تغییر واقعی در ایران باید از درون کشور و توسط خود مردم رقم بخورد
کیهان لندن - رضا پهلوی طی یادداشتی در روزنامه آمریکایی «یواسای تودی» با اشاره به اینکه «جمهوری اسلامی بار دیگر ایران را وارد جنگی کرد که متعلق به ما نبود» نوشت: «موشکهایی که در روزهای اخیر میان تهران و تلآویو رد و بدل شدند، پیامد اجتنابناپذیر ۴۶ سال تروریسم، جنگ نیابتی و باجخواهی هستهای گستاخانه توسط علی خامنهای و رژیم او هستند.»
او تأکید کرده است، تغییر واقعی باید از درون و توسط خود مردم ایران رقم بخورد، از طریق اعتصابهای سراسری هماهنگ، نافرمانی مدنی پایدار و تظاهرات گستردهای که ادامه حیات این رژیم را ناممکن کند. قدرت آزادسازی ایران در دست ارتشهای خارجی نیست، بلکه در دستان کارگران، دانشجویان، زنان و همه کسانی است که رؤیای آزادی دارند.
متن کامل این یادداشت به این شرح است:
جمهوری اسلامی بار دیگر ایران را وارد جنگی کرد که متعلق به ما نبود. موشکهایی که در روزهای اخیر میان تهران و تلآویو رد و بدل شدند، پیامد اجتنابناپذیر ۴۶ سال تروریسم، جنگ نیابتی و باجخواهی هستهای گستاخانهی توسط علی خامنهای و رژیم او هستند.
اما در دل این وضعیت خطرناک، یک فرصت بیسابقه نهفته است، فرصتی که مردم ایران قصد دارند از آن بهرهبرداری کنند و جامعه جهانی نمیتواند اجازه دهد از دست برود. واکنش رژیم بیرحمانه خواهد بود. این رژیم ضدبشری زخمی است و همین حالا نیز با بازداشت و تهاجم به ایرانیان واکنش نشان میدهد.
پاسخ رژیم به حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای و فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هرآنچه را جهان باید درباره کسانی که ایران عزیز مرا ربودهاند بداند، روشن میکند. آنها در حالی که ادعای دفاع از حاکمیت ایران را دارند، بطور سیستماتیک آن را نابود کردهاند. در حالی که وعده قدرت میدهند، ایران را ضعیفتر و منزویتر از همیشه کردهاند.
این جنگ ایران نبود، جنگ علی خامنهای بود. پاسخ یک رژیم درمانده و در حال فروپاشی بود.
مردم ایران مایه افتخار من هستند
بیش از چهار دهه است که من از نافرمانی مدنیِ مسالمتآمیز به عنوان مسیر آزادی ایران حمایت کردهام. با غرور فراوان شاهد آن بودهام که مردم ایران بارها و بارها برخاستهاند- در سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۹، ۲۰۱۷، ۲۰۱۹ و اخیراً در ۲۰۲۲، پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت «گشت ارشاد».
هر قیام قویتر شده، هر اعتراض متحدتر بوده و هربار صداهای بیشتری خواهان تغییر بنیادین شدهاند. پایههای رژیم در حال ترک برداشتن است و این درگیریهای نظامی اخیر شاید آن را تا مرز فروپاشی تضعیف کرده باشد.
جمهوری اسلامی به طرز عمیقی ضعیف است. پشت نمایش قدرت و موشکهای بالستیک، رژیمی قرار دارد که حمایت مردم خودش را از دست داده. معترضان ایرانی پایان جمهوری اسلامی را فریاد میزنند، به امید آنکه حمایتی برای پایان دادن به این نظام تئوکراتیک دریافت کنند. آنها میدانند که حملات خارجی- چه از اسرائیل، آمریکا یا هر کشور دیگر- آن تغییر اساسی را که ایران نیاز دارد تحقق نخواهد بخشید.
تغییر واقعی باید از درون و توسط خود مردم ایران رقم بخورد، از طریق اعتصابهای سراسری هماهنگ، نافرمانی مدنی پایدار و تظاهرات گستردهای که ادامه حیات این رژیم را ناممکن کند. قدرت آزادسازی ایران در دست ارتشهای خارجی نیست، بلکه در دستان کارگران، دانشجویان، زنان و همه کسانی است که رؤیای آزادی دارند.
به همین دلیل، حمایت جامعه بینالمللی در این لحظه حساس بسیار حیاتی است.
جهان باید حداکثر فشار را بر رژیم وارد کند و در عین حال بیشترین حمایت را از مردم ایران داشته باشد.
این یعنی اعمال تحریمهای فراگیر علیه مقامات رژیم و شبکههای اقتصادی آنها، آنهم در حالی که دسترسی اینترنتی مردم عادی ایران حفظ شود. یعنی تقویت صدای جامعه مدنی ایران و ارائه ابزارهای ارتباطی امن تا معترضان بتوانند با اطمینان سازماندهی کنند. یعنی انزوای دیپلماتیک رژیم در کنار حفظ کانالهای حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک.
هیچ زمانی مناسبتر از حالا نبوده است. رژیم از درون دچار اختلاف است، از نظر اقتصادی تضعیف شده و در سطح بینالمللی منزوی است. فرماندهان نظامیاش میدانند ادامه این مسیر به نابودی آنها منتهی خواهد شد.
افسران و پاسدارانی که با من تماس میگیرند، دریافتهاند بقای آنها در گرو رها کردن رهبری شکستخورده خامنهای است. حتی برخی از عناصر درون رژیم شروع کردهاند به اندیشیدن درباره اینکه آیا منافع آنها با یک حکومت تئوکراتیک رو به زوال همسو است یا با ایرانی جدید و دموکراتیک.
ایرانیان آمادهاند تا به خیابانها بیایند
اما پنجرههای فرصت همیشه باز نمیمانند. مردم ایران آمادهاند کاری را که در اعتراضات پیشین آغاز کردهاند، به پایان برسانند. آنها آمادهاند تا در ابعادی بسیار بزرگتر از قیامهای گذشته به خیابانها بیایند.
آنچه اکنون نیاز دارند، اطمینان از حمایت جهانی است- نه با حرفهای پوچ، بلکه با اقدامات ملموسی که موازنه را قاطعانه به نفع آنها تغییر دهد.
جامعه بینالمللی باید درک کند که حمایت از مبارزه مردم ایران برای آزادی، نه تنها یک الزام اخلاقی، بلکه ضرورتی استراتژیک است.
ایرانی دموکراتیک به جنگهای نیابتی که دهههاست خاورمیانه را بیثبات کردهاند پایان خواهد داد. تهدید هستهای را که منطقه را در التهاب نگه داشته از میان برخواهد داشت. ایران را به جایگاه شایستهاش به عنوان نیرویی برای ثبات و پیشرفت بازمیگرداند، نه عامل آشوب و ویرانی.
تصمیم رهبران رژیم برای تشدید درگیری با اسرائیل، بیتفاوتی کامل آنها نسبت به جان و منافع ایرانیان را نشان میدهد. آنها حاضرند همهچیز را فدای حفظ قدرت خود کنند. این گستاخی باید آخرین هشدار برای کسانی باشد که هنوز فکر میکنند این رژیم قابل اصلاح یا مذاکره است.
موشکهای امروز شاید توجه جهان را جلب کنند، اما آزادی فردا در خیابانها، کارخانهها و دانشگاههای ایران به دست خواهد آمد. مردم ایران بارها نشان دادهاند که شجاعت رویارویی با استبداد را دارند. حالا نوبت جامعه جهانی است که شجاعت اخلاقی و حمایت مؤثر خود را نشان دهد.
رژیم ضعیف است. مردم آمادهاند. لحظه فرا رسیده است. اجازه ندهیم از دست برود.
ایران آزاد خواهد شد، و آنگاه تمام خاورمیانه در صلحآمیز بیشتر و امنتر خواهد بود. جهان باید انتخاب کند: ادامه مدیریت این بحران، یا کمک به مردم ایران برای پایان دادن به آن یکبار برای همیشه.