخابات آزاد و مستقل در این زمان در ایران، دو نوع روند می‌تواند متصور باشد:
۱- کانون جامعه‌ی مدنی:
نوع مطلوب این است که از همین الان در سطوح مختلف تقسیمات کشوری (روستا، شهر، شهرستان، استان، ...) شوراهایی تشکیل شوند. تا قبل از سقوط فیزیکی رژیم، این شوراها در جلسات حقیقی و یا مجازی، به بررسی مشکلات منطقه‌ی خود می‌پردازند، و برای آنها چاره‌اندیشی می‌کنند. اگر در حال حاضر گامهای عملی ممکن است، آن تدابیر به اجرا در می‌آیند. ولی در صورتی‌که با وجود دولت فعلی، برداشتن گامهای عملی، به بن‌بست برسند و گامهای عملی ممکن نشوند، آن دسته از مشکلات به صورت نظری مورد بحث و تبادل نظر قرار می‌گیرند، و در صورت امکان، در فضای مجازی منتشر می‌شوند تا در معرض بهره‌وری توسط افکار عمومی قرار بگیرند.
در سطوح بزرگتر کشور، مثل شهرها، این شوراها در محله‌های مختلف به این کار می‌پردازند. با تجربه‌اندوزی در ادامه‌ی این کار، این شوراها در جوار بررسی و چاره‌اندیشی مشکلات مربوط به منطقه‌ی خود، مسائل خرد و کلان کشور را هم به بحث می‌گذارند.
در سایت 'علی صدارت' مطالب متعددی را در رابطه با این شوراها، با نام 'هسته‌ها' به مخاطبان عزیز خود ارائه داده‌ایم:
https://alisedarat.com/?s=هسته‌ها
هر کدام از این شوراها یا هسته‌ها، شرایط را برای گسترده‌تر کردن فعالیت‌ها می‌سنجند.
این هسته‌ها به شکل افقی شکل می‌گیرند و به کار و فعالیت می‌پردازند.
هر زمان که این شوراها یا هسته‌ها توانستند با رعایت اصول امنیتی با سایرین در تماس قرار بگیرند، به افزایش کیفی و کمی همکاران خود در هسته‌های خویش و سایر هسته‌ها می‌پردازند.
با سنجیدن شرایط، هر یک از این هسته‌ها، از میان خود افرادی را انتخاب می‌کنند که برای بررسی و انجام کارهای بزرگتر، یک هسته‌ی مرکزی را تشکیل می‌دهند. و باز به همین ترتیب، هسته‌های مرکزی‌تر تشکیل داده می‌شوند. این شبکه‌بندیِ مردمی، مانند ریشه‌های یک درخت، مرکزی‌تر می‌شوند. مثلا در یک روستا، دو سه هسته و شورا تشکیل و به تقسیم کار مشغول می‌شوند، و چند روستا در آن منطقه، یک هسته و شورای مرکزی‌تر را خود تشکیل می‌دهند. در شهرها هم همین‌طور، محله‌های مختلف، هسته‌ها و شوراهای خود را تشکیل داده و از میان خود، هسته‌ها و شوراهای مرکزی‌تر را انتخاب می‌کنند. این هسته‌ها و شوراها، در روستاها و بخش‌ها و شهرستان‌ها و شهرها به صورت هرمهایی برای بررسی و تدبیر امور کلان‌تر، هسته‌های سطوح بالاتر را انتخاب می‌کنند و به کار می‌گمارند.
هرمهایی که در حال حاضر در ایران می‌بینیم، قدرت فرموده و از بالا به پایین تشکیل و به مردم تحمیل شده است. ولی هرمی که در شکلی که در بالا توضیح داده شد، هرمی است که از پایین به بالا تشکیل، و توسط مردم، به قدرت تحمیل می‌گردد.
به وقوع پیوستن این نوعِ مطلوب برای اداره کشور، به شکلی کامل و پوشش دهنده در تمام ایران، با دیدن واقعیت‌های موجود، در عمل بعید به نظر می‌رسد. ولی اگر گروههایی از هموطنان، به ترتیب فوق در هسته‌ها و شوراهای معدودی هم فعال شوند، به همان اندازه و به همان مقیاس، در استقرار و استمرار و پیش‌برد مردمسالاری، موفق بوده‌اند، هر یک به سهم خود و به نوبه خود.

۲- کانون جامعه‌ی سیاسی:
نوع دومی که برای تشکیل یک دولت موقت برای اداره امور کشور در دوران گذار می‌تواند مورد تامل قرار بگیرد، بیشتر از جامعه‌ی سیاسی برمی‌خیزد، لااقل در ابتدا. بدین ترتیب که گروهی از فعالان سیاسیِ مستقل که سابقه‌ی آن‌ها حاکی از عدم وابستگی و عدم رویکرد به خشونت و خشونت‌گستری بوده است، با هم شورا و یا هسته‌ای را تشکیل می‌دهند. این هسته، که از افرادی با سلیقه‌ها و مواضع سیاسی مختلف تشکیل شده، یک حزب و یا یک تشکل سیاسی جدید نیست. نام این هسته از افراد مختلف را می‌توان «کنگره» گذاشت. سابقه موفق چنین هسته‌هایی با چنین نامی را در کشورهای دیگر هم می‌توان متذکر شد. توضیحِ واضحی شاید لازم باشد. «کنگره» در بعضی کشورها (مثلا امریکا) به معنی قوه‌ی مقننه در دولت غیر موقت است. ولی در این نوشتار، منظور از «کنگره» یک هسته از یک عده از ایرانیان است که فقط برای یک دوره‌ی موقت (یعنی از الان تا رفراندم قانون اساسی جدید، و شروع کار دولت غیر موقت) مسئولیت تدبیر امور کشور را به عهده می‌گیرد.
این کنگره، در واقع یک دولت کامل ولی موقت است که بعد از فروپاشی رژیم ولایت مطلقه، اداره‌ی عملی همه‌ی امور کشور، از جمله امنیت را در دست می‌گیرد. تدبیر امور میهن از زمان فروپاشی رژیم تا تشکیل مجلس موسسان، تا انجام همه‌پرسی، و تا انجام انتخابات مستقل و آزاد برای یک دولت غیر موقت که در سایر کشورها معمول است، به عهده‌ی این دولت موقت خواهد بود.
سیر خودبراندازی رژیم، شتاب‌گیرتر شده است. ولی اگر ما مردم انفعال پیشه کنیم، «سلسه‌ی روحانیت» برای چند دهه‌ی دیگر هم بر ایران حاکم خواهند ماند!
ولی لازم است که این کنگره هرچه زودتر تشکیل شود و به کار مشغول کردد. بلافاصله بعد از تشکیل شدن، این کنگره می‌تواند به عنوان «دولت در سایه» معضلات و مشکلات ایران و ایرانیان را مورد بررسی قرار دهد، و برای آن‌ها به شکل نظری، چاره‌جویی کند. کنگره با افکار عمومی در می‌آمیزد و حاصل مارهای خود را مرتب در فضای مجازی منتشر می‌کند.
این کنگره، یک تشکیلات یا یک حزب جدید نیست.
این کنگره، فقط برای اداره امور روزمره ایران و ایرانیان شکل می‌گیرد، و دوره‌ای موقتی دارد، که انحلال آن بلافاصله بعد از تشکیل دولت غیرموقتی و دائمی خواهد بود.
این کنگره، یک «بدیل» یا «آلترناتیو» به این معنی که از هر راهی و به هر قیمتی، خامنه‌ای را از اریکه قدرت پایین بکشد و خودش به جای او بنشیند. مساله فقط برداشتن مستبد نیست، مساله برداشتن استبداد است!
مساله‌ی بسیار مهم و حیاتی این است که باید بساط استبداد و دیکتاتوری برچیده شود، و یک ساختار مردمسالاری و دموکراتیک، به عنوان آلترناتیو و یا بدیل به‌جای آن برای تدبیر امور ایران و ایرانیان، توسط خودِ ایرانیان انتخاب شود.
-
عده‌ای از هم‌وطنانی که طی دهه‌ها از آزمون استقلال و آزادی و حقوق‌مداری، سربلند بیرون آمده‌اند، با همکاری‌های طولانی، سندی را تهیه کرده و به مردم ایران پیشنهاد کرده‌اند که لینک دسترسی به آن، از این قرار است:
سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران
https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/
این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!
مهمترین کارکرد این سند که توضیحی است برای ساختار حقوقی دوران موقتیِ گذار، و قابلِ فهم کردن و ملموس کردن، و شفافیت و روشنایی بخشیدن به مراحلِ عملی و عمده‌ی دوران موقتیِ گذار به یک دولت دائمیِ حقوق‌مدارِ پایدار است.
قانون اساسی هر کشوری، شناسنامه‌ی آن کشور است. ولی این قانون اساسی، نیازمند تدوین و تصویب در محیطی دموکراتیک است. سپس این قانون اساسی برای دولت غیرِموقتی، در یک همه‌پرسیِ مستقل و آزاد، به رایِ مردم گذاشته می‌شود. ولی تا آن موقع، یک قانون اساسیِ موقت، برای دولتِ موقتِ انتقالی، لازم است. این «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران» شناسنامه کشور در دوران موقت است.
در نوشتاری بعدی، برخی اصول این سند را به بحث می‌گذارم.

علی صدارت
https://linktr.ee/sedarat

❊❊❊❊❊
پانوشته‌ها:
۱- استقلال، خودانگیختگی فردی و جمعی و ملی، در تصمیم‌گیری و عملی‌کردن تصمیم‌ها
https://alisedarat.com/2025/02/21/14031/

۲- نقشه‌ی راه نجات ایران، توسطِ خودِ ما ایرانیان
https://alisedarat.com/2025/02/24/14023/

۳- عوامل تعیین کننده‌ی پیروزی و یا شکست همکاری‌های جمهوری‌خواهان در این زمان
https://alisedarat.com/2025/02/28/14039/



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy