حمله اسرائیل به ایران واکنشهای سیاسی و احساسی گاه کاملاً متضاد میان گروههای سیاسی، جامعه مدنی و اقشار مختلف مردم برانگیخته است. دوقطبی شدیدی که شایسته هیچ ملتی که مورد تجاوز نظامی خارجی قرار گرفته، نیست. صحنههای پایکوبی تاسفبرانگیز گروهی برای هواپیماهای نظامی اسرائیل بر فراز تهران و اندوه و نگرانی گروهی دیگر برای میهن مورد تجاوز قرارگرفته توسط بیگانه را اینجا و آنجا در فضای واقعی و مجازی میتوان دید.
آنهایی که خود را نزدیک به عملی شدن رؤیای بازگشت نظام پادشاهی و یا رهایی از دست نظام جمهوری اسلامی به کمک حمله نظامی اسرائیل میدانند، یکسوی این طیف را تشکیل میدهند. سوی دیگر طیف، تندروهای داخلی چه در حاکمیت نظام و چه پیرامون آن هستند که هرگونه تلاش از سوی دولت برای میانجیگری و فرستادن علائم استقبال از آتشبس و بازگشت به میز مذاکره را رد میکنند. گروه بزرگی نیز میان این دو طیف افراطی، خواهان دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر متجاوز هستند و از حاکمیت جمهوری اسلامی نیز همزمان میخواهند با اقداماتی مانند آزاد کردن زندانیان سیاسی و رفع حصر، به تقویت انسجام ملی و پایگاه مردمی خود در برابر تجاوز خارجی کمک کند.
تاکتیک حمله برقآسا و غافلگیرکننده اسرائیل که وجه مشخصه نیروهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در تاریخ جنگهای این کشور بوده است، در حمله ۲۳ خرداد تا بدینجا به اهداف مورد انتظار این کشور و شاهزاده رضا پهلوی دست نیافته است. چراکه برخلاف جنگهای غافلگیرکننده اسرائیل با اعراب، صبح حمله کردند، شب اما پاسخ شنیدند. نزدیک به یک هفته پس از شروع حمله و دعوتهای مکرر نتانیاهو و شاهزاده رضا پهلوی از مردم برای به خیابان آمدن و قیام علیه حاکمیت، در خیابانهای تهران شاهد چنین خیزشی نیستیم. برعکس، شاهد رشد نشانههای همبستگی ملی و همیاری مردمی و حمایت آنها از نیروهای نظامی و مدافع کشور هستیم؛ بهویژه پس از اینکه مردم شاهد حمله به برخی از مراکز غیرنظامی کشور از جمله بیمارستان، پالایشگاه و یا مخزن آب محلهای در تهران بودند.
کسانی که میخواهند از حمله خارجی به کشور برای انقلاب، قیام و یا سرنگونی نظام حاکم استفاده کنند باید نیروی پایکار و آماده برای هزینه دادن در خیابانهای تهران باشند. با بسیج نیرو و فعالیتهای تبلیغی و تشویقی در فضای مجازی یا از تلویزیونی فارسیزبان در خارج کشور نمیتوان انتظار کاری داشت که بلشویکها در پایان جنگ جهانی اول با ارتش تزاری خود کردند.
هدف سوم اسرائیل که نابودی کامل تأسیسات هستهای ایران بود نیز به وارد شدن خسارات سطحی و البته قابلتوجه، به این مراکز محدود مانده است.
بخشی از چهرههای جامعه مدنی مانند نرگس محمدی، شیرین عبادی، جعفر پناهی و محمد رسولاُف در یک بیانیه، و همچنین گروهی از روشنفکران، دانشگاهیان و جمهوریخواهان صلحطلب و گذارطلب نیز در بیانیهای جداگانه، به همراهی برخی از روشنفکران و صلحطلبان اسرائیلی بیانیهای مشترک علیه هر دو دولت جمهوری اسلامی و اسرائیل امضا کردهاند و خواهان آتشبس و حل اختلافات از طریق دیپلماسی شدهاند. آنچه اما کاستی شگفتانگیز این هر دو بیانیه است، عدم محکومیت قاطع و بیقید و شرط اسرائیل برای حمله نظامی به خاک کشور خود است.
شاید همین کاستی در محکومیت صریح متجاوز به خاک وطن بود که جعفر پناهی، از امضاکنندگان بیانیه فعالان جامعه مدنی را واداشت که امروز در صفحه اینستاگرام خود صراحتاً حمله نظامی به ایران را محکوم کند.
مسلم است که سیاست اسرائیل ستیزی و اصرار بر پیشبرد برنامه هستهای حکومت ما را به اینجا رسانده است. تجاوز به خاک کشور و محکوم کردن صریح آن اما موضوع دیگری است. مشکل ما با نظام یک مشکل داخلی است، حمله نظامی خارجی اما حمله به خاک کشور ماست.