مهاتما گاندی هراسان سر از گور برداشته، خطاب به ما ایرانیها قسم میدهد که دیگر دست از اختراع بر دارید! من گفتم: «ابتدا شما را نادیده میگیرند، سپس به شما میخندند، سپس با شما میجنگند و در نهایت، شما پیروز میشوید» اما شما تکمضرابی بدان افزودهاید که تمام معنا و نتیجهی جمله مرا به هم ریخته و آنرا به یک «لوپ» تبدیل کرده: «ابتدا شما را نادیده میگیرند، سپس به شما میخندند، سپس با شما میجنگند، سپس شک ایجاد میکنند، سپس به اطرافیانتان میخندند، سپس با اطرافیانتان میجنگند، سپس شک ایجاد میکنند و به اطرافیانِ اطرافیانتان میخندند... و در نهایت، دشمن پیروز میشود»!!
کسانی که مدعی سقوط اعتماد ملی شاهزاده هستند صادقانه جواب دهند که اساساً چه هنگام به رضا پهلوی اعتماد کرده بودند که حالا در آن سقوط دیدهاند؟ البته سخن گفتن از جانب مردم بهترین پوشش برای استتار قصد و نیت واقعی است، اما همه میدانیم حقیقت چیز دیگر و این همان مرحله ایجاد شک است که با قصد قبلی و برای به حاشیه راندن منتخب مردم طراحی شده. چون هیچ عقل سلیم و مبارز واقعی نمیپذیرد در این شرایط حساس که باید متمرکز بر نجات ایران بود، منتخب مردم را به دلایل پوچ و تحلیلهای کودکانه بازخواست و آب به آسیاب ج ا ریخت.
هیچکس از جمله شاهزاده بری از اشتباه نیست؛ اما واقعیت این است که بعد از سال 1396 که جنبش انقلابی مردم در کوچه و خیابان با شعار رضاشاه روحت شاد، دم مسیحائی بر کالبد زخمخورده دودمان پهلوی دمید و به تنها بازماندهاش ماموریت رهبری در ادامه همان مسیری که پدر بزرگش بنیان گذاشته بود، اعطا کرد، کینهتوزان و استادان مغلطه با سوءاستفاده از واژگان نخنمای دموکراسی، حقوق بشر و دیکتاتوری و ... به جنگ این خاندان آمدند و اکنون که تلاشهای خود را در بیاعتبار کردنش بیفایده میبینند با فاز «صدای مردم» در اطرافیان وی شک ایجاد میکنند تا که شاید اعتبار و مشروعیت شخص رضا پهلوی را تحت تاثیر قرار دهند چون حمله مستقیم به وی، دیگر اثر چندانی ندارد.
اگر میشد متون این نویسندگان را به انگلیسی ترجمه کرد تا دنیا بفهمد چرا ج ا با این همه فجایع بزرگ بعد از قریب 50 سال هنوز هیچ آلترناتیو ملموسی جلوی خود نمیبیند، فقط کافی بود یکی دو تا از این مقالات در سایت گویا -که بهترین و خنثیترین واسط انعکاس تضارب آراست- را بخواند تا متوجه شود چرا چنین است؟ البته در این میان شخص حمورابی قطعاً از گور بر میخاست: در آن زمان -حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح- که من همه خانواده را به سبب مجرمیت یک عضو، دیگر مجازات نکردم، چهار هزار سال گذشته، و ظاهراً شما ایرانیان به دوران قبل از من تعلق دارید که هنوز رضا پهلوی را که در زمان حکومت پدر، کودکی بیش نبوده، مستحق مجازات میبینید؟ بهراستی مگر پدرِ این بچه چه جنایت بزرگی بر ایران و مردم ایران روا داشته که هنوز هم باید به قیمت بقای شرّ مطلق، در جستجوی عدالت برای بزهدیدگان بود؟
و با خود زمزمه میکرد: شما ایرانیان یا از مفهوم خیر و شرّ بیاطلاعید و یا عامدانه سعی در تخریب شخصیت کسی دارید که در نهایتِ مسئولیتشناسی و ارج گذاشتن بر عِرض و جان و مال مردم خود، اقدام به انجام یکی از بهترین و شجاعانهترین کارهایی کرده که میتوان از یک رهبرِ دلسوز انتظار داشت اما شما نامش را میگذارید: "زد و بند با تعدادی از سرداران سپاه"!
بهترین است، چون اطمینان دادن به میلیونها بدنه نظامی کشور هم تضمینی است برای امنیتِ بعد از دوره گذار، و هم، ایجاد فضای امنتر برای اعتراضات مردمی در آیندهی پیش رو و هم ترغیب قشر خاکستری در پیوستن به معترضان.
شجاعانه است، چون دقیقاً دشمنانش از این حربه برای انگ زدن و اتهامات غیرمنصفانه بهره خواهند جست اما این رهبر میاندیشد که جان هر هموطن ارزشی بیش از این انگ و اتهامات دارد...
اینکه هزینههای سنگین مبارزات ملت ایران از مشروطه تا خیزش مهسا خارج از گود محاسبه شود یک مغلطه بزرگ توسط کسانی است که مسئول نابودی همه دستاوردهای مهم مشروطه در توسعه و پیشرفت ایران از 1304 تا 57 هستند، و امروز با سرهم کردن جملات بیمحتوا و توخالی در جایگاه طلبکار و قربانی، بدون پذیرش ذرهای مسئولیت و ابراز تاسف، بهگونهای تحلیل میکنند که گویا مردم از عصر قاجار به دورهی جمهوری اسلامی پرتاب شدهاند و شخصاً هیچ حس و تجربهای از دستاوردهای اجرایی مشروطه به شکل آزادیهای اجتماعی-فرهنگی، زیست دموکراتیک، بالندگی فرهنگی، توسعه اقتصادی، رفاه و آسایش ندارند و جملگی رعایایی هستند که باید تاریخ معاصر را فقط از نگاه مغرضانه تخریبگران حرفهای بیاموزند.
اتفاقاً آغاز سال جدید، نشاندهنده صعود فوقالعاده در افزایش اعتماد ملی بین مردم و شاهزاده است؛ اما اینکه به نام «صدای مردم ایران» و «مبارزات ملت ایران برای آزادی، عدالت و کرامت انسانی» به تلاشهای تنها کسی که بار سنگین مبارزه واقعی با موجودی به نام ج ا را بر دوشهای خود حس کرده، انگ چسبانده شود فقط از کسانی بر میآید که استاد سوءاستفاده از عناوین اخلاقی، مظلومیت و ارزشهای انسانی و ملیاند و در همان لحظه توان عمل علیه همه این ارزشها را دارند و به هیچکدام هم پایبند نیستند.
*س. بزرگنیا، ا. ارسلان و س. ق. کاویان

مرگ سیاسی رهبر، مهران رفیعی