عباس عبدی در یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد با عنوان «دولت در غیاب امر سیاسی» رفتار دولت پزشکیان را زیر ذرهبین قرار داده و نوشته: «لازمه موافقت با آمدن پزشکیان رسیدن به وفاقی درون ساختاری بود که براساس گفتوگو و تفاهم، حد و حدودی را برای دولت تعیین کنند، که در آن حد و حدود بتوان شرایط کشور را بهبود بخشید. اتفاقا اغلب کسانی که پای صندوق آمدند و رأی دادند با این پیشفرض آمدند که چنین وفاق نانوشتهای شکل گرفته است و قرار نیست رییسجمهور منتخب در تقابل با ساختار باشد، یا در تقابل با مردم تعریف شود.»
وی افزود: «تصورم این است که تحولات اخیر به ویژه استیضاح همتی و فشار برای حذف ظریف خلاف این فرض اولیه از وفاق است، اگر این وفاق بازسازی و احیا نشود، دولت و مدیریت امور ناتوان از انجام کاری جدی خواهد شد و شرایط اداره کشور به سوی سراشیبی خواهد رفت و این به زیان کشور و نیز به زیان ساختار سیاسی است. کشوری که بیش از همیشه نیازمند اتخاذ تصمیمات مهم است.»
عبدی همچنین نوشت: «پزشکیان با رفتار و گفتاری که طی این ۷ ماه داشته است، به این وفاق ملتزم بود و نشان داد بیش از آنکه نماینده و رییسجمهوری از سوی اکثریت مردم باشد، رییسجمهور نظام بوده است. او کسی است که به راحتی و صادقانه میگوید: «بنده اعتقادم این بود گفتوگو کنیم بهتر است، اما رهبری فرمودند ما با امریکا گفتوگو نمیکنیم و در جهت صحبتهای رهبر معظم انقلاب جلو خواهیم رفت.» چنین کسی بیشتر و در درجه اول حکومت را نمایندگی میکند. بنابراین شکست و عدم موفقیت وی نیز دقیقا به مرجعی برمیگردد که آن را نمایندگی میکند.»
این تحلیلگر اصلاحطلب در ادامه نوشت: «اگر پزشکیان میتواند ماجرا را به ۱۶ تیر برگرداند، قطعا وفاق پیروز خواهد شد، و الا باید نعش وفاق را برای تدفین بدرقه کرد.
پرسش این است که مشکل و ضعف پزشکیان و دولت او در رسیدن به این نقطه چه بوده است؟ به نظر من اصلیترین اشتباه او تقلیل امر سیاسی به امری بروکراتیک است. او تا روز ۱۶ تیر سیاستورزی میکرد. چنین رفتاری تا این مرحله طبیعی و حتی اجباری بود و همه همین طور هستند، ولی هنگامی که پیروز شد به مرور سیاست را به امری بوروکراتیک و نیز صرفا سخنرانی تقلیل داد، و با گذشت زمان و مواجه شدن با بنبستها و محدودیت در ابراز مشکلات، سخنرانی او به جای آنکه سازنده و مثبت باشد، کسلکننده و منفی شد. چون گزارههای او فاقد صلابت و معناداری و وضوح قبلی بود. شاید دفاعیه او ز همتی تا حدی و به صورت دیرهنگام این ضعف را جبران کرد.»
عبدی در ادامه نوشته است: «مشکل دیگر پزشکیان، رها کردن دولت و وزرا در برابر خواستهای عجیب نیروهای بیرون از دولت به ویژه نمایندگان مجلس برای انتصابات است. کمتر پستی در دولت است که حداقل یک نماینده برای آن نامزدی را معرفی نکرده یا انتصابش را مطالبه نکرده باشد. این هر چه باشد، دولت نیست. بدتر از این قانون انتصابات و گزینش است که منشأ بخش مهمی از ناکارآمدیهای دولت است. دولت را تبدیل به نهادی کرده که بسیاری از انتصابات آن دیرهنگام است یا قادر به اتخاذ تصمیمات مهم نیست.»
عبدی در پایان با طرح این پرسش که «چه میتوان کرد؟» نوشته: «ضروریتر از همه احیای امر سیاسی در دولت است. دولت بدون امر سیاسی قادر به انجام هیچ کاری نیست. امر سیاسی نیز منحصر به دولت و وزرا نیست. در کشورهای دیگر احزاب بیرون از دولت هستند و بار آن را به دوش میکشند، در اینجا، چون احزاب نیست، دیگران باید بار آن را به دوش بکشند، دیگرانی که دولت و پزشکیان عملا احساس بینیازی از آن کرده است. تقلیل وفاق به انتصابات درست نیست. گر چه وفاق باید در انتصابات بازتاب پیدا کند، ولی فراتر از انتصابات محتوا و رویکرد غالب در اداره کشور است که متأسفانه دولت و شخص آقای پزشکیان به آن کمتوجهی کردند و با نادیده گرفتن امر سیاست دولت در مسیر افول قرار گرفت. برای درک اینکه تندروها هیچ درکی از مساله وفاق ندارند، همین رفتار اخیرشان کافی است.»

تمام دندانهایم در دهانم خرد شد