نخستین سفر خارجی دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، او را مستقیماً به یکی از پرتنشترین مناطق جهان، یعنی خاورمیانه، کشاند. برخلاف سبک رهبری غیرقابلپیشبینی که معمولاً به ترامپ نسبت داده میشود، این سفر یک اقدام دیپلماتیک با طراحی دقیق بود. این سفر حامل چهار پیام راهبردی کلیدی بود: چشماندازی برای صلح، پرهیز قابلتوجه از جنگطلبی، تغییر جسورانه در پویایی عرب-اسرائیل، و تلاش مضاعف برای انزوای رژیم ایران.
پیام ترامپ در ریاض روشن بود: صلح امکانپذیر است، اما بازیگران منطقهای باید رهبری آن را بر عهده بگیرند. او در سخنرانی خود برای سران بیش از ۵۰ کشور مسلمان، خواستار اتحاد علیه تروریسم و افراطگرایی شد--و مسئولیت «راندن» نیروهای هرجومرج از درون مرزهای خود را بر دوش این کشورها گذاشت.
این صرفاً یک دعوت انتزاعی به همزیستی نبود، بلکه بازتعریفی سیاسی از نقش آمریکا بود: ایالات متحده از صلح حمایت میکند، اما دیگر نمیخواهد نقش پلیس جهان را ایفا کند
این رویکرد نشانگر فاصلهگیری از سیاستهای مداخلهگرایانه و تأکید بر مالکیت منطقهای صلح بود
با توجه به سبک تهاجمی ترامپ، بسیاری انتظار مواضعی جنگطلبانه داشتند. اما پیام او بر همکاری امنیتی بهجای درگیری نظامی تأکید داشت. معاملات عظیم تسلیحاتی--بهویژه با عربستان سعودی--بهعنوان ابزاری برای ثبات معرفی شدند، تا شرکای منطقهای مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرند.
ترامپ نسخهای از «صلح از طریق قدرت» ارائه داد که از درگیریهای جدید نظامی آمریکا اجتناب میکرد. این خویشتنداری در تضاد با جنگهای عراق و افغانستان بود که دهههای گذشته را شکل داده بودند
یکی از مهمترین ابعاد این سفر، تسهیل آرام روابط در حال ظهور میان کشورهای عربی و اسرائیل بود. دولت ترامپ واقعیت ژئوپلیتیکی جدیدی را درک کرده بود: قدرتهای سنی عرب و اسرائیل تهدید مشترکی به نام ایران داشتند.
ترامپ از اتحادهای در حال تغییر برای بازتعریف شکافهای قدیمی منطقهای استفاده کرد و دشمنیهای ریشهدار را کنار زد تا همکاریهای عملگرایانه را جایگزین کند
پیام ترامپ به منطقه کاملاً روشن بود: ایران عامل اصلی بیثباتی است.
ترامپ ۲ صلح و ثبات منطقهای را در اولویت قرار داده، اما با تمرکزی شدیدتر بر مقابله با رژیم ایران بهعنوان مانع اصلی تحقق آن صلح. برای ترامپ، خاورمیانهای باثبات بدون خنثیسازی نفوذ مخرب تهران ممکن نیست--از طریق تحریمها، ائتلافهای منطقهای و راهبردهای مهار که در عین فشار، از جنگ تمامعیار پرهیز کنند.
با این حال، در موفقیت این راهبرد محل بحث باقی میماند. بدون سازوکارهای نهادینه، سرمایهگذاری بلندمدت در جامعه مدنی یا فشار دیپلماتیک مستمر، بسیاری از این دستاوردها شکننده و مشروط هستند.
برای ترامپ، صلح پایدار در خاورمیانه نمیتواند با یک حکومت تندرو و بیثباتکننده در ایران همزیستی داشته باشد. تا زمانی که این چالش برطرف نشود، صلح همچنان دستنیافتنی خواهد بود