خاورمیانه در آستانه تغییراتی شگرف ایستاده است. زمین زیر پای مستبدان و فاسدان این منطقه میلرزد. دیگر دسیسههای پشت پرده، معاملات پنهانی و سرکوب ملتها نمیتوانند مانع از سیل خروشان آزادیخواهی شوند. سه کشوری که زمانی بازیگران اصلی تحولات منطقه بودند،ایران، ترکیه و اسرائیل ،امروز خود درگیر طوفانی از اعتراضات و قیامهای مردمی شدهاند؛ قیامی که میتواند صفحهای تازه در تاریخ خاورمیانه رقم بزند.
ایران؛ پایان یک دوران؟
نوروز امسال، بیش از آنکه جشنی در ایام ماه رمضان با تمامی محدودیت های مذهبیش باشد ، تبدیل به پایکوبی در خیابانها و فریادی از آزادیخواهی و نفرت از استبداد بود. خیابانهای ایران، که سالها زیر سایه خفقان، فقر، فساد و سرکوب بودهاند، اینبار به میدانی برای اعتراض علیه رژیمی تبدیل شدند که دیگر حتی خود نیز میداند به بنبست رسیده است.
در میان جشنهای نوروزی، فریادی که بیش از همه به گوش می رسید آزادی و رهایی از رژیم اسلامی و بازگشت شاهزاده رضا پهلوی بود ؛ نامی که برای بسیاری از ایرانیان، نماد امید، بازگشت به شکوه گذشته و رهایی از حکومتی است که ۴۶ سال است ایران را در چنگال خویش نگاه داشته است.
قابل ذکر است نام بردن از شاهزاده رضا پهلوی در خیابانها ،مسئولیت ایشان را برای پاسداری از امید مردم ایران برای دموکراسی و آزادی و شفافیت عملکرد خود و نزدیکانش را دو چندان می کند.
رژیم اسلامی که دیگر توان مقابله با این موج را ندارد، مجبور به عقبنشینیهای بیسابقه شده است. خیابانها مملو از زنانی است که بیحجاب، شاد و رقصان، ایام روزهای عزا در ماه رمضان را به فرصتی برای ابراز اعتراض خود تبدیل کردهاند. دیگر نهادهای سرکوب نیز نمیتوانند همچون گذشته واکنش نشان دهند، چرا که خشم عمومی از آستانهای گذشته که بتوان آن را با باتوم و زندان خاموش کرد.
در این میان، سایه سنگین سیاست خارجی نیز بر این بحران داخلی افتاده است. دولت ترامپ، که تأثیر آن در سیاست جهانی بخوبی حس میشود، با ارسال پیامهای آشکار و پنهان، جمهوری اسلامی را میان گزینهای مرگبار قرار داده است: یا توقف برنامه هستهای و پذیرش شروط آمریکا، یا رویارویی با اسرائیل در یک جنگ که میتواند نقطه پایان این رژیم باشد.
ترکیه؛ خشم مردم علیه اردوغان
در همسایگی ایران، ترکیه نیز روزهای سختی را پشت سر میگذارد. اردوغان، که سالهاست با سیاستهای تهاجمی و سرکوب مخالفان، جایگاه خود را حفظ کرده، این بار با موجی از اعتراضات بیسابقه روبهرو شده است. دستگیری شهردار استانبول، که از رقبای اصلی او در انتخابات پیش رو محسوب میشود، جرقهای شد برای انفجاری از خشم که خیابانهای آنکارا و استانبول و دیگر شهرهای بزرگ این کشور را به میدان نبرد میان معترضان و نیروهای امنیتی تبدیل کرده است.
اما آنچه این بحران را پیچیدهتر میکند، نقش بازیگران خارجی است. اردوغان که در سالهای اخیر از فلسطینیان حمایت کرده و سیاستهای تهاجمی علیه اسرائیل را پیش گرفته، حالا اسرائیل را در پشت پرده این اعتراضات میبیند.
ترکیه خواستار یک سوریه یکپارچه و تضعیف نقش کردها در آینده این کشور است ولی ایده آل اسراییل برای سوریه تجزیه این کشور و یا لااقل خلع سلاح و اشغال جنوب این کشور با منابع آب آن به بهانه حمایت از دروزی های این کشور است.
نتانیاهو، که خود برای بقا در قدرت میجنگد، و از هر طرف دولت خود را در محاصره می بیند اکنون در تلاش است تا با تضعیف اردوغان، نفوذ ترکیه در منطقه بخصوص سوریه ، را کاهش دهد و شاید حتی یکی از سرسختترین مخالفان خود را از میدان به در کند.
نتانیاهو سعی دارد از فرصت حضور و حمایت ترامپ در کاخ سفید، نهایت استفاده را برای مقاصد سیاسی داخلی و خارجی خود را ببرد ،هر چند به نظر نمی رسد دونالد ترامپ سیاست خارجی خود در خاور میانه را منطبق با خواست های بی بی نتانیاهو تنظیم کرده باشد .
از سوی دیگر، ترکیه که از حمایت اسرائیل و آمریکا از کردهای سوریه بیمناک است، تلاش دارد با ایجاد پایگاههای نظامی در این کشور، جای پای خود را محکمتر کند. اما این سیاستها بیش از آنکه او را قدرتمندتر کنند، او را درگیر نبردی با مخالفان داخلی و خارجی کرده است که میتواند پایان حکومت ۲۲ ساله او را رقم بزند.
اسرائیل؛ تزلزل در قلب تلآویو
اما در حالی که ایران و ترکیه درگیر بحرانهای داخلی خود هستند، اسرائیل نیز از این بحرانها در امان نمانده است. بنیامین نتانیاهو، که سالهاست برای حفظ قدرت از هر ابزاری استفاده کرده، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که شاید دیگر راه فراری برای او باقی نمانده باشد.
حمله دوباره به غزه، که بسیاری آن را تلاشی برای فرار از ادامه محاکمهاش در دادگاه میدانند، نهتنها به او کمکی نکرده، بلکه موجی از اعتراضات داخلی را علیه او برانگیخته است. خانوادههای گروگانها، مخالفان سیاسی و در صدر آنها رهبر اپوزیسیون "یائیر لاپید" اکنون به خیابانها آمدهاند و خواستار پایان دوران نتانیاهو و انتخابات زودرس هستند.
در روزهای پرالتهاب اسرائیل، برکناری رونن بار، رئیس شینبت، توسط بنیامین نتانیاهو موجی از اعتراضات مردمی را برانگیخت. هزاران معترض، برای روزهای متوالی، علیه این تصمیم و ازسرگیری جنگ در غزه به خیابانها آمدند. در واکنش به این بحران، دادگاه عالی اسرائیل حکم برکناری را موقتاً تعلیق کرد. این
تصمیم پس از ماهها تنش بین رونن بار و نتانیاهو بر سر یک تحقیقات فساد اتخاذ شده بود؛ تحقیقاتی که ادعا میشود تعدادی از دستیاران دفتر نتانیاهو از افرادی مرتبط با قطر رشوه دریافت کردهاند.
مخالفان، این اقدام نخستوزیر را تلاشی برای تضعیف نهادهای دموکراتیک میدانند، اما نتانیاهو بر لزوم اعتماد به رهبری امنیتی در زمان جنگ تأکید دارد.
محورهای درهمتنیده؛ رقابت، خیانت و اتحادهای موقت
اما آنچه این سه بحران را به یکدیگر پیوند میدهد، بازی پیچیدهای از رقابت، خیانت و اتحادهای موقت است.
ایران و ترکیه، که در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلاف دارند، اکنون از اعتراضات در تلآویو علیه نتانیاهو حمایت میکنند، چرا که سقوط او میتواند موازنه قدرت را در منطقه تغییر دهد.
در مقابل، اسرائیل و ایران، هرچند دشمنان دیرینه یکدیگرند، اما از تظاهرات علیه اردوغان در ترکیه حمایت میکنند، چرا که تضعیف او به نفع هر دو طرف در سوریه است.
و از سوی دیگر، ترکیه و اسرائیل، هرچند در بسیاری از مسائل درگیرند، اما هر دو به دلایل متفاوت از اعتراضات در ایران حمایت میکنند، چرا که سقوط و یا تضعیف رژیم اسلامی میتواند شرایط را به نفع آنها تغییر دهد.
خاورمیانه نوین؛ طوفانی که در راه است
آنچه در حال وقوع است، دیگر صرفاً یک بحران داخلی در سه کشور نیست. این یک دگرگونی عمیق است که میتواند چهره خاورمیانه را برای همیشه تغییر دهد.
آیا این اعتراضات میتوانند به سقوط دیکتاتورها و فاسدان بیانجامند؟ آیا ملتهای ایران، ترکیه و اسرائیل خواهند توانست آیندهای را بسازند که دیگر در آن خبری از فساد، سرکوب و جنگهای بیپایان نباشد؟
پاسخ این پرسشها هنوز در پردهای از ابهام است، اما یک چیز مسلم است: خاورمیانه در آستانه تغییراتی است که شاید دیگر هیچکس نتواند آن را متوقف کند.