«افسانۀ دفاع از پولدارها»
مهدی تدینی
یکی از دوگانههای دروغینی که چپ در ذهن مردم کرده اینه که دفاع از کاپیتالیسم رو دفاع از پولدارها/سرمایهداران، و سوسیالیسم رو دفاع از فقرا یا زحمتکشان (یا به قول چپ کلاسیک: پرولترها) جلوه داده.
یکی از اساسیترین سنگرهایی که در بحث با چپ باید حفظ کنید، همینه که با این دوگانۀ دروغین مبارزه کنید. این دوگانه از اساس یاوهست. کسی که از نظم کاپیتالیستی دفاع میکنه، از هیچ قشر خاصی دفاع نمیکنه، بلکه مدافع «مصرفکنندگان»ـه. چه کسانی در این جامعه مصرفکنندهاند؟ «کل جامعه». همون کسی که هشت ساعت در روز پای دستگاه میایسته و در کارگاه یا کارخونهای کار میکنه، همون کسی که روزی هشت ساعت پشت میز کارش مینشینه و در ادارهای کار میکنه، همون کسی که در مغازهای کارگری میکنه... و از اون طرف، همون کسی که رئیس ادارهست، همون کسی که صاحب کارخونهست، همون کسی که صاحبکار و صاحب مغازهست... همه و همه در عین مشارکتشون در «تولید»، از اون طرف «مصرفکننده» هم هستند.
حالا پرسش اساسی اینجاست: در میان مصرفکنندگان کدوم گروه توانایی مصرف کمتری دارند؟ جواب روشنه: هر چه سطح درآمدی پایینتر بیاد، کیفیت و کمیت مصرف هم پایین میاد. پس سیستمی به نفع این اقشاره که قیمت تمومشدۀ کالاها رو دائم پایینتر بیاره تا از این طریق اون اقشار کمدرآمدتر بتونن با درآمد کمی که دارند «بیشترین مصرف ممکن» رو داشته باشند.
کاپیتالیسم دقیقاً کاراییش همینه: تولیدکنندگان رو در قفس بیرحم رقابت میاندازه. در این رقابت نفسگیر و بیترحم، دعوا سر اینه که چطور میشه توأمان «باکیفیتتر و ارزانتر» تولید کرد. بله، کاپیتالیسم بیرحمه! اما این بیرحمیش نسبت به فقرا نیست، نسبت به همون پولدارها یا سرمایهدارانه، چون برای پول درآوردن باید جون کند! باید از دوزخ رقابت رد شد. کوچکترین خطای تصمیمگیری باعث زیانی هنگفت میشه. نتیجۀ این فرایند چیه؟ نتیجه اینه که دائماً چیزهای جدیدی با هدف پیروزی در رقابت به بازار میاد، با قیمتهای مناسبتر و کیفیت بهتر. در نتیجه چیزی که در نظر مردم فقیر یک رؤیا بوده، در عرض چند سال با قیمتی مناسب قابلخرید میشه ــ طبعاً در کلاس تولیدی ارزانتر.
شاید در رابطۀ فرد با کارفرماش اتفاقات ناخوشایندی رخ بده که باعث بشه ذهنیت حقوقبگیر از کارفرمای خودش و کل کارفرماها بسیار منفی بشه، اما نتیجۀ کلان این فشار کاری اینه که سطح مصرف در کل جامعه میاد بالا. عین همون فشار کاری که یک کارفرما به من و شما میاره، به دیگران هم میاره، و من و شما از اون فشاری که کارفرما به دیگر حقوقبگیران میاره مستقیماً و شدیداً منتفع میشیم. همونطور که از فشاری که به من و شمای حقوقبگیر میاد، به نفع دیگر حقوقبگیران تموم میشه و باعث میشه مصرف ارزانتر و باکیفیتتری داشته باشند.
کل جامعه بر اساس میزان ثروتی که تولید میکنه، میتونه مصرف کنه. هیچ فرمول جایگزینی برای این وجود نداره. البته این حرفها به این معنا نیست که کارفرما ممکنه خطا نکنه، ممکنه اجحاف نکنه، ممکنه ناعدالتی نکنه، نه! مسئله صحبت از این «سیستم»ـه که طبعاً داخلش ناعدالتی و اجحاف وجود داره... اما بفرمایید چه سیستم جایگزینی میتونید پیدا کنید که اجحافش از این کمتر باشه، تولیدش از این بیشتر باشه، شرایط کاری حقوقبگیرانش از این بهتر باشه و در نهایت قدرت جیب اقشار پایین جامعه هم همینقدر باشه و کیفیت و کمیت مصرف عموم جامعه هم در همین سطح باشه؟! متأسفانه این دنیا اینجوریه که چیز ایدئال پیدا نمیشه و کسانی که مدعی پدید آوردن ساختارهای ایدئال هستند، وضع رو خرابتر میکنن.
اما همین سیستم کاپیتالیستی با ایجاد اشتغال و ابداع انواع روشهای درآمدزایی، امکانهای اشتغال رو برای حقوقبگیران افزایش میده. هر قدر امکانها برای فرد حقوقبگیر بیشتر باشه، مفرهای بیشتری برای فرار از شرایط کاری نامناسب و ناعادلانه پیدا میکنه. حالا شما این کارفرمای خصوصی رو بردارید و یک کارفرمای دولتی جایگزینش کنید... وقتی از این رهگذر امکانهای شغلی برای کارگر و کارمند پایین بیاد، بازنده باز همون فرد حقوقبگیره.
اصلاً زیر بار این دوگانۀ دروغین نرید که میگه کاپیتالیسم دفاع از پولدارهاست و سوسیالیسم دفاع از کارگرها. و در دفاع از کاپیتالیسم لکنتی نداشته باشید، چون این دفاع کاملاً اخلاقی و انساندوستانهست.
Friday, Mar 14, 2025