دو نوع اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی داریم. یکی اپوزیسیون داخل کشور که بهای مخالفتش با حکومت اسلامی شکنجه زندان و نهایت اعدام است. مخالفان جان بر کف در داخل ترکیبی از زنان ومردان شجاع نسل انقلاب ونسل بعد آن با بدنه تعین کننده نسل جوانی که سیمای امروزایران و فردای ایران را بنمایش میگذارند. چه جانها عزیزی که طی این چهل سال از این سه نسل قربانی نگردیده! چه گورستانهای ماتم بر انگیزی از قربانیان آزادی خواه از کشتار شدگان فاجعه بزرگ سال شصت وهفت تا امروز در این خاک درد مند بخاک سپرده نشدهاند.
از مهسا دختر زیبای ایران زمین که سرآغازجنبش "زن، زندگی، آزادی "گردید تا کیان کوچک که خدای رنگین کمان را بر جای خدای خون ریز وجبارساخته حکومت گران جمهوری اسلامی نشاند.
مبارزانی که قدم بقدم پیش آمدند و سدهای نهاده شده به جور شکنجه، زندان ونهایت اعدام حکومت وولایت نشسته بر صدر آن را شکستند. سیمای در هم شکسته، تن به قبول دریده شدن قانون حجاب اجباری توسط زنان، عدم شرکت میلیونی مردم در انتصابات حکومتی ومشروعیت زدائی از راس حکومت در سیمای ولی فقیه، رئیس جمهور، مجلسیان منتخب پنج در صدیرا رقم زدند. مضحکه مردم شدن آخوند بعنوان یک دلقک حکومتی تکیه داده بر سرنیزه ونیروهای سرکوب رژیم. شکسته شدن بسیار آداب ورسوم ساخته پرداخته شده توسط سنت ومذهب که نام سبک جدید زندگی جوانان ایرانی گرفته وخون در دل حکومتیان کرده شکل د ادند.
تمامی اینها نتیجه مبارزه بی امان وپیوسته مردمی بود که طی سالها قرار گرفتن در زیر ساطور جمهوری اسلامی در یافتند چه کلاه بزرگی را خمینی در هم گامی متاسفانه نیروهای سیاسی از چپ فدائی، تودهای تا چپ مذهبی محاهدین، میلیون و فعالان سیاسی اصطلاحا منفرد بر سرشان نهاده است.
در یافتند که چه متاع گران بهائی بنام امنیت، زندگی وهمجواری صلح آمیز با همسایگان وگرفتن جایگاهی قابل احترام در جهان با سیمای مدرن، تغیر سیمای داخلی کشور از یک جامعه بدوی قاجاری به جامعهای که قدم در مسیر مدرن شدن و جای گزین کردن جامهای تازه بجای پوستین پوسیده شپش زده سنت وعبا و راه اندازی چرخای صنعت وگشودن دروازههای نوبسوی آینده که نماد آن زندگی غربی بود را این انقلاب ارتجاعی از آنها گرفت.
هر چه لات وکلاش از قماش رفیق دوستها، عسگر اولادیها، رضائیها و شمخانیها بود را با سر دستگی مردی بینهایت خود رای در ظاهر آراسته ودرباطن دنیائی از نفرت وکینه نسبت به هر چیز وهر کس که در زیر سلطه ارتجاعی او نمیگنجد رابرجای مردی که میخواست انسان ایرانی در سیمای انسان قرن بیست یکم قدم در صحن آینده وجهان بگذارد! نهاد.
مبارزه بزرگی که امروز در داخل کشور در ابعاد وسیع تودهای با اشکال مختلف جریان دارد و عمدتا با شعار رضا شاه روحت شاد خود را بنمایش میگذارد. خواست توده وسیع مردمی است که متوجه شدهاند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته وخواهان بازگشت بهمان زندگی گذشتهای هستند که هزاران قدم وهزاران بار از این حکومت ارتجاعی جلوتر ومتمدن تر بود.
در تمام این مدت اپوزیسیون خارج از کشور در حال بحث وجدل بر سر مفاهیم انتزاعی و کشیده شدن بدنبال این نیرو آن نیرو بود در یک انبساط وانقباض دائم ناشی از عدم حضور جدی و عینی در جریان زندگی روزانه مردم درتغیر و تحول تفکر اجتماعی و مهم تر از همه عدم کوچکترین ارتباط فکری با نسل جوان که حتی یک قطره از خونشان در رگهای خشکیده ما جاری نگردیده است بود.
ما حضورمان هم از نظر رسانه وهم حافظه تاریخی مردم رقمی محسوب نمیشده و نمیشود. این امر تنها شامل نیروهای اپوزیسیون چپ و جمهوری خواهان ومجاهدین و.. نمیشود بلکه شامل آن دسته از سلطنت طلبان افراطی وجمهوری خواهانی خود بینی نیز میگردد که فکر میکنند نیروهای داخلی که امروز با شعار"زن زندگی آزادی " سلطنت طلبی و روحت شاد رضا شاه در میدان مبارزه هستند نیروی پیش برنده فکری آنها هستند. حال آن که چنین نیست نیروهای مبارز داخل کشور که بر بستر یک واقع بینی حاصل از تجربه نیم قرنی حرکت میکنند خوب میدانند که پیمودن راهی چنین سخت ونفس گیر بدون اتحاد عمل تمامی نیروهای حاضر در صحنه امکان پیروزی بر چنین دشمن قهار و خون ریز تا بن دندان مسلح را ندارد. آنچه که پیروزی این جنبش مردمی را تضمین میکند همگامی وهم فکری آن هاست در این مقطع مبارزه برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، گذار از این مرحله جهت رسیدن به جامعهی سکولار و دموکراتیک بر اساس یک انتخابات کاملا آزاد که میزان واقعا رای مردم خواهد بود نه شعارها وگلو دریدنهای مشتی افراطی صف بسته در درون تشکلها که عرض خود میبرند وزحمت بر گردن مبارزان واقعی مینهند.
از همین روست که نیروهای واقعی مبارز که صحنه اصلی مبارزه را در درون کشور میدانند وونقش تاثیر گذار خود را در داخل کشور جستجو میکنند از جمله شاهزاده رضا پهلوی بایستی که بصراحت وبا تکیه به نیروی بزرگی که در داخل کشور با آرزوی بازگشت به همان دوران آرام و صلح آمیز گذشته با چشم انداز آینده روشن وزیستن در رفاه در میدان حضور دارند با قاطعیت بیشتر با این افراد بر خورد کرده وصف خود را از این حامیان افراطی خود که چاه کنان بر سر راه مبارزان واقعی هستند جدا نموده وسیمای روشن خود را با تکیه واعتقاد برهمین نیروهای اصلی حاضر در میدان داخل کشور بنمایش بگذارند.
روی سخنم با شاهزاده رضا پهلوی است که نیروی جدی وتعین کننده در این مقطع حساس زمانی است. ادامه دارد
ابوالفضل محققی
*