خامنهای از مخفیگاه، بدون اشاره به آتشبس و با رد درخواست تسلیم: اسرائیل زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریبا از پا درآمد و له شد
ایران اینترنشنال - علی خامنهای در پیامی تصویری از مکانی نامعلوم، مدعی شد اسرائیل زیر ضربات جمهوری اسلامی، «تقریبا از پا درآمد و لِه شد». خامنهای: جمهوری اسلامی سیلی سختی به گونه آمریکا نواخت.
رهبر جمهوری اسلامی در سومین پیام خود پس از آغاز و پایان جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل گفت که آمریکا وارد جنگ مستقیم شد چون احساس کرد اگر وارد نشود، اسرائیل «به کلی نابود خواهد شد».
علی خامنهای: رییسجمهوری آمریکا حرف بزرگتر از دهانش میزند
او با بیان اینکه جمهوری اسلامی به یکی از پایگاههای مهم آمریکا در منطقه، پایگاه العُدید، حمله و خساراتی وارد کرد، گفت: «در آینده هم این حادثه قابل تکرار است؛ در صورتی که تعرضی صورت بگیرد، هزینه دشمن قطعا هزینه بالایی خواهد بود.»
:::
پیام پیروزی!
✍ بهروزی
دوازده روز آتش و خاکستر، دوازده روز سقوط، مرگ و ویرانی... جنگی که در آن مراکز حساس نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی یکییکی منهدم شدند، فرماندهان ارشد سپاه کشته شدند، پروژهی هستهای زمینگیر شد، و پیکرهی نظام در خون و وحشت فرو رفت.
و حالا، علی خامنهای، از اعماق پناهگاهی در زیر زمین، پشت لایههای فولاد و بتن و ترس، با صدایی لرزان و ذهنی متوهم، پیروزی را به مردم ایران تبریک میگوید!
کدام پیروزی؟!
آیا از دل خاک، میان خرابهها و اجساد، در میان آوار زیرساختهای سوخته، چیزی به نام پیروزی میروید؟
یا این صدای شکست است که او در اوج حماقت، به جای ظفر میشنود؟
خامنهای چنان در تاریکی توهم و جنون فرورفته که دیگر توان تشخیص واقعیت را ندارد. او از عمق پناهگاههایش، با جانهایی که زیر بمبها پرپر شدند، با مراکزی که دود شدند، با کشورِ در حال احتضار، سخن از "پیروزی" میزند.
او نه فقط متوهم، بلکه فاجعهای انسانیست؛ بلایی که بر سر عقل، اخلاق، و ایران آوار شده است.
حجم توهم این مرد، از تمامی حجمهای جنگی که کشور را لرزاند، سهمگینتر است. کسی که از دل شکست، جشن پیروزی میگیرد، یا دیوانه است یا خائن. و او، بیتردید، هر دو است.
اگر این جنگ تنها دو هفتهی دیگر ادامه مییافت، نهتنها از پروژههای هستهای و نظامی، بلکه شاید از ایران چیزی جز ویرانه باقی نمیماند. و حال، مردی از دل تاریکی، از عمق ترس، برای مردمی که قربانی تصمیماتش شدند، پیام "فتح" میفرستد.
این نه پیروزی است، نه آتشبس... این فرار از فروپاشی است. این اعتراف به شکست است، از دهانی پوشیده از دروغ، در زیر زمینی پنهان از حقیقت.

اتهام دروغ گويي سروش دباغ به رضا پهلوی