زنان ایران، اولین زنان «فمنیست سکولار» جهان *
من سال هاست (حتما چون بسیارانی دیگر) به این باور رسیدهام که اگر سرزمین هزاران ساله ما، با وجود همهی تیره روزیها، جنگها، و بلاهای انسان ساز و یا طبیعی تا به امروز زنده مانده، به دلیل ارزش هایی ست که در فرهنگ ایرانی ما وجود دارد؛ که از یک سو قابلیت به روز شدن و نو شدن را دارد، و از سویی دیگر انسانها را به پایداری در مقابل هر بیداد و بیدادگری تشویق میکنند.
در واقع ما در طی قرون با همین نیروی پایداری، و به شوق نو شدنی دوباره توانستهایم در بزنگاههای مهم و تعیین کننده، راهی را برای برون شد از تنگناها پیدا کنیم.
نمونهی یکی از این نوع پایداریها را ما در پی انقلاب اسلامی از سوی بخشی از زنان مان دیدهایم. زنانی که به طور مداوم و خستگی ناپذیر رویاروی حکومت اسلامی ایستادهاند، زنانی که تن به هیچ نوع سازش و همراهی با حکومت مذهبی ندادهاند، فریب وعدههای دروغین روسای جمهورها و نمایندگان مجلس اسلامی را نخوردهاند، و همیشه همان خواست هایی را داشتهاند که مادرها و یا مادر بزرگهایشان داشتند، و در آغاز فاجعهی انقلاب اسلامی در تظاهراتی پنج روزه با همهی جان و توانشان فریاد زدند:
«آزادی جهانی ست، نه شرقی ست، نه غربی ست»
زنانی که پنج روز چوب و چماق و سنگِ انقلابیون مسلمان، و مردمان نادان برسرشان فرود آمد و تهدیدهای حکومت تازه به قدرت رسیده آنها را به خانههایشان فرستاد، غافل از آن که:
«نکو {خو} تاب مستوری ندارد
ببندی در، ز روزن سر برآرد»
تظاهرات اعتراضی زنان در سال ۱۳۵۷
آن زنان که به طور قطع از باورمندان اعلامیه حقوق بشر بودند، به نظر من میتوانند اولین «فمنیست ـ سکولار»های جهان نیز نامیده شوند. وقتی که بخش عظیمی از انقلابیون، آغاز پدید آمدن یک حکومت مذهبی قرون وسطایی را در قرن بیستم اعلام میکردند و کف بر دهان آورده فریاد میزدند «نه شرقی نه غربی؛ جمهوری اسلامی»، آن زنان با شهامت شگفت انگیزی مخالفت خودشان را، هم با دروغی چون جمهوریت + اسلامیت ابراز کردند و هم به اعتراض با بوجود آمدن یک حکومت مذهبی برخاستند.
در واقع، از آن پس، تا امروز و اکنون همان زنان فمنیست ـ سکولار هستند که در نسلهای بعدی، خودشان را تکثیر کردهاند و همچنان با نوعی پایداری بی مانند و شجاعانه و صبورانه رو در روی حکومت اسلامی ایستادهاند.
فمنیست ـ سکولارهای ایران، زنانی هستند که دل به «اصولگرا» و «اصلاح طلب» ندادند، انگشتان خویش را به رای در این حکومت آلوده نکردند، از هیچ کدام از رهبران حکومتی و یا نمایندگان قلابی مجلس اسلامی تقاضای تغییر قوانینی را نکردند که به جان حکومت بسته بود.
فمنیست سکولارها خودشان را معطل مفاهیمی قلابی چون «فمنیسم اسلامی» نمیکنند. آنها هوشیارانه بر این اصل مهم و غیرقابل تغییر واقف هستندکه هیچ حکومت مذهبی نمیتواند برابری و آزادی زنان را امکان پذیر یا حتی درک کند. آنها به خوبی میدانند که «اندیشمندان مذهبی»، «روشنفکران غیرسکولار»، و یا «باورمندان به نسبیت فرهنگی» که آموزش دهندگان اصلی و مغزهای متفکر حکومتهای مذهبی هستند هرگز جرات و یا ظرفیت پذیرش و یا یاری رساندن به زنان برابری خواه را ندارند.
شکوه میرزادگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*برگرفته از مطلب «زنانی که در اعماق تاریکی، دریچهای به نور شده اند»

آینده مادر مرده، بهروز فتحعلی