علی کشتگر - خبرنامه گویا
این که ما با فاسدترین، تبهکارترین، نالایقترین و ضدمردمیترین رژیم در تاریخ ایران دست به گریبانیم و داغدار زخمهایی هستیم که آدمکشان حاکم شب و روز بر دل و جانمان میگذارند، نمیتواند توجیه گر حمایت از حمله رژیم جنایتکار نتانیاهو به ایران باشد. ایران و ساختارها، ثروتها و مردمان آن با رژیم اسلامی فرق دارند. نمیتوان مدعی شد که حمله به ایران، فقط حمله به رژیم ایران است. در حمله رژیم اسراییل به ایران، رژیم اسلامی نابود نمی شود.
امید بستن به قدرت خارجی، آن هم به قدرتی که به جنایت علیه بشریت متهم است غلتیدن به منجلاب خیانت به ایران است. من به ایرانیانی که از حمله رژیم تبهکار نتانیاهو به میهنشان حمایت کنند میگویم از سر نادانی، پشتیبان تجاوز به خانه خود شده اید. دست بردارید. از این راه نه به دموکراسی میرسید نه به تغییر رژیم.
هدف اصلی حمله اسراییل
اما چرا اسراییل در بحبوحه مذاکره ایران و امریکا، به تهاجم وسیع نظامی (هوایی) دست زد. به دلایل زیر:
1 - جمهوری اسلامی از همه نظر در اوج ضعف و درماندگی است. قدرت نظامی جمهوری اسلامی با اسراییل که به همه سلاح های مدرن مجهز است اساسا قابل مقایسه نیست. سامانه های ضدهوایی روسی بارها نشان داده اند که در برابر حملات اسراییل از آنها هیچ کاری ساخته نیست. اسراییل تقریبا پیش از این حمله غافلگیرانه می دانست که جنگنده های پیشرفته این کشور و خلبانان باتجربه اسراییلی از این تهاجم هیچ آسیبی نخواهند دید. قدرت تلافی جویانه رژیم ایران نیز پس از نابودی حزب الله و رژیم اسد و تضعیف نیروهای نیابتی رژیم در عراق و یمن تقریبا به صفر رسیده است. اسراییل البته در این حملات روی نارضایتی و خشم مردم ایران علیه رژیم اسلامی نیز حساب باز کرده است و بر این خیال باطل است که ادامه این گونه حملات همراه با ترور سران نیروهای مسلح مردم را برای سرنگونی رژیم به میدان می آورد، در حالی که نتیجه این حملات دقیقا برعکس خواهد بود!
2- اسراییل از توافق احتمالی آمریکا و جمهوری اسلامی به شدت می ترسد و از آغاز بر آن بود که برای خرابکاری در مذاکرات میان دو دولت به هر اقدامی که بتواند دست بزند. دولت اسراییل به خوبی می داند که رژیم اسلامی هنوز تا توانایی بمب هسته ای فاصله دارد اما رژیم نتانیاهو مصالحه میان ایران و آمریکا را برای منافع و اهداف منطقه ای خود بسیار خطرناک می داند. به همین دلیل به نظر من این حملات، که می تواند ادامه یابد، بیش از آنکه حمله به صنایع و دانشمندان هسته ای و سران نیروهای مسلح جمهوری اسلامی باشد حمله به تلاش های دولت آمریکا به منظور دست یابی به مصالحه با رژیم ایران است.
آیا این حملات موجب شکست مذاکرات ایران و آمریکا خواهد شد؟ من پاسخی برای این پرسش ندارم؛ اما می توانم بگویم اگر ایران و آمریکا به توافقی هر چند نسبی دست یابند، اسراییل در این حملات وسیع هوایی به هدف اصلی خود نرسیده است.
3- ترور سران نیروهای مسلح و حمله غافلگیرانه وسیع اسراییل بار دیگر نفوذ بی سابقه اسراییل در ایران و بی لیاقتی کامل رژیم جمهوری اسلامی را در دفاع از مرزها و فضای هوایی ایران آشکار کرد و نشان داد که شعارهای سران جمهوری اسلامی تماما پوچ و بیهوده اند. اسراییل هر زمان که بخواهد می تواند به زیرساخت های نظامی و صنعتی ایران حمله کند. از رژیم ایران هم هیچ کاری جز شعار و بلوف ساخته نیست. خامنهای این شاه سلطان حسین بیکفایت اگر ذرهای غیرت داشت، استعفا میداد و از این که ایران را تا به این حد بیدفاع و بیپناه کرده از مردم بخشش میطلبید.
4- اما حملات هوایی اسراییل با همه وسعت و شدت آن نمی تواند مسیر رژیم اسلامی را در ساختن بمب اتمی مسدود کند. برعکس، رژیم را در ساختن بمب اتمی مصمم تر و در سرکوب مردم بی رحم تر خواهد کرد. کافی است که رژیم با هزینه کردن چند میلیارد از ثروت های ایران، کارشناسان کره شمالی را نیز به خدمت بگیرد و ناگهان اعلام کند که به خاطر تهدیدهای اسراییل و امریکا به بمب اتمی مجهز شده است.
تنها راه مهار جمهوری اسلامی و جلوگیری از تجهیز آن به سلاح اتمی توافق با آمریکا و پذیرش نظارت همهجانبه آژانس بر صنایع هسته ای ایران است. امری که احتمال آن را نمی توان نادیده گرفت. امری که آن گونه که اشاره شد راست افراطی حاکم بر اسراییل، به خاطر مطامع ژئوپلیتیک و حفظ قدرت خود با تمام وجود با آن مخالف است.

رویای شوم خامنهای برای ترکمانچای دوم