الاهه بقراط | ایکس | اینستاگرام | کیهان لندن |
جمهوری اسلامی با «جام زهر» خمینی در سال ۱۳۶۷ پس از جنگ بیسرانجام هشت ساله و «نرمش قهرمانانه» خامنهای در سال ۱۳۹۲ برای رسیدن به توافقی که به جایی نرسید، اکنون به خیال خود برای «حفظ نظام» با ذلّت و پسگردنی وادار به «مذاکراتی» شده که فقط میتواند با اعلام تسلیم به نتیجه برسد تا از حمله نظامی به آن اجتناب شود. آنهم در حالی که هیچ تضمینی برای تعهد به چنین «توافقی» وجود ندارد!
درست است که رژیم برنامه اتمی و موشکی و نیابتیها را برای گسترش اسلام سیاسی و صدور انقلاب خود با هدف «محو اسرائیل» در منطقه و «ارزشهای غربی» در جهان پیش برده؛ و درست است که اسرائیل برای موجودیت خود و غرب برای محافظت از ارزشهای خویش در برابر خطر بنیادگرایی اسلامی که ابزارش ترور و وحشتآفرینی و حذف دیگران است، میخواهند جمهوری اسلامی را مهار کنند و اگر مهار نشد آن را تضعیف سازند، اما چه کسانی طی بیش از چهار دهه تاوان سنگین این حکومت ضدایرانی و ضدبشری را پرداختهاند جز ملت و مملکت ایران؟!
جمهوری اسلامی اینبار با عقبنشینی، در شرایطی که گردش اطلاعات و ابراز نظر با دهه شصتِ «جام زهر» و حتا دهه نودِ «نرمش قهرمانانه» که هنوز اصلاحطلبان و لابیگران به عنوان خندق نظام حضور فعال داشتند، قابل مقایسه نیست، به مرحله جدیدی رسیده است: اینبار از یکسو رژیم فقط با مخالفان و معترضان روبرو نیست بلکه نمیتواند هوادارانش را هم که هرچه زمان گذشت کمتر و کمتر شدند، قانع کند. و از سوی دیگر، مردمی که جمهوری اسلامی را نمیخواهند رساتر از همیشه آنچه را فریاد میزنند که میخواهند: رهایی از فشار سنگین بهمنی که از سال ۵۷ بر زندگی آنها آوار شده و قرار گرفتنِ دوباره در مسیری که پهلویها پنجاه سال برای هموار کردن آن تلاش کردند. مسیری که شاهزاده رضا پهلوی سالها در سخنانی شفاف نشان داده و در سالهای اخیر با برنامه و اهدافی کاملا روشن که مردم میتوانند نقش تعیینکنندهی خود را در آن ببینند، به غرب نیز ارائه میدهد: از مبارزات ایرانیان پشتیبانی کنید تا از شرّ جمهوری اسلامی و برنامههایش راحت شوید! در حالی که نه توافق، که هیچ تضمینی ندارد، و نه حمله نظامی که نتیجهاش نامعلوم است، این مشکل مزمن را حل نخواهد کرد.
در عین حال، این نکته را نیز باید افزود که: حتا با وجود توافق یا حمله نظامی، عامل اصلی و تعیینکننده در موفقیت یا عدم موفقیت هر کدام از آنها، باز مردم هستند! همان عامل مهم تاریخی که در جنگی که به «جام زهر» انجامید، فقط گوشت دم توپ بودند؛ و در معاملهای که با «نرمش قهرمانانه» به توافق موسوم به «برجام» رسید، فقط غارت شدند!
اکنون رژیمی طرف توافق یا حمله است که هیچ نمایندگی از سوی ملت ایران، و حتا از سوی هواداران خودش هم ندارد!
این یک «فرصت» و «بخت» تاریخی است که بار دیگر در برابر هم مردم، هم سیاست بینالمللی و هم رهبر انقلاب ملی و مدافع حاکمیت ملت ایران قرار گرفته؛ فرصتی که هیچ روزنهی امیدی در آن برای رژیم دیده نمیشود.