حمیدرضا جلاییپور، نماد خوبی از جمهوری اسلامی است، تبهکار، دروغگو، بیپرنسیب و فاقد اخلاق
بازنشر نوشته ای از شاهد علوی
حمیدرضا جلاییپور و اعدام ۵۹ نفر در سال ۱۳۶۲* پنجشنبه ۱۲ خرداد سال ۱۳۶۲، در زمان فرمانداری حمیدرضا جلاییپور در مهاباد، ۵۹ شهروند مهابادی که مدتی کوتاه پیش از آن بازداشت شده بودند به صورت دستهجمعی در تبریز تیرباران شدند. جلاییپور، بارها گفته او از اعدامها بیاطلاع بوده است: «من اصلا یک ماه بعد از طریق خانواده زندانیها از اعدام این ۵۹ نفر مطلع شدم.» این ادعا البته دروغ است چون او نخستین فردی بود که پس از اعدام این زندانیان، در مورد آن مصاحبه کرد.
پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ زندانی ضدانقلاب اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با جلاییپور، که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد. او در آن مصاحبه تاکید کرد نظام انقلابی بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت ضدانقلاب را به سزای اعمالشان خواهد رساند و تهدید کرد اعدامهای بیشتری در راه خواهد بود.
این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کُردستان را ناامن کنند. این اعدام دستهجمعی، انتقامی بود که جمهوری اسلامی از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.
به این ترتیب برخلاف ادعای جلاییپور، او نه تنها از اعدامها مطلع بود و همان روز اعدام، درباره آن در رادیو و فردایش در نماز جمعه مهاباد صحبت کرده است بلکه به گفته یک منبع مطلع به من، جلاییپور به احتمال زیاد از کسانی است که چهارشنبه ۴ خرداد ۶۲ به جلسه اضطراری شورای تامین استان در ارومیه دعوت شد و در مورد تصمیم برای انتقامگیری کشته شدن بروجردی، مورد مشورت قرار گرفت. تصمیم اعدام ۵۹ زندانی مهابادی.
جلاییپور در جوابیهای به من که چند سال پیش در انصافنیوز منتشر شد نوشت ۵۹ زندانی اعدامی ۱۲ خرداد ۶۲، پیشمرگههای مسلح حزب دموکرات بودند که در درگیریها دستگیر شده و از بیش از یک سال قبلش در زندان تبریز نگهداری میشدند.
این جمله کوتاه ۳ دروغ بزرگ دارد: نخست اینکه در تمام دوران درگیری پیشمرگههای کُرد و نیروهای نظامی حکومت در دهه شصت در کُردستان، سرجمع ۵۹ پیشمرگه زنده دستگیر نشدند چه برسد به اینکه تنها ظرف یکسال این تعداد پیشمرگه به اسارت گرفته شوند. دوم اینکه در آن سالها امکان نداشت یک پیشمرگه اسیر برای یکسال در زندان بماند و آنها را تقریبا در ۱۰۰ درصد موارد پس از شکنجه برای تخلیه اطلاعاتی و برای قدرتنمایی و ارعاب مردم، ظرف چند هفته یا حداکثر چند ماه پس از دستگیری تیرباران میکردند. سوم اینکه ۵۹ اعدامی مهاباد اصلا حتی یک روز پیشمرگه نبودند و در هیچ درگیری مسلحانه دستگیر نشده بودند و اکثریت مطلق آنان کادر رسمی احزاب کُردستان هم نبودند.
تعدادی از این اعدامیها، (حدود ۴۰ نفر) نوجوانان و جوانانی بودند که متهم به هواداری (نه عضویت) از حزب دمکرات کُردستان و وابستگی به اتحادیه جوانان این حزب (اتهامی که هیچ گاه در دادگاه اثبات نشد) بودند و در فاصله دو روز (یکشنبه ۲۹ اسفند ۶۱ تا دوشنبه ۱ نوروز ۶۲) بازداشت شده بودند. اکثریت مطلق بقیه هم شهروندان عادی مهابادی بودند که به هواداری از کومله و یا حزب دمکرات متهم شده و در فاصله زمستان ۶۱ تا اوائل اردیبهشت ۶۲ داخل شهر مهاباد بازداشت شده بودند.
این زندانیان بنا بر قاعده آن زمان، بلافاصله پس از بازداشت برای بازجویی به ارومیه فرستاده شدند و تمام مدت بازداشت و بازجویی را در ارومیه بودند. این جمع زندانی تنها چند روز پیش از اعدام به تبریز اعزام و پس از حضور دسته جمعی در یک جلسه کوتاه دادگاه به اتهام همکاری با احزاب ضد انقلاب حکم اعدام گرفتند و پنجشنبه ۱۲ خرداد دستهجمعی تیرباران شدند.
پس از پخش بیانیه اعلام اسامی این ۵۹ اعدامی از صداوسیمای مرکز مهاباد، خانوادهها برای دریافت پیکر عزیزانشان بارها به فرمانداری مهاباد، زندان ارومیه، قرارگاه حمزه، زندان تبریز، دادگاه انقلاب و سپاه تبریز مراجعه کردند، اما تا امروز نه جوابی گرفتهاند و نه محل دفن پیکر عزیزانشان به آنها نشان داده شده است.
حمیدرضا جلاییپور، نماد خوبی از جمهوری اسلامی است: تبهکار، دروغگو، بیپرنسیب و فاقد اخلاق. او در تمام این سالها میتوانست با اطلاعدادن محل دفن پیکر این ۵۹ اعدامی به خانوادههای آنان، اندکی از رنج ۴۲ ساله بازماندگان آن کشتار بکاهد. این کاری است که او نکرده است و بعید است در آینده هم انجام دهد، چون برخی رفتارها به درجهای از انسانیت نیاز دارد که کارگزاران جمهوریاسلامی از صدر تا ذیل فاقد آن هستند ...