صادق زیباکلام
🔹۴۶ سال است که عفریت شوم دشمنی کور و بیهدف با آمریکا، ایران را اسیر چنگال خودکرده. اینکه چه شد و چرا و چگونه این سرطان درهمان ماههای نخست بعد از انقلابات توانست اهداف و آرمانهای مردمی و دمکراتیک انقلاب را به حاشیه رانده و بدل به گفتمان اصلی انقلاب شود در ورای این نوشته قرارمی گیرد.
من در جاهای دیگری به آن پرداختهام(از جمله کتاب " اشغال: تولد آمریکا ستیزی،حسام بشرویه نژاد کریمی و صادق زیباکلام،انتشارات روزنه،چاپ سوم ۱۴۰۰).
در این پست فقط به این مختصر بسنده کنم که من سالهاست در گفتگو و مناظره با انقلابیون تندرو در دانشگاهها و فضای مجازی، از آنها خواستهام که فقط یک مورد، بیشتر هم نه و "فقط یک مورد"، نشان بدهند که دشمنی با آمریکا و اصرار بر این دشمنی، کدام نفع را برای مملکت داشته؟ و من در مقابل یک دوجین مورد میاورم که دشمنی با آمریکا از ابتدا انقلاب، چگونه تیشه به ریشه منافع ملی کشور زده و متأسفانه هر تلاشی هم که در گذشته بمنظور نجات کشور از این دشمنی ویرانکننده بیحاصل صورت گرفت با مخالفت انقلابیون روبرگردید.گشودن این گره فقط بدست رهبری امکانپذیر است و لاغیر.
🔹مرحوم هاشمی رفسنجانی نقل میکردند که ایشان در اواخر حیات امام تلاش میکردندکه تا ایشان زنده هستند، سه مسئله اصلی کشور را بتوانیم حل کنیم."جنگ با عراق"؛ "دشمنی با آمریکا" و "اقتصاد دولتی". اولی را توانستم و امام با پذیرش ۵۹۸، جنگ را تمام کردند.
با اینکه امام شخصاً جنگ را تمام کرده بودند،اما همچنان بسیاری مخالف بودند.چه رسد باینکه ایشان آنرا تمام نمیکردند. دشمنی با آمریکا و اقتصاد دولتی را متأسفانه نتوانستیم زمان ایشان پایان ببخشیم و ماندند.
🔹همچون جنگ که اگر امام در زمان حیاتشان شخصاً به آن پایان نبخشیده نبودند معلوم نبود بعداً بکجا بکشد، آمریکاستیزی هم اگر توسط رهبری تمام نشود، باتوجهبقدرت و نفوذ تندروها معلوم نیست که بعداً بشود به آن دست زد.
برخلاف جنگ که همچنان از محبوبیت برخوردار میبود، دشمنی با آمریکا برعکس در میان نسلهای جوان و تحصیلکرده و بسیاری از ایرانیان دیگر اعتبار و جایگاهی ندارد. آمریکاستیزی و اقتصاد دولتی میتوانستند زمان امام پایان یابند، اما همچنان ادامه یافتند با تمام مصیبتهایی که ظرف ۳۶ سال گذشته بر کشور وارد ساختهاند.

رابطه برق و بند تنبان در جمهوری اسلامی!