فرای انواع اختلافات "نظری" که در این روزهای تاریخی و عمل اپوزیسیون ما را در برگرفته است، بر این باورم که همه ما در این نکته اتفاق نظر داشته باشیم که در ایجاد و پیشبرد جنگ اخیر مردم و اپوزیسیون نقشی نداشتهاند.
واکنشها نسبت به اتفاقات اخیر نیز تا مرحله محکومیت جنگ، خواستار پایان فوری آن بودن و تاکید بر جلوگیری از آسیب افراد عادی، بین تمام افراد و گروههای سیاسی تقریبا مشابه بوده است و اختلافی اگر بوده پس از این محور مشترک و بر جزئیاتی بوده که این یادداشت به دنبال واکاوی آن نیست.
اما سوال مهم و اصلی که اینجا مطرح میشود این است که با توجه به شرایط موجود که به دلیل اهمیت مجددا تاکید میشود مردم یا اپوزیسیون نقشی در ایجاد و پیشبردش نداشتهاند، بهترین کاری که الان میتوان برای وطن و آزادی آن انجام داد کدام است؟!
پس شما را به هر آرمانی که به آن باور دارید به جای تفسیر به رای مفهوم "وطن" در راستای آنچه به آن میاندیشید و با همدیگر در مصادیقش مدام بهم میپرید و در هوا مشت میپراکنید، به فکر فردای این وطن باشید و برای یک ائتلاف فراگیر در "عمل"متحد شوید.
اختلافات سیاسی درمورد تعیین "شکل" حکومت آینده اعم از جمهوری یا پادشاهی مشروطه یا ...نیز قطعا ضروری است، ولی اکنون زمان اتحاد حول محور تحقق دمکراسی است و زمان پرداختن به بحثهای مربوط به شکل حکومت، نه اکنون و در این بزنگاه گذار، که بعد از گذار اولیه از ماهیتی به نام جمهوری اسلامی است، زمانیکه گروههای مختلف سیاسی، نظام مورد نظر خود را در فضای آزاد سیاسی تبلیغ و توصیف میکنند و در نهایت این ملت است که بعد از شنیدن تمام نظرات، شکل حکومت مورد نظرش را در یک رفراندوم آزاد و تحت نظارت نهادهای دمکراتیک بیناللملی انتخاب خواهد نمود.
ما خوب میدانیم که منافع ملت ایران اولویت هیچ دولت خارجی نیست و فراموش هم نکردهایم که قدرت خارجی در زمانی که به نفع خود میدیده، در زمان سرکوب مردم هم با حکومت به توافق رسیده است.
حالا هم پس از به ثمر رسیدن خواسته اصلی آمریکا و اسرائیل در نابودی تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی آنها با اولین جناحی که بتوانند کنار میآیند و اگر این گروه از درون هسته سخت نظام اسلامی باشد، آنگاه است که مردم بیدفاع ایران با یک حکومت مافیایی و دزدسالار که به طور سیستماتیک کشور را به بیچارگی کشانده تنها میمانند.
حکومتی که اگر از این بحران جان به در برد در بستن فضای سیاسی و سرکوب و کشتار مردم دیگر خدا را هم بنده نیست، خصوصا که میخواهد تحقیری که متحمل شده است را هم با آزار، سرکوب و کشتار مردم التیام بخشد و ما از این گروگشیهای زمان تحقیر در تابستان ۶۷ خاطرات سیاه و تلخی داریم.
پس یکبار هم که شده به خود بیایید و بر یک آلترناتیو مشترک برای گذار بر اساس محورهای زیر همقسم و متحد گردید:
-حفظ و احترام به تمامیت ارزی ایران
-احترام به حقوق و آزادیهای فردی
(ایرانی برای تمام ایرانیان فرای قوم، زبان، لهجه و ...)
-گذار دمکراتیک با اتحاد تمام گروههای اپوزیسیون و مردم
- ایجاد حکومت سکولار (جدایی کامل دین از سیاست)
-اجرای عدالت ترمیمی انتقالی
مردم برادری خود در تحقق گذار از جمهوری اسلامی را در جنبشهای سال ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و به طور ویژه و همگانی در جنبش زن زندگی آزادی ثابت کردهاند، همواره پیشگام بوده و از جان، روان و مالشان برای آزادی وطن مایه گذاشتهاند.
حالا، برای یک بار هم که شده، شما قدم اول را بردارید و چون همیشه صرفا منتظر اتفاقات داخلی نباشید که مردم ایران در شرایط جنگی و شوک شدید به سر میبرند و اکنون چشم امید به اپوزیسیونی متحد از داخل و خارج از کشور دوختهاند که بر یک گروه مشترک برای گذار توافق نموده، توجهات جهانی را به خواسته مردم ایران جلب نموده، مردم را در بستر یک رهبری گروهی متحد و یکصدا به اعتصاب و اعتراض بخوانند تا فرصتی برای نجات یک ملت و سرمایههایش از بیش از چهار دهه جنگ و اختناق و فلاکت اقتصادی پدید آید.
به جهنمی که ایران بعد از این اتفاقات با وجود تداوم جمهوری اسلامی به آن تبدیل میشود بیندیشید و این بار به جای بحثهای نظری تمام ناشدنی، یک بار برای همیشه برای آزادی وطن "عمل" کنید.
بابک خطی

نامهای سرگشاده به رضا پهلوی، پارسا زندی