Tuesday, May 6, 2025

صفحه نخست » «دکترین تجزیه و آتش: راهبرد اسرائیل برای بی‌ثبات‌سازی خاورمیانه و آزمون سرنوشت ملت‌های منطقه»، بهرام فرخی

Bahram_Farokhi_2.jpgدر سایه تحرکات پنهان و آشکار تل‌آویو، سیاستی شوم در جغرافیای خاورمیانه در حال اجراست؛ راهبردی که با هدف تکه‌تکه کردن ملت‌ها، شعله‌ور ساختن گسل‌های قومی و مذهبی، و بی‌ثبات‌سازی دولت‌های مستقل طراحی شده است. اکنون زنگ خطر برای ایران، عراق، سوریه و حتی جنوب آسیا به صدا درآمده است؛ زمانی که دشمنان به دنبال شکستن انسجام درونی این ملت‌ها و تحمیل بحران‌های فرسایشی هستند. در این میان، تنها سپر ملت‌ها، بیداری، وحدت، و عبور از توهمات واهی است؛ پیش از آنکه آتش این فتنه، تمامی منطقه را در کام خود فروکشد.
در دوران نخست‌وزیری بنیامین نتانیاهو، سیاست خارجی اسرائیل با رویکردی هدفمند و بی‌پروا طراحی شده است؛ رویکردی که بر پایه تضعیف ساختاری کشورهای مهم خاورمیانه و دامن زدن به شکاف‌های قومی و مذهبی در جوامع پیرامون استوار است. از نگاه راهبردی تل‌آویو، بقای این رژیم نه در گرو همزیستی مسالمت‌آمیز بسان دولت های"شیمون پرز و اسحاق رابین"، بلکه در سایه تعمیق و شعله‌ور ساختن گسل‌های قومی، مذهبی و سیاسی در پیرامون خود تضمین می‌شود. این دکترین که در محافل امنیتی اسرائیل به نام «راهبرد تجزیه و تفرقه» شناخته می‌شود، امروز همچون زهر در رگ‌های جغرافیای سوریه، عراق، ایران و حتی شبه‌قاره هند جاری است.
نمونه بارز این سیاست، اقدامات آشکار اسرائیل در سوریه است؛ سرزمینی که از ابتدای بحران ۲۰۱۱، جولانگاه طرح‌هایی شد که هدف نهایی آن فروپاشی وحدت ملی و تجزیه به واحدهای قومی،مذهبی خودمختار بود. بر اساس این سناریو، سوریه باید به اقلیم‌های کردی، دروزی و علوی تقسیم شود، در حالی که دمشق به پایتختی بی‌روح و بی‌طرف مبدل گردد. این راهبرد، نه تنها تضعیف ارتش و حاکمیت مرکزی سوریه را دنبال می‌کند، بلکه همچون کمربندی آهنین، امنیت مرزهای شمالی اسرائیل را تضمین می‌سازد. این بازی خطرناک، سوریه را به میدان تاخت و تاز گروه‌های مسلح بدل کرده و ملتی را در رنج و آوارگی فرو برده است.
در عراق نیز سرنوشت تلخی رقم خورده است. حکومت مرکزی این سرزمین ، در پی توطئه‌های آشکار و پنهان، تا حد زیادی فلج شده و توازن قدرت به سود نیروهای قومی و مذهبی تجزیه‌طلب تغییر یافته است؛ خود مختاری کردها در شمال، گروه‌های نظامی شیعه در مرکز و جنوب، و قبایل سنی در غرب،و فساد و ناکارآمدی دولت مرکزی موجب فلج شدن اقتصاد و سیاست در این کشور شده. این وضعیت، به تمام و کمال در راستای آرمان تل‌آویو برای خلق منطقه‌ای تکه‌پاره، بی‌ثبات، و ناتوان از مقابله با پروژه‌های توسعه‌طلبانه آن قرار دارد.

اما سیاست‌های تل‌آویو به جغرافیای غرب آسیا محدود نمی‌شود. تحرکات دیپلماتیک و اطلاعاتی اخیر این رژیم نشان می‌دهد که اسرائیل با تمام قوا می‌کوشد هند را به سوی تنش و درگیری نظامی با پاکستان سوق دهد؛ اقدامی که می‌تواند این منطقه حساس و پرآشوب جنوب آسیا را به ورطه بحرانی تازه بکشاند. از منظر تل‌آویو، تضعیف پاکستان اتمی ، کشوری که همواره در صف نخست منتقدان سیاست‌های توسعه‌طلبانه اسرائیل قرار داشته ، گامی بلند در جهت تثبیت هژمونی خود در عرصه جهانی و تغییر توازن قوا به نفع خویش محسوب می‌شود.
اکنون زنگ خطر برای رژیم اسلامی ایران نیز به صدا درآمده است. شواهد فزاینده نشان می‌دهد که همان الگوی شوم در حال پیاده‌سازی است. تمرکز فعالیت‌های جاسوسی، تحریکات قومی و نفوذ در استان‌های مرزی همچون آذربایجان، کردستان و بلوچستان، و نیز حضور مشاوران امنیتی اسرائیل در کشورهای همسایه، حکایت از پروژه‌ای عمیق دارد که هدفش شعله‌ور ساختن آتش جنگ در قلب ایران است. منابع آگاه از حضور فعال مأموران اسرائیلی و هم‌پیمانان آنان در میان گروه‌های تجزیه‌طلب خبر می‌دهند؛ مزدورانی که مأموریت دارند در صورت بروز جنگ، انسجام ملی ایران را بند بند پاره کرده و کشور را در گردابی از بحران‌های داخلی گرفتار سازند.
افزون بر این، متأسفانه اپوزیسیون دموکراسی‌خواه ایران که بیش از چهار دهه است برای برپایی آزادی و مردم‌سالاری تلاش می‌کند و با جنبش «زن، زندگی، آزادی» به اوج رسید، امروز دچار چنددستگی‌های عمیق شده است. برخی از نیروهای سیاسی، به جای تکیه بر توان ملت ایران، سرنوشت خود را به قدرت‌های خارجی گره زده‌اند و تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو نهاده‌اند؛ گویی این دو چهره به جای طلب منافع ملی کشور خود، دلسوز آزادی و رفاه ملت ایران‌اند! از همه دردناک‌تر آن‌که امیدهای خود را نه بر حمایت سیاسی، بلکه بر حمله نظامی این دو کشور بنا کرده‌اند؛ گمان باطلی که گویا دیکتاتوری علی خامنه‌ای را می‌توان با جنگ‌افروزی و مداخلات مخرب چهره‌ای همچون نتانیاهو جایگزین کرد و از دل آتش و خون، دموکراسی و آزادی برای ایران به ارمغان آورد. زهی خیال باطل!
تاریخ گواه است که آزادی و دموکراسی را باید از درون جوامع برکشید، نه به دست مداخله‌گران و جنگ‌سالاران خارجی.
از سوی دیگر، موج پی‌درپی خرابکاری‌ها، آتش‌سوزی‌ها و انفجارها در مراکز صنعتی و تولیدی کشور، شواهد انکارناپذیری از اجرای راهبرد بی‌ثبات‌سازی دشمنان است. این اقدامات ویرانگر، که بنا بر گزارش‌ها توسط شبکه‌های جاسوسی و عوامل نفوذی داخلی انجام می‌شوند، دقیقاً زیرساخت‌های حیاتی اقتصادی و تولیدی ایران را هدف گرفته‌اند؛ زیرساخت‌هایی که شریان‌های حیاتی ملت ایران را تغذیه می‌کنند. این جنایت‌ها نه‌تنها اقتصاد را زخمی می‌کنند، بلکه جان فرزندان بی‌گناه این سرزمین را نیز به خطر می‌اندازند؛ چنان که در انفجار بندر شهید رجایی، فاجعه‌ای خونبار رقم خورد. این سیاست‌های کور، ملت ایران را هدف گرفته‌اند، بی‌آن‌که حتی کمترین لطمه‌ای به ساختار سیاسی و نظامی رژیم قرون وسطایی اسلامی وارد کنند.
دخالت‌های تل‌آویو، همان‌طور که بنیامین نتانیاهو وعده داده بود، تا بدان‌جا پیش رفته که مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا را دچار وقفه کرده است؛ چنان‌که با فرود یک موشک از سوی گروه تروریستی حوثی‌های یمن در نزدیکی فرودگاه تل‌آویو، بهانه‌ای تازه به دست جنگ‌ طلبانی مانند نتانیاهو داده شد تا وعده حملات نظامی کوتاه‌مدت علیه ایران با سلاح های "نوینی" را بدهند.
مجموع این تحولات، نشانگر راهبردی روشن است: راهبردی که بر پایه ایجاد خلأهای قدرت، بی‌ثبات‌سازی دولت‌های منطقه، و تقویت نیروهای تجزیه‌طلب بنا نهاده شده است. در این نبرد نابرابر و پیچیده، کشورهایی که در تیررس این سیاست‌ها قرار دارند، ناگزیرند دکترین‌های امنیت ملی خود را بازنگری کرده، سپر انسجام داخلی خود را مستحکم سازند و با تمام توان و قوای ملت در برابر این توطئه ها به ایستند که رژیم جنایتکار اسلامی به دلایل بنیادین قادر به انجام آن نیست.
امروز، زمان بیداری است؛
وظیفه‌ای بس سنگین و سرنوشت‌ساز بر دوش نیروهای آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب ایران زمین نهاده شده است. آنان که دل در گرو آزادی مردم و سربلندی میهن دارند، امروز باید با عزمی استوار و ایمانی خلل‌ناپذیر، "موازنه‌ای دشوار" را حفظ کنند: از یک سو، ادامه مبارزه بی‌امان با رژیم ستمگر و تاریک‌اندیش رژیم اسلامی که دهه هاست بر جان و جانان این ملت زخم می‌زند؛ و از سوی دیگر، پرهیز قاطع از افتادن در دام همکاری و تبعیت از نیروهای جنگ‌طلب داخلی و خارجی که به سرکردگی جنایتکاران جنگی، چون نتانیاهو، در پی شعله‌ور ساختن آتش جنگ و ویرانی در خاک میهن‌اند.
این راه، راهی است پرخطر اما شرافتمند؛ راهی که تنها با همبستگی، هوشیاری و ایمان به حقانیت مردم ایران می‌توان از آن گذر کرد. در این برهه حساس، باید پرچم آزادی را از دست نامردان و تفرقه‌افکنان مصون داشت، و اجازه نداد که آرمان دموکراسی مردم ایران زمین در گرداب توطئه‌های پلید و جاه‌طلبی‌های بیگانگان فرو رود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy