Wednesday, Jun 11, 2025

صفحه نخست » خطاب به نیروهای امنیتی

mehrayeen.jpgقادر به فهم جامعه و قدرت و امنیت نیستید!

مصطفی مهرآیین

۱. در خاطرات زندان مرحوم شریعتی آمده است که همبندش از او پرسید به چه جرمی در زندان هستید؟ دکتر جواب میدهد به جرم حمل اسلحه.همبندش از او می پرسد چه اسلحه ای داشتین؟ دکتر شریعتی خودکارش را نشان میدهد و می گوید اسلحه من این بوده است.

۲. در ایام گذشته کوشیده اید به جرم حمل اسلحه خودکار و واژه زندگی من را بکاوید. با آشنایان تماس گرفته اید و در مورد امور بی مورد حرف زده اید، حساب های بانکی من را چک کرده اید، به بازجویی در محل کار آمدید و تهدید کردید، تلفنم را شنود کردید، کوشیدید صفحات من در شبکه های اجتماعی را هک کنید، با دروغ های سایبری کوشیدید به ترور شخصیت بپردازید، با فرستادن پیام های دروغین و انتظار پذیرش آنها از طرف من سعی داشتید من را به این و آن وصل کنید و اخیرا هم در کاری بچه گانه تلفن شخصی من را مسدود کرده اید و به پرونده سازی در دادگاه رسانه پرداخته اید. همه اینها بهانه اش این است که من سخن می گویم یا چیزی می نویسم و در این سخنان و نوشته ها تصویری از شما و حکومت به شما می دهم که شما آن را نمی پسندید. اما از من معلم چند نکته درباره قدرت و امنیت و وضعیت امروز ایران یاد بگیرید و دست از این رفتارهای بچه گانه بردارید و بگذارید اهل فرهنگ زندگی کنند:

الف. یاد بگیرید در جامعه امروز ایران ما با "سوژه روشنگر" طرف نیستیم که بعد از آگاهی یافتن از چیزی دست به عمل سیاسی بزند. من خودم را درست یا نادرست معلم روشنگری و آگاهی بخشی می دانم، اما می دانم مردم در وضعیت فعلی بیشتر از جنس " سوژه های بدبین" هستند تا سوژه روشنگر که با آگاهی یافتن از چیزی در پی تغییر آن باشند. بخشی زیادی از مردم جامعه تبدیل به سوژه بدبین شده اند، یعنی تبدیل به مردمی شده اند که با اینکه در واقعیت تابع وضعیت موجودند، احساس می کنند تابع وضعیت موجود نیستند و اصولا نیازی به شنیدن سخنان معلمانی همچون من نمی دانند و این نقدی ست بر مردم عزیز جامعه ما که احساس نارضایتی و مخالفت را جایگزین مخالفت واقعی با حکومت کرده اند، که اگر مردم در واقعیت مخالفت خود را نشان می دادند شما اینچنین بی پروا و بی رحم در برخورد با شهروندان این سرزمین عمل نمی کردید.مردم بدبین احساس رادیکال بودن دارند و فکر می کنند در تنهایی و زندگی خصوصی خود راه خود را از حکومت جدا کرده اند، اما نمی دانند که مخالفت واقعی مربوط به ابراز مخالفت در فضای عمومی ست و نه در سبک زندگی خصوصی. بنابراین، خیالتان را راحت کنم که در جامعه امروز ایران، آگاهی و روشنگری انقلاب خلق نمی کند مگر آنکه این آگاهی بیش از هر چیز به نقد ماهیت عمل خود و رابطه اش با مخاطبانش بپردازد که فعلا چنین نیست.

ب. شما اصولا فهم درستی از "قدرت" در جهان امروز ندارید. یاد بگیرید قدرت در جهان امروز "سرکوب" نمی کند، بلکه " تولید" می کند. بر خلاف قدرت های استبدادی گذشته که سعی در سرکوب غریزه، علم، سوژه، واژه و زبان داشتند، قدرت در جهان امروز به تولید غریزه، تولید علم، تولید سوژه و....می پردازد. در جهان امروز، قدرت دیگر دستگاه سرکوب نیست، بلکه دنیای زبانی و گفتمانی ست که اجازه میدهد سوژه هایی چون متفکر، منتقد، و حتی به زبان شما " معاند" در جامعه ظهور کند و با خلق زبان و کردارها و حتی وجه نهادی خاص خود به بسط و گسترش دامنه جامعه بپردازد. قدرت در جهان امروز نمی گوید شنیدن و گفتن و دیدن این و آن ممنوع است، بلکه اجازه میدهد واژه های زبانی به خلق انواع امور متنوع شنیدنی و گفتنی و دیدنی بپردازند و این امور نظم خاص خود را پیدا کنند.در جهان امروز، قدرت اجازه میدهد زندگی در قالب آمار و روایت از خود سخن بگوید تا همین آمار و روایت ها به قدرت نشان دهند که باید به تنظیم چه بپردازد و با تنظیم چه اموری ابتدا به تقویت زندگی و بعد به تقویت خود قدرت بپردازد. کتاب نمیخوانید، حداقل از دیگران یاد بگیرید که قدرت فقط اسلحه و زندان و بگیر و ببند و تهمت زدن و کشتن و.....نیست. بگذارید جامعه در خلق خود و بسط خود آزادانه عمل کند. البته میدانم دیگر با شرایطی که در جامعه ساخته اید، یاد گرفتن این نکات هیچ سودی برای شما ندارد. بااینحال، می گویم تا حداقل وجود خودم آسوده باشد.

ج. یکی از اشتباهات بزرگ شما این است که اخلاق و فرهنگ را کنار گذاشته اید و تبدیل به " دوربین" شده اید. فکر می کنید اگر همه جا دوربین باشد، امنیت برقرار است. یاد بگیرید هیچوقت هیچ نظم سیاسی و حکومتی با صرف دیدن جامعه اش از طریق دوربین و چشم نمی تواند برای جامعه اش امنیت بیافریند. واقعیت یا تصویر واقعیتی که در دوربین ها می بینید به شما هیچ نمی گویند.اگر دوربین ها قادر به آوردن امنیت بودند، دختری چون الهه اکنون زنده بود و جامعه ای سوگوار مرگ دلخراش او و دیگر دختران نبود.

اینکه از همه چیز "فیلم" یا " عکس" می سازید و خود را محدود به دیدن " فیلم" ها کرده اید، چه فیلم تونل موشکی باشد، چه فیلم برخورد با بدحجاب ها، چه فیلم دستگیر کردن معاندین، چه فیلم گرفتن یک کشتی، چه فیلم رژه رفتن قایق ها، چه فیلم حرکت مردم در خیابان، و....باعث قدرتمندی شما نمی شود.

قدرت یک جامعه در زبان و دنیاهای روایی واژگانی و گفتمانی آن است نه در تصاویری که می توان با یک دانش ساده کامپیوتری آن ها را دستکاری کرد و به قدرتنمایی آبکی و دروغین پرداخت یا در مورد خود من با قرار دادن عکس یک بنده خدا ناشناس در کنار رفیق دوست پاسدار در سالهای اول انقلاب به زیرنویس آن پرداخت که این آدم ناشناس مصطفی مهرآیین است. دست از این فهم نادرست و ابتدایی از قدرت و امنیت و حکمرانی بردارید تا شاید این جامعه رستگار شود.قدرت واقعی یک جامعه در زبان روایی آن و در اخلاق و عشق و امید و همبستگی و انسانیت نهفته در این روایت هاست و نه در فیلم های ساخته شده ای که هیچ به شما نمی دهند جز اینکه چون از قضاوت زبان رهاست پس باور کردن آن ساده تر است.شما قطعا در فیلم خود را قدرتمند می بینید، اما بدانید در واقعیت و روایت، این قدرت بسیار ساختگی و غیر واقعی شناخته می شود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy