(تحلیلی بر بازتولید استبداد از سلطنت تا جمهوری اسلامی با نگاهی به ۱۹۸۴ جورج اورول و آموزههای دکتر حسین بشیریه)
مقدمه
کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول تصویری تلخ و هشداردهنده از نظامهای توتالیتر ارائه میدهد. جامعهای را نشان میدهد که در آن قدرت مطلقه، با تسلط بر زبان، حافظه تاریخی، و احساسات جمعی، حقیقت را تحریف و آگاهی را از میان میبرد. این ساختار، بی ارتباط با تجربه سیاسی ایران از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی نیست. با اتکا بر تحلیلهای دکتر حسین بشیریه در گذار به دموکراسی، میتوان فهم دقیقتری از سازوکار حفظ قدرت توسط حکومتهای استبدادی و دلایل ناتوانی جنبشهای انقلابی در ایران داشت.
۱ . بازنمایی توتالیتاریسم در ۱۹۸۴ و ایران مدرن
در ۱۹۸۴، «برادر بزرگ» از طریق نظارت فراگیر، مهندسی زبان (زبان نو)، بازنویسی تاریخ، و ایجاد دشمن دائمی، سلطهای کامل بر ذهن و جسم انسان اعمال میکند. تجربه حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی نیز در ابعاد مختلف چنین ساختاری را بازتاب داده است از مهندسی روایتهای تاریخی و ایدئولوژیک، تا سانسور رسانهها و ایجاد «دشمن دائمی» برای توجیه استمرار سرکوب.
۲ . چگونه نظامهای توتالیتر در ایران پایدار ماندهاند؟
حکومتهای استبدادی در ایران توانستهاند با ترکیب «سرکوب سخت» و «کنترل نرم» به حیات خود ادامه دهند. از منظر بشیریه، این دوگانگی یکی از ویژگیهای نظام های اقتدارگراست.
عوامل پایداری این حکومتها عبارتاند از:
• هژمونی ایدئولوژیک (دینی یا ملیگرایانه)
• تحریف تاریخ و انحصار حقیقت
• فقدان نهادهای مستقل و نابودی جامعه مدنی
• استفاده ابزاری از احساسات و خرافهگرایی
• تولید ترس و خودسانسوری در مردم
۳. ضعف تاریخی جنبشهای انقلابی در ایران
جنبشهای انقلابی از مشروطه تا کنون، نتوانستهاند تودهها را به شکل پایدار بسیج کنند. از دلایل این ناکامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• شکافهای ایدئولوژیک میان نیروهای انقلابی
• فقدان ارتباط با اقشار سنتی و طبقات فرودست
• تمرکز بر نخبگان شهری و بیتوجهی به روستا و حاشیه
• نبود ساختار سازمانی منسجم و رهبری واحد
بشیریه این ناکامی را به نا توانی در نهاد سازی و فقدان برنامه برای «گذار» نسبت میدهد.
۴. بازتولید سرکوب در اشکال نوین
در ۱۹۸۴، سرکوب نه فقط فیزیکی، بلکه روانی است؛ شهروندان به گونهای «شرایط خود را طبیعی» میپندارند. در ایران نیز، سرکوب زیرپوستی با تزریق ترس، مذهب، و گفتمان رسمی، ذهن شهروند را تسخیر کرده است. جمهوری اسلامی با تکیه بر نهادهای مذهبی و امنیتی، نوعی استبداد نرم همراه با سرکوب سخت را نهادینه کرده است.
۵ . نقدی بر بازتولید سلطنت طلبی: رضا پهلوی و خلأ گفتمان دموکراتیک
یکی از مهمترین عوامل ناکامی گذار دموکراتیک در ایران، تکرار الگوهای اقتدارگرایانه در چهرههای نو است. رضا پهلوی، با وجود جایگاه سمبلیک در بخشی از جامعه تاکنون از ارائه یک برنامه جامع و شفاف برای آینده ایران خودداری کرده است.
نقاط ضعف گفتمان سلطنتطلبی جدید:
• ابهام در ساختار حکومتی پیشنهادی (پادشاهی مشروطه یا جمهوری؟)
• فقدان برنامه اقتصادی، حقوقی و سیاستگذاری مشخص
• عدم مرزبندی صریح با ساختارهای گذشته و نقش خود در آن
• استفاده ابزاری از احساسات ضد جمهوری اسلامی بدون راهکارهای عملی
همانطور که بشیریه هشدار میدهد، شخصیت محوری و فقدان برنامه، گذار به دموکراسی را به تعویق میاندازد و مردم را در چرخهای از استبداد گرفتار میکند؛ این بار با چهرهای متفاوت اما با ماهیتی مشابه.
۶. نتیجه گیری
تجربه تاریخی ایران نشان میدهد که توتالیتاریسم تنها یک ساختار رسمی نیست، بلکه حالتی از تفکر، زبان، و فرهنگ عمومی است که توسط قدرت ساخته و بازتولید میشود. جنبشهایی که نتوانند از این چرخه عبور کرده و خود نیز دچار بازتولید اقتدار نشوند، نهایتاً به شکست میرسند.
دموکراسی، همانگونه که بشیریه میگوید، از خرد جمعی، نهاد سازی، و بازسازی اعتماد عمومی آغاز میشود، نه از نوستالژیهای مبهم و شخصیتهای بدون راهبرد...
پارسا زندی ( مشاور حقوقی )