ایرانیان به جز چند مورد استثنایی در تاریخ طولانیشان، هرگز میهنگریز و آواره نبودند
امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی
ایران که در هر شرایطی میتواند مغناطیس نیرومندتری برای جلب فرزندان خود باشد، با رهایی از بختک ۴۶ ساله جمهوری اسلامی، جذابیت همیشگی خود را بازخواهد یافت. در اینجا مسئله فقط ایرانگرایی و میهنپرستی، با همه اهمیت حیاتیشان، نیست. ایران از نظر منابع طبیعی امکان توسعه اقتصادی نیروی انسانی، فرهنگ و تمدن ریشهدار و فراگیر دارای جذابیتی استثنایی است.
یک ایران آزاد و روبهتوسعه امکانات فراوانی برای یک زندگی مناسب و توام با رفاه و کرامت عرضه خواهد کرد. فراموش نکنیم در ۱۳۵۷، بیش از یک میلیون و نیم اتباع خارجی، از فیلیپین گرفته تا ترکیه و فرانسه و ایالات متحده، در ایران کار و زندگی داشتند.
ایرانیان به جز چند مورد استثنایی در تاریخ طولانیشان، هرگز میهنگریز و آواره نبودند. ایران تنها کشوری بود که هرگز از تمامی سهمیهای که آمریکا برای پذیرش مهاجران هر کشور تعیین میکند، استفاده نکرد. در ۱۳۵۷، نزدیک به ۲۰۰ هزار تبعه ایران در خارج زندگی میکردند که غالبا دانشجو بودند.
نزدیک به نیم میلیون دیگر ریشه ایرانی داشتند، اما تابعیت ایران را نداشتند. بهویژه در کشورهای خلیج فارس و تا حدی پاکستان و هندوستان. این واقعیت که ایران با ۱ درصد از جمعیت جهان دارای بیش از ۱۰ درصد از منابع طبیعی عالم است، از نظر مادی نیز که بنگریم، کشور ما را به سرزمینی مهاجرپذیر نه صادرکننده مهاجر نزدیکتر میکند.
اما سرانجام بپردازیم به ابرنگرانی بعضی شخصیتهای غربی: هرجومرج در ایران پس از مرگ بختک! مُبلغ اصلی این نگرانی رئیسجمهوری فرانسه، امانوئل مکرون، است. او در پایان کنفرانس جیــ۷ (G7) در کانادا، مرتب تکرار کرد: اقدام علیه ایران نباید به تغییر رژیم بیانجامد!
مکرون در همان حال مانند صفحه سوزنخورده تاکید میکرد که: ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد!
این نوع موضعگیری را فرانسویان «سوءنیت» (mauvaise foi) میخوانند. اگر ایران نباید سلاح اتمی داشته باشد، باید بگویید چرا و چطور میخواهید نگذارید؟ و اگر جلوگیری از اتمی شدن ایران تنها با تغییر نظام ممکن باشد، چرا با تغییر نظام مخالفید؟