Wednesday, Jun 18, 2025

صفحه نخست » سودای سلطنت بر ویرانه‌های ایران؛ استقبال رضا پهلوی از حملات اسرائیل، بهروز ورزنده

Behrouz_Varzandeh.jpgبهروز ورزنده

رضا پهلوی روز شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، در گفت‌وگو با لورا کونزبرگ، مجری برنامه سیاسی شبکه یک تلویزیون بی‌بی‌سی، با شور و حرارتی چشمگیر از حملات اسرائیل به خاک ایران، بمباران صدها شهر، کشته شدن شمار زیادی از مردم و نابودی زیرساخت‌های حیاتی کشور، از جمله فرودگاه‌ها، پالایشگاه‌ها و کارخانجات، استقبال کرد. او شرایط کنونی را «فرصتی بی‌سابقه برای سرنگونی جمهوری اسلامی» دانست و گفت که رژیم اکنون در ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار دارد.

خانم کونزبرگ در واکنش، از او پرسید که با توجه به این‌که بسیاری از ایرانیان این حملات را «تجاوزی بی‌توجیه از سوی یک کشور خارجی» می‌دانند، چرا باور دارد مردم به‌جای مخالفت با اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی واکنش نشان خواهند داد؟

پهلوی در پاسخ گفت که جهان تاکنون بیش از حد به جمهوری اسلامی فرصت داده و صبر پیشه کرده است تا این حکومت به رفتار منطقی روی آورد، اما به‌زعم او، علی خامنه‌ای به دلیل لجاجت‌های سیاسی، مسئول اصلی وضعیت کنونی است. او افزود: «ایران نباید به این نقطه می‌رسید، اما مسئولیت نهایی بر عهده خامنه‌ای است».

با این حال، پهلوی در اظهاراتش نه‌تنها اشاره‌ای به نقش اسرائیل در آغاز جنگ و تخریب گسترده کشور نکرد، بلکه هیچ‌گونه مسئولیتی را متوجه این کشور ندانست. برای او، اسرائیل گویی تنها بازیگری خیرخواه است که وظیفه دارد ایران را از شر حکومت فعلی نجات دهد. سکوت او در برابر کشته‌شدن غیرنظامیان ایرانی و نابودی زیرساخت‌های کشور، در کنار بی‌تفاوتی مشابهش نسبت به کشتار مردم فلسطین به‌دست اسرائیل، این تصور را تقویت می‌کند که رضا پهلوی بیش از هر چیز در پی تحقق رؤیای بازگشت به قدرت است -- حتی اگر این مسیر از میان آوار جنگ و خون بگذرد.

در ادامه، کونزبرگ پرسید که آیا واقعاً بمباران و مرگ غیرنظامیان ایرانی را اقدامی مثبت تلقی می‌کند؟ و آیا این وضعیت را فرصتی سیاسی برای بازگشت به قدرت نمی‌بیند؟

پهلوی با وجود آگاهی از گزارش‌های روزانه درباره کشته‌شدن صدها نفر در ایران و اسرائیل، با انکار واقعیت‌های میدانی، ادعا کرد که هدف اصلی حملات، خنثی‌سازی تهدیدات نظامی رژیم است و نه آسیب‌رساندن به مردم. او افزود که رژیم به‌شدت تضعیف شده و مردم اکنون فرصتی برای آزادی دارند--البته مشروط به آن‌که این بار جهان بی‌تفاوت نماند. معنای صریح این سخن، دعوت به مداخله مستقیم قدرت‌های خارجی، به‌ویژه آمریکا و اسرائیل، برای سرنگونی حکومت است.

وقتی از او درباره نقش خودش در این تحولات پرسیده شد، به‌جای ابراز همدردی با خانواده‌های داغدار یا تأکید بر لزوم برقراری آتش‌بس فوری، جنگ را تحولی مثبت و راهی برای رسیدن به هدف سیاسی خود ارزیابی کرد. او حتی به شکل ضمنی ابراز امیدواری کرد که این جنگ ادامه یابد تا زمانی که شرایط برای تغییر رژیم فراهم شود--و در آن صورت، طبیعتاً شانس او برای بازگشت به قدرت افزایش خواهد یافت.

از نگاه او، این جنگ نه فاجعه‌ای انسانی، بلکه فرصتی تاریخی است؛ نعمتی برای رسیدن به آرزوی دیرینه سلطنت. این رویکرد، از دید بسیاری از ایرانیان، نشانه‌ای آشکار از بی‌تفاوتی نسبت به رنج مردم و فاصله‌گیری کامل از هرگونه مسئولیت اخلاقی و انسانی است.

نتیجه‌گیری:

تاریخ ایران، صحنه‌ی حضور شخصیت‌هایی بوده است که در لحظات بحرانی یا در کنار مردم ایستاده‌اند یا مردم را قربانی جاه‌طلبی‌های سیاسی خود کرده‌اند. رضا پهلوی، با مواضع اخیرش، جایگاه خود را به‌روشنی مشخص کرده است. قضاوت نهایی درباره‌ی او، به حافظه تاریخی، آگاهی جمعی، و درد مشترک مردم ایران بستگی دارد. اما آن‌چه مسلم است، آینده این سرزمین نه از مسیر بمباران و مرگ، بلکه در سایه‌ی صلح، اتحاد، و مسئولیت‌پذیری رقم خواهد خورد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy