Thursday, May 1, 2025

صفحه نخست » در کوچه‌های شرجی بدرود، شاهرخ تندروصالح

shahrokh.jpg

سوگ سروده‌ای برای وطن؛برای جگرگوشه‌های پرپرشده‌مان در فاجعه بندرعباس


از گوشه‌‌ی افق
سیاهی قیر مذاب
می‌راند و می‌راند تا انتهای روح
درباره‌ی بهار
با جاشوان خسته بندر!

آرام باش کوکب بخت‌سیاه من!
آرام و رام!
تاوان اعتماد عبث
تبخیر آرزوست
بر تاوه‌ی صبور جنوب

بیداری است یا خواب
این لحظه‌ها که می‌گذرد بر ما؟!

پروانه‌ی امید
مچاله
بر یاسِ سپید
در دست‌های عاشق ویران

و ماهِ مویه‌گر
اسب ِ سپید گمشده ی ایل
با یال‌های سوخته‌اش، جانپناه من!

در نیمروز زخمی بندر
از خواب می‌پرد
پروانه امید
ققنوس‌های خود را می‌بیند، پرپر
بر تشت خاکستر!

آتش گرفته حنجره ی ماه
آتش گرفته نخل
آتش گرفته ماهی و دریا
شیپور گوش ماهی‌ها، کر
شیپور گوش ماهی‌ها
جزغاله
هم قباله
هم انگشتر!
این است کل خاطره‌های قشنگ من
از روزهای هفته‌ی اردیبهشت
این روزهای سیز بهاری
در باره ی بهار

در دور دست دریا
انگار می‌تکاند ابلیس
دامان موج‌های پریشان را
بر موجکوب شروه اردیبهشت!

انگار دور شروه جاشوهاست
بی‌تاب رقص و هلهله،
فانوس‌های خواب
و بانگ ِ رود رود،
در کوچه‌های شرجی بدرود
در کوچه‌های های شرجی بدرود
در کوچه‌های های شرجی
بدرود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy