به آن جاماندهی بیریشه، که به نام «نخبه» زبان در دهان گرداند و به پای ارباب قدرت، آواز چاپلوسی سر داد. تو که دهانت را با سخن گفتن از «فاحشهخانه» باز کردی، بیآنکه بدانی فاحشهوار، خودت را به قدرت سپردهای.
تو که بر سفرهی بیغیرتی نان میجَوی، تو که عمری روسپی واژهای، نمیدانی چه خنجری در دل هزاران مادر کاشتی..... از شهری میگویی که دخترانش با دستان پینهبسته، زیر آتش خمپاره ایستادند و پسرانش، تنشان را خاکریز کردند تا ایران خاک ندهد.
تو را چه به نام شهری که سوخت، اما عزت را به حراج نگذاشت؟ که جنگید، اما نلغزید؟ که خاک خورد، اما به دشمن خاک نداد؟
اگر آبادان آن بود که تو گفتی، امروز در هر کوچهاش سنگ قبر شهیدی نبود، در هر خانهاش، قاب عکس قهرمانی نمیدرخشید.
اگر آنچنان بود که تو بیشرمانه گفتی، مادران این شهر، به نام فرزند شهیدشان نمیبالیدند، و رگ غیرت در خون مردمش نمیتپید.
وای بر دانشی که بر دوش بیشرمی نشسته باشد و وای بر وطنی که در آن، تو مدعی دانایی و فضیلت شوی.
آری، اگر بیغیرتی مُزد دارد، تو وارث نخستینی. اما بدان، نه سیاهنمایی تو، ننگ بر آبادان مینشاند، و نه پاکی این خاک، با چرک دهان تو تیره میشود.
تاریخ آبادان، نه در سطرهای تو گم میشود، نه در دستان قلمبهمزدها پاک میگردد.
ما، اهل آبادان، ما که صدایمان از زیر خاک هم بلندتر از فریادهای توست، ما که استخوانمان هم اگر بماند، به نام ایران میماند. نه گفته تو ما را میلرزاند، نه توهینت از ما میکاهد. تو را نه داوری است، نه دفاعی، تو فقط رسوای زمانهای هستی، که به وقت درد، لبخند زدی.
به آن جاماندهی بیریشه، که به نام «نخبه» زبان در دهان گرداند و به پای ارباب قدرت، آواز چاپلوسی سر داد.
-- Alireza Mostofi (@mypersia1) May 12, 2025
تو که دهانت را با سخن گفتن از «فاحشهخانه» باز کردی، بیآنکه بدانی فاحشهوار، خودت را به قدرت سپردهای.
تو که بر سفرهی بیغیرتی نان میجَوی، تو که عمری روسپی واژهای، نمی... pic.twitter.com/lrifYT1qjE

هموطن درجا مزن! هادی خرسندی