حسام عسگری
این روزها مقامات ایران در حال بررسی نامهای از دونالد ترامپ هستند؛ نامهای که به گفته وزیر امور خارجه کشورمان «بیشتر جنبه تهدید دارد اما فرصتهایی نیز در آن نهفته است.» بر اساس گزارشها، ترامپ از ایران خواسته است مذاکره مستقیم را بپذیرد، برنامه هستهای خود را متوقف کند و به حمایت از گروههای مقاومت در منطقه پایان دهد.
در غیر این صورت، آمریکا تهدید کرده است که «اقدامات نظامی» را در دستور کار قرار خواهد داد. در مقابل، مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران هشدار دادهاند که هرگونه تهدید نظامی را قاطعانه پاسخ خواهند داد.
اما این تهدیدات، تنها ظاهر ماجرا است. چرا که هر دو طرف بهخوبی میدانند گزینه جنگ چه تبعاتی برای ایران، منطقه غرب آسیا و حتی اقتصاد جهانی خواهد داشت. از سوی دیگر، نشانههایی از ایران در زمینه کاهش تنش نیز مشاهده میشود؛ از جمله، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیراً از احتمال تصویب CFT و پالرمو با تحفظ خبر داده است، که میتواند چراغ سبزی برای نهایی شدن بررسی FATF تلقی شود.
چرا مذاکره مستقیم در این شرایط امکانپذیر نیست؟
یکی از موانع اصلی مذاکره مستقیم، بحران عمیق بیاعتمادی میان دو کشور است. ایران هنوز از خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات این کشور آسیب میبیند و معتقد است که ورود به مذاکره مستقیم، بهمعنای پذیرش فشارهای جدید خواهد بود.
اما این تنها چالش پیش روی مذاکره نیست. اسرائیل بهطور فعال در تلاش است تا آمریکا را به اقدام نظامی علیه ایران سوق دهد. تلآویو که از هرگونه توافق احتمالی میان ایران و آمریکا نگران است، در این برهه حساس سعی دارد از فضای متشنج کنونی برای تضعیف موقعیت ایران استفاده کند.
علاوه بر این، کشورهای عربی منطقه نیز از هرگونه درگیری مستقیم میان ایران و آمریکا واهمه دارند. کشورهایی مانند عربستان و امارات، که سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه انرژی انجام دادهاند، نمیخواهند منطقه دچار آشوبی شود که امنیت اقتصادی و سیاسی آنها را به خطر بیندازد. در همین راستا، وزیر امور خارجه قطر اخیراً هشدار داده است که «هرگونه حمله به تأسیسات هستهای ایران، یک فاجعه زیستمحیطی در خلیج فارس ایجاد خواهد کرد که آب آشامیدنی کشورهای منطقه را نابود کرده و حیات در این ناحیه را به خطر میاندازد.»
راهحل جایگزین: تعامل اقتصادی تدریجی
در چنین شرایطی، آیا میتوان راهی غیر از مذاکره سیاسی برای کاهش تنش و بازسازی اعتماد بین دو کشور در پیش گرفت؟ پاسخ این سؤال را میتوان در تعاملات اقتصادی تدریجی یافت.
ایران بارها تأکید کرده است که قصد ساخت سلاح هستهای ندارد و این تضمین باید از سوی آمریکا جدی گرفته شود. اما از سوی دیگر، گام نخست در این مسیر، تعیین تکلیف FATF است. ایران باید از بنبست کنونی خارج شود و با همکاری با گروه اقدام مالی، از لیست سیاه این نهاد خارج گردد تا این پیام را به جامعه بینالمللی مخابره کند که آماده تعامل با اقتصاد جهانی است.
یکی از گزینههای اجرایی، آغاز همکاریهای اقتصادی در حوزههای کمحساسیت مانند کشاورزی، انرژیهای تجدیدپذیر و مدیریت منابع آب است. این همکاریها میتواند با مشارکت شرکتهای کوچک و متوسط آمریکایی آغاز شود و بدون نیاز به مذاکرات رسمی و بلندمدت، زمینه را برای اعتمادسازی فراهم کند.
در این راستا، ترامپ میتواند با صدور یک دستور اجرایی، به شرکتهای کوچک و متوسط آمریکایی اجازه دهد که بدون ترس از تحریمها، در حوزههایی مانند کشاورزی و مدیریت منابع آب با ایران همکاری کنند. قوانین فعلی آمریکا مانع چنین همکاریهایی است و اغلب شرکتهای آمریکایی به دلیل تحریمها از ورود به بازار ایران منع شدهاند. اما اگر چنین امکانی فراهم شود، میتوان انتظار داشت که تعاملات اقتصادی میان دو کشور، حتی در سطح محدود، بتواند مسیر تنشزدایی را هموار کند.
در سیاست، هیچچیز غیرممکن نیست
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که چنین سناریویی غیرواقعبینانه است و آمریکا هرگز حاضر به پذیرش آن نخواهد شد. اما در دنیای سیاست، هیچچیز بهطور قطعی غیرممکن نیست. تجربه نشان داده است که حتی در شرایطی که همه راهها بسته به نظر میرسند، میتوان با اقدامات عملی و تدریجی، مسیر جدیدی را گشود.
امروز ممکن است بسیاری از گزینهها غیرممکن به نظر برسند، اما تغییر شرایط و تلاشهای مستمر، میتواند این وضعیت را دگرگون سازد. مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا در شرایط کنونی، راهکاری دشوار و پرهزینه است. اما در مقابل، تعاملات اقتصادی تدریجی میتواند نهتنها تنشها را کاهش دهد، بلکه زمینهای برای حلوفصل اختلافات در آینده باشد. در سیاست، هیچ ایدهای نباید بدون آزمون کنار گذاشته شود.