Monday, Jun 30, 2025

صفحه نخست » زبانِ احترام، خدمت به سلطه: چرا برخی منتقدان هنوز خامنه‌ای را «آقا» خطاب می‌کنند؟ امیر دها

Amir_Daha.jpgتحلیل سیاسی - روانشناسی از تداوم نمادین اقتدار در زبان مخالفان

در فرهنگ ایرانی، واژه‌ی «آقا» بار سنگین و دیرینه‌ای از احترام، ادب، و گاه اطاعت را با خود حمل می‌کند. در فضای عمومی، وقتی کسی را «آقا» خطاب می‌کنیم، به‌طور ضمنی شایستگی، منزلت و مشروعیت او را تصدیق کرده‌ایم. حال، سؤال اساسی این است: چگونه ممکن است فردی با چنین بار معنایی، همچنان برای کسی استفاده شود که حتی منتقدانش او را مسئول سرکوب، فساد ساختاری، خشونت سازمان‌یافته و عقب‌ماندگی سیاسی و فرهنگی می‌دانند؟

در دهه‌های گذشته ، دیده‌ایم که حتی بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، در برنامه‌های تلویزیونی یا مصاحبه‌های رسانه‌ای، با لحنی آمیخته به انتقاد و تعارف، همچنان از خامنه‌ای با عنوان «آقا» یاد می‌کنند. این پدیده، در ظاهر شاید نشانه‌ای از ادب باشد، اما در لایه‌های زیرین، نشانه‌ای از یک بحران عمیق روان‌شناختی و زبانی در جامعه ایرانی است: ناتوانی در شکستن نمادهای سلطه.

۱. زبان قدرت، چگونه ذهن را تصرف می‌کند؟

یکی از ابزارهای اصلی حکومت‌های اقتدارگرا، نه فقط خشونت فیزیکی، بلکه کنترل نمادین از طریق زبان است. در رژیم جمهوری اسلامی، از آغاز، تلاش شد که مقام رهبری نه‌فقط یک جایگاه سیاسی، بلکه شخصیتی مقدس، فراتر از نقد و حتی خطاب معمول، تصویر شود. خامنه‌ای، همانند خمینی، در زبان رسمی نظام، همواره با ترکیب‌هایی چون «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای»، «مقام معظم رهبری» و نهایتاً «آقا» معرفی شده است.

وقتی این زبان دهه‌ها تکرار می‌شود، حتی کسانی که با نظام خصومت دارند، ممکن است بدون آن‌که بخواهند، درونی‌سازی زبانی کنند. در روانشناسی اجتماعی، این را internalized authority می‌نامند: اقتدار بیرونی به صورت «خودکار» و «غیرنقدشده» در ذهن مخاطب رسوخ می‌کند.

۲. ادب یا فریب؟ کژکاری فرهنگی در برابر حقیقت

فرهنگ ایرانی، با تمام غنایش، گاهی دچار یک دوگانگی خطرناک می‌شود: ادب‌ورزی به قیمت چشم‌پوشی از حقیقت. در چنین فضایی، فرد حتی وقتی از جنایت، سرکوب یا دیکتاتوری سخن می‌گوید، باز هم از واژه‌هایی استفاده می‌کند که حامل احترام‌اند. نتیجه؟ زبان، به‌جای آن‌که در خدمت حقیقت باشد، به ابزاری برای تداوم احترام به قدرت تبدیل می‌شود.

نمی‌توان همزمان از خامنه‌ای به‌عنوان عامل سرکوب آبان ۹۸، فساد گسترده بیت رهبری، و نابودی فرصت‌های تاریخی برای ایران و ایرانیان یاد کرد و در همان حال، او را با عنوانی آمیخته به ادب چون «آقا» صدا زد. این تناقض، نه نشانه ادب، بلکه نشانِ ناگشوده ماندن زنجیرهای ذهنی‌ست.

۳. خودسانسوری ناخودآگاه و اثر روانی اقتدار طولانی‌مدت

حتی کسانی که اکنون خارج از ایران زندگی می‌کنند و در ظاهر در فضایی آزاد سخن می‌گویند، ممکن است همچنان حامل «ترس‌های درونی‌شده» باشند. حکومت‌های استبدادی، بر بستر سال‌ها خشونت و تهدید، نوعی «آستانه روانی» در شهروندان پدید می‌آورند که حتی در غیاب تهدید واقعی نیز، آنان را به تعدیل، تعارف و سانسور سوق می‌دهد.

خطاب کردن رهبر یک رژیم سرکوبگر با عنوانی چون «آقا»، در حالی که او متهم به ده‌ها اقدام ضدملی و ضدانسانی‌ست، ممکن است دقیقاً نشانه‌ای از این خودسانسوری عمیق باشد. نوعی ترس نهادینه‌شده از شکستن تابو.

۴. نمادزدایی؛ چرا حذف «آقا» یک گام سیاسی است؟

در تاریخ جوامع بسته، یکی از مهم‌ترین گام‌ها در روند گذار به دموکراسی، نمادزدایی از قدرت است. دیکتاتور را باید از اریکه نمادین نیز پایین کشید. این یعنی: نه فقط نقد او، بلکه نفی واژه‌هایی که به او مشروعیت و احترام کاذب می‌بخشند.

خطاب به خامنه‌ای بدون «آقا»، یک بی‌ادبی نیست، بلکه یک گام آگاهانه برای بیرون کشیدن زبان از خدمت به سلطه است. در غیر این صورت، ممکن است در ظاهر در برابر یک حکومت ایستاده باشیم، اما همچنان با زبان خود به آن خدمت ‌کنیم.

۵. زبان، شریک جرم یا ابزار رهایی؟

زبان، فقط وسیله ارتباط نیست. زبان، حامل ارزش، قدرت، و موضع سیاسی ماست. وقتی می‌گوییم «آقای خامنه‌ای»، در واقع نه‌فقط یک شخص، که یک ساختار سلطه را بازتولید کرده‌ایم. اگر هدف، فروپاشی این ساختار است، باید از شکستن واژگان آغاز کنیم. باید نام‌ها را از تریبون قدرت پایین کشید.

نتیجه‌گیری:

بزرگ‌ترین دشمن اقتدارگرایی، حقیقت است. اما حقیقت، تنها زمانی درخشان خواهد شد که زبان، با قدرت، مماشات نکند. کسانی که هنوز با واژگانی آمیخته به احترام، یک حاکم سرکوبگر را خطاب می‌کنند، شاید هنوز درونی‌ترین لایه‌های ذهن خود را از سلطه‌ی ایدئولوژیک رژیم پاک نکرده‌اند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy