فرزانه روستایی
هیچ خاک بر سری بدتراز این نیست که در جامعه شناسی مدرک دکتری داشته باشی، اما مشاور کسانی شوی که باتون و میله آهنی در دست دارند. همانها که سه سال پیش در یک کامیون یخچال دار سه نفری به یک دختر ۱۷ ساله دست بسته به نام نیکا شاکرمی تجاوز و هنگامی که او مقاومت می کرد صورت او را با لگد له کردند.
بدتر از این نمی شود که جامعه شناس وزارت اطلاعات شوی و به جای موشکافی و ریشه یابی مسائل امروز و ارائه راه حل برای نجات کشور، عملکرد سیستم را سفیدشویی کنی. آن هم وزارتخانه ای که از شدت نفوذ عوامل خارجی می شود گفت که دفتر موساد در تهران است.
بدتر از این نمی شود که استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران کسوت سعید الصحاف وزیر فرهنگ صدام حسین را بر تن کند. درست در روزهای اول آوریل سال ۲۰۰۳ که نیروهای آمریکا در فرودگاه بغداد مستقر شده بودند و ارزیابی می کردند چگونه با حداقل درگیری پایتخت عراق را اشغال کنند سعید الصحاف به ناموس خود قسم می خورد که همه چیز خوب و تحت کنترل است و فقط کمی با دشمن مساله داریم که مهم نیست.
جلایی پور در یادداشت اخیر خود ایرانیان خارج از کشور را به همراهی با اسراییل و استقبال از جنگ و شادی از تخریب سرمایه های ملی و نیز حقوق بگیر موساد معرفی کرده است. تو گویی آن چند هزار پهپاد و ریز پرنده های قاتل که سران نظام را هدف قرار دادند همگی از چمدان خارج نشینان پرواز کردند، نه از جیب بغل فرماندهان سپاه و مدیران ارشد وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه. تو گویی این ایرانیان خارج از کشور بودند که مملکت را دادند دست روسها و روزی که پای جنگنده های اسراییل به آسمان ایران باز شد همه پدافند کشور از مدار خارج شدند. تو گویی واگذاری مطلق آسمان کشور به یک کشور دیگر را خارج نشینان رقم زدند و باز خارج نشینان بودند که مخابرات و سیستم دفاعی و بانکی و اطلاعات حساس امنیتی را هک و از کار انداختند.
فقط یادآوری کنم که امروز کشور ایران تنها کشوری است که جنگنده نیروی هوایی و پدافند و پوشش راداری ندارد و هواپیماهای اسراییلی همان قدر در آسمان ایران احساس امنیت دارند که در کشور خودشان.
رسانه های خارج از کشور:
فرض کنیم آنچه جلایی پور در مورد خارج نشینان می گوید صحت داشته باشد. یک پیشنهاد عملی برای تعطیلی رسانه ها و بسته شدن دهان ایرانیان خارج از کشور این است که سرداران سپاه و شرکت های میلیاردی بیت و بنیاد و آستان قدس و قرارگاه خاتم همه با هم تصمیم بگیرند تا باند مشکوک سعید جلیلی را از صدا و سیما بیرون کرده و اجازه دهند تا دیگر نیروهای سیاسی که داعشی و هوادار قتل و غارت مردم نیستند در اداره رادیو تلویزیون مشارکت داشته باشند. اطمینان دارم اگر تلویزیون را از اسلامگراهای مشکوک مهوع کمی پاک کنند رسانه ها و منابع خبری خارج از کشور مانند برف آب خواهند شد. در ضمن به جلایی پور پیشنهاد می کنم از برادران محترم اطلاعات درخواست کند تا برای شفاف شدن قضایا لیست بلند بالای خبرچین ها و ماموران نظام را که در رادیو تلویزیون های خارج از کشور کار و گزارش به ایران ارسال می کنند را در اختیار ایشان قرار دهند تا جلایی پور متوجه شود اصلا در جریان هیچ چیز قرار ندارد و او را فقط جلو انداخته اند.
شادمانی ایرانیان از حمله اسراییل:
از جلایی پور به عنوان جامعه شناس بپرسید اکثریت ۹۰ میلیونی مردم ایران دیگر باید چه کاری انجام دهند تا کسی در ایران صدای آنها را بشنود؟ مردم ایران با چه مکانیسمی بگویند از شرایط موجود ناراضی و عصبانی اند و نگران نابود شدن بقیه سرمایه های زندگی شان هستند؟ کدام انتخابات نظام سالم و شفاف برگزار شده تا مردم امیدوار باشند و نتانیاهو را برای حمله نظامی به ایران لعن ونفرین کنند و در رسانه ها برایش قلب قرمز نفرستند؟ چند نفر از ایرانیان امکان ترک کشور را دارند و نشسته اند تا امثال جلایی پور مملکت را برایشان قابل تحمل کنند؟ آیا جلایی پور از آمار ابتلای مردم به سرطان، افسردگی، بیماری قلبی و خود کشی اطلاعی ندارد؟ آیا چیزی در باره غارت سیستماتیک اموال عمومی از سوی مسئولان نشنیده است؟ اینکه دفتر علی خامنه ای سر حلقه شرکت های غارتگر و محل تجمع مافیا و شبکه مدیران دزد و ایران فروش هستند امر ناشناخته ای است؟ مردم به کدام امید منتظر باشند تا سپاه و بیت و قرارگاه خاتم و بنیاد مستضعفان و آستان قدس یرایشان تخم دو زرده بگذارند؟
چرا جلایی پور جامعه شناس در پی ادراک علت محبوبیت نتانیاهو و اسراییل و حتی موساد در میان مردم عادی نیست؟
مردمی که شاهد سقوط اقتصادی اجتماعی فرهنگی روزانه کشور هستنند چرا در رویاهای خود ارتش اسراییل را ناجی خود برای خلاص شدن از شر آخوندها و سپاهی ها نبینند و برای فردایی که کشور در دست بی شعورها نباشد خوش خیالی نکنند؟
چرا در پی تحلیل جامع شناسانه این پدیده نیستند که براساس چه زمینه هایی حمله اسراییل به خاک کشور در ایران جشن گرفته شد، هر چند اندکی بعد نظر افکار عمومی در مورد محبوبیت اسراییل تعدیل گردید. البته فقط تعدیل شد نه اینکه تغییر کرد.
طرح یک سوال مهم،
چرا امثال جلایی پور برای امنیت ملی و آینده کشور خطرناک هستند و می توانند طلایه دار راه افتادن جنگ داخلی باشند؟
چه دردناک است که این روزها باید در مورد احتمال بروز جنگ داخلی و فروپاشی کشور هشدار داد. اما زشتی بزرگتر این است که کسانی که اهرم سخت قدرت را در دست دارند بعد از اینکه بخش های مهمی از مردم داخل را از صحنه خارج و نا امید کردند، درصدد برآمده اند تا ایرانیان خارج از کشور را نیز به ترتیب دیگری با تهدید و ارعاب از امید به نجات کشور ناامید کنند تا فقط گروه اندکی از اسلامگراهای هرزه مست و مشکوک در میدان بمانند.
جمهوری اسلامی مسئول شعله ور شدن این جنگ ویرانگر و نابودی سرمایه های ملی ماست. این جنگ جنگ مردم ایران با اسراییل نیست، زیرا این علی خامنه ای بود که با ۷ اکتبر اغتشاش را آغاز کرد. در شرایطی که کشور درگیر جنگی است که شک ندارم با چندین فراز و فرود برای مدت ها ادامه خواهد داشت و میلیاردها دلار از منابع و تاسیسات را بر فنا خواهد داد باید در پی راه حل های اطمینان بخش برای خروج سریع از بحران بود. چند راهکار حیاتی و سریع می تواند سرعت تحولات ویرانگر را بگیرد:
۱- استعفای محترمانه علی خامنه ای و بازنشستگی او،
۲- آشتی ملی،
۳ - همه پرسی در باره ادامه فعالیت های هسته ای است که عملا برگه سوخته نظام است.
بگذارید بدون تعارف اعتراف کنیم که اسراییل توانایی این را دارد تا ایران را به لبنان یا سوریه تبدیل کند و نام آن پلان C اسراییل است. شک نکنید اگر احساس تهدید اتمی از سوی جمهوری اسلامی در اسراییل مرتفع نشود شبکه موساد که در نهادها و هیات های مذهبی و در نهان خانه های امنیتی ریشه گرفته کشور ایران را به آتش خواهند کشید و شک نکنید الهام علی اف جمهوری آذربایجان که از پایه های اصلی حملات اسراییل به داخل خاک ایران بوده است با اشغال دالان زنگزور و بستن راه ارتباطی ایران و ارمنستان کلید این فروپاشی را خواهد زد.
برادران موساد احتمالا همین الان دارند پشتی علی خامنه ای را در پناهگاه زیرزمینی صاف و صوف می کنند. آنها نمی خواهند، اما برای اجتناب از فروپاشی کشور باید از همه نیروهای داخل و خارج کمک گرفت. آقای جلایی پور، اگر واقعا نگران ایران هستید یا می خواهید ریشه های موساد را بسوزانید و به نفوذ روسیه و چین و قاچاقچی های بین المللی مواد مخدر در سیستم ایران پایان دهید بر آشتی و وفاق ملی و برگزاری انتخابات شفاف با نظارت سازمان های بین المللی تمرکز کنید. وگرنه پس از پایان پلان B ، وقتی پلان C راه افتاد خسارات وارده به کشور غیر قابل جبران تر خواهد بود.
باید پذیرفت که ایرانیان که پدر و مادر ایرانی دارند جمهوری اسلامی را نمی خواهند. این خواسته باید مورد شناسایی قرار بگیرد. باید پذیرفت که تجربه حکومت اسلامی در ایران به فاجعه ملی منجر شد و همه کسانی که بر ادامه آن اصرار می ورزند یا یک ریز پرنده بر سقف بالای سرشان اصابت خواهد کرد یا به سرنوشت اسلوبودان میلوسویچ و رادکو ملادیچ رهبران صرب های بوسنی دچار خواهند شد.
در پایان یادآوری کنم که از تحریر این نوشته اصلا خوشحال نیستم و از اینکه تقریبا همه چیز در میهن ما در حال فروپاشی است