اکبر اعلمی
آقای خاتمی،
📌شما با صداقت از «بحرانهای تو در تو»، «فروپاشی اعتماد عمومی»، «نفی جمهوریت» و «خطر گسست ملی» سخن میگویید. از «لزوم به رسمیت شناختن مردم»، «برگزاری انتخابات واقعی» و «احیای امید» میگویید.
سخنانی که اگر از زبان یک ناظر بیرونی شنیده میشد، شاید نشانهای از درک درست شرایط بود؛ اما از زبان شما که هشت سال رئیسجمهور، چهرهای محوری در اردوگاه اصلاحات و آگاه به سازوکار قدرت در جمهوری اسلامی هستید، بیش از هر چیز به تکرار تاریخ با چشمان بسته میماند.
شما خوب میدانید:
تا زمانی که ولایت مطلقه فقیه بر جمهوریت تفوق دارد، مردم صرفاً «حق رأی» دارند، نه «حق انتخاب».
📌تا زمانی که نهادهای انتصابی پاسخگو نیستند و شورای نگهبان به مهندسی سیاسی ادامه میدهد، انتخابات واقعی چیزی جز یک نمایش بیمخاطب نخواهد بود.
و تا وقتی که حاکمیت امنیتی و ایدئولوژیک بر جان و مال و اندیشهی مردم سایه افکنده، «مشارکت ملی» صرفاً یک آرزوی دور از دسترس است.
📌شما این را هم نیک میدانید که در دههی ۷۰ همهچیز را در اختیار داشتید: دولت، مجلس، شوراها، حمایت نخبگان، پشتیبانی ۲۲ میلیون رأی، و بیسابقهترین موج امید پس از انقلاب.
اما حتی دو لایحهتان نیز به سرانجام نرسید؛ نه صرفاً بهخاطر ناکارآمدی شخص شما و برخی از اعضای دولت، بلکه بهسبب قفل بودن ساختار قدرت و حاکمیت دوگانهای که عملاً نقش رئیسجمهور را به سطح یک «تدارکاتچی» تقلیل داد ــ تعبیری که اگرچه مستقیماً از شما نقل نشده، اما از سوی بسیاری پذیرفته شد و هرگز تکذیب نشد.
با اینهمه، امروز دوباره همان نسخه را تجویز میکنید: «اصلاحات درونساختاری»، بدون بازنگری در قانون اساسی، بدون تعدیل در روابط قدرت، و بیآنکه بگویید چگونه؟ با چه ابزار؟ و در کدام ظرفی؟
📌وقتی همان مسیر، پیشتر آزموده و شکست خورده، تکرار آن نه فقط بیثمر، بلکه بازتولید بنبست و انفعال است؛ نسخهای که نهایتاً میانجامد به معرفی چهرهای مانند پزشکیان بهعنوان «رئیسجمهور اصلاحطلب»؛ کسی که حتی اصولگرایان هم باید در برابر سرسپردگی و اطاعتپذیریاش لنگ بیندازند، و در این میان، عدهای اصلاحباز منفعتطلب نیز چند صباحی به نام اصلاحات، نانی میخورند و مقامی میبرند.
🔻آقای خاتمی!
📌اگر واقعاً دغدغهی اصلاح دارید، باید از حلقهی اصلاحطلبان منفعتطلب، مصلحتاندیش و ایزولهکننده عبور کنید، محافظهکاری را کنار بگذارید و با شجاعت از لزوم اصلاح قانون اساسی، تحدید اختیارات نهادهای انتصابی، پایان مهندسی انتخابات، لغو قوانین محدودکنندهی حقوق اساسی مردم و بازتعریف جایگاه جمهوریت در ساختار قدرت سخن بگویید.
وگرنه، تأکید مکرر بر «اصلاح در چارچوب» در این شرایط، نه راهحل، که توجیه استمرار وضع موجود است.
📌هشدار دربارهی «زوال مشروعیت نظام»، اگر صادقانه و جدی است، باید نه فقط خطاب به مردم، بلکه روبهروی حاکمیت، و نه از سر اندرز بلکه از موضع هشدار بیان شود.