Wednesday, Jul 23, 2025

صفحه نخست » خیزش ملی و غرور آفرین در سی ام تیر ۱۳۳۱ خورشیدی، منوچهر تقوی بیات

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgسی‌ ام تیر ۱۳۳۱ خورشیدی برابر با یکشنبه، ۲۲ ژوئیه ۱۹۵۲ ترسایی بود. من در آن روز یازده سال داشتم. چون پدرم روزنامه می خواند و در خانه ی ما از سیاست گفت و گو می شد، من هم با نام شاه، دکتر مصدق، مجلس، وکیل و وزیر آشنا شده بودم. گو این که کسانی که آن روزگار را دیده اند بیشترشان امروز در زیر خاک هستند به هر روی کسانی چون من هنوز آن روزها را به یاد می آورند. از آن روز که خلیل طهماسبی در شانزدهم اسفند ماه 1329 نخست وزیر کشور؛ سپهبد حاجعلی رزم آرا، را در مسجد شاه با شلیک سه گلوله کشت،(این شوربختی است که کسی نخست وزیر کشور خود را بکشد.) مبارزات ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت و بیرون راندن انگلیس ها از ایران، شتاب گرفت. من در آن روز، هنگامی که شنیدم رزم آرا را در مسجد شاه کشته اند، از خانه مان که اول بازارچه عباس آباد در خیابان خیام بود تا مسجد شاه دویدم تا کشته شدن رزم آرا را ببینم. نمی دانستم که تا من به آنجا برسم دیگر پیکر کشته شده ی او در آنجا نیست. من که به مسجد شاه رسیدم مسجد آرام و بی سر و صدا بود. انگار نه انگار که نخست وزیر را در آنجا کشته بودند.

از 16 اسفند 1329 که رزم آرا کشته شد تا 28 مرداد 1332 که انگلیس ها به کمک آمریکایی ها نقشه ی کودتا را برای سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق به انجام رسانیدند، روز به روز تاریخ ایران، پر از ماجراهای سیاسی گوناگون بود. هر روز روزنامه فروش های دوره گرد، فوق العاده ها و آخرین اطلاعیه های دولت را در کوچه ها و خیابان ها با فریاد به گوش مردم می رساندند. در آن روزگار نام دکتر مصدق شب و روز به گوش می رسید. او در هفتم اردیبهشت 1330 در درون مجلس با رأی اکثریت نمایندگان به نخست وزیری برگزیده شد. شاه که می خواست سید ضیاء را نخست وزیر کند، در هشتم اردیبهشت بنا بر فرمان مجلس شورای ملی، به ناچار حکم نخست وزیری دکتر مصدق را امضاء کرد.

پس از روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت در ایران، کارکنان انگلیسی شرکت سابق نفت؛ (شرکت نفت ایران و انگلیس) در دهم و یازدهم مهرماه ۱۳۳۰ (۱۹۵۱ میلادی)، از ایران اخراج شدند. در آن روزها ۳۵۰ نفر از کارشناسان انگلیسی و خانواده‌ های آن ها ایران را ترک کردند.

دکتر مصدق پس از پیروزی در سازمان ملل، در سال ۱۳۳۱، در دیوان داوری لاهه، در دفاع از حقوق ملت ایران، پیروزی دیگری در برابر شکایت انگلیس به دست آورد. او یک حقوق دان برجسته بود و با دفاعیات خود در دیوان داوری جهانی، توانست عدم صلاحیت آن دادگاه را برای رسیدگی به موضوع شکایت انگلستان اثبات کرده و از حقوق ایران در برابر استعمار انگلیس دفاع کند.

دکتر مصدق برای جلوگیری از کار شکنی‌های دولت های بیگانه، ارتش و دربار، برابر قانون اساسی، درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را داشت. مصدق استدلال می کرد که وزیر جنگ هم باید جزیی از دولت باشد تا دولت بتواند مستقیماً بر اعمال وزیر جنگ نظارت کند. پس از سه روز مذاکره، شاه فرماندهی ارتش را به دولت واگذار نکرد و درخواست مصدق را نپذیرفت. مصدق در 25 تیر ماه 1331 پس از نزدیک به ۱۵ ماه، از نخست ‌وزیری استعفا داد. مجلس شورای ملی سپس احمد قوام را به نخست‌ وزیری انتخاب و محمد رضا شاه پهلوی فرمان نخست‌ وزیری را به نام قوام صادر کرد. احمد قوام با صدور بیانیه ای تهدید آمیز با عنوان «کشتی‌ بان را سیاستی دیگر آمد» (کشتی بان از آن سوی دریاها)، نخست ‌وزیری خود را اعلام کرد.

روز سی ام تیر 1331 یکی از خونین ترین و پر هیجان ترین روزهای تاریخ ایران بود. آن روز از صبح خیلی زود مردمانی که با شعارهای گوناگون نام دکتر مصدق را فریاد می زدند از جنوب شهر تهران، و شاید هم از همه ی خیابان های شهر به سوی میدان بهارستان می رفتند. یکی از شعارهای آنان شعار؛ "یا مرگ یا مصدق" بود. در آن روز نیروهای ارتشی هوا خواه شاه، ده ها نفر از مردمان بی گناه و میهن دوست ما را کشتند. یکی از دوستان دوران کودکی من هم، به نام پرویز رجایی که از من بزرگتر بود در آن روز کشته شد. پرویز پسر عموی علی رجایی یکی دیگر از دوستان و هم بازی ما بود که 17 یا 18 سال داشت. نام پرویز رجایی را در برخی از اسناد سی ام تیر پرویز رجالی نوشته اند که نادرست است.

نمونه ای از تظاهرات مردم تهران، میدان بهارستان روبروی مجلس شورای ملی

دکتر مصدق کارهای دولت را همیشه از رادیو برای مردم گزارش می کرد و به گونه ای یک دموکراسی مستقیم پدید آورده بود و مردم از رادیو، هر روز از همه ی کارهای دولت آگاه می شدند.

گوشه ای از انبوه مردمان در میدان بهارستان در برابر مجلس شورای ملی

دکتر مصدق در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۳۰ به شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک رفت تا در برابر شکایت انگلستان از حقوق ملت ایران دفاع کند. همراهان او الهیار صالح و علی شایگان از مجلس شورا، کریم سنجابی، مظفر بقایی، حسین فاطمی، جواد بوشهری و حسین نواب از هیئت دولت، احمد متین دفتری و مرتضی قلی بیات از مجلس سنا و دو مترجم بودند. دکتر مصدق پسر خود دکتر غلامحسین را که پزشک شخصی او بود و دخترش ضیاء اشرف را هم به "هزینه خودش" به همراه برده بود.

در روز سی ام تیر 1331 در تمام شهرهای ایران مردم به پشتیبانی از نخست وزیر قانونی کشور خیزش و قیام کردند.

مردم آبادان در روز سی ام تیر 1331 خورشیدی

خیزش مردم خوزستان در روز سی ام تیرماه 1331 خورشیدی

(عکس ها از مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت)

مجلس شورای ملی در نشست دوم مرداد ۱۳۳۱، با تصویب یک ماده واحده، خیزش ۳۰ تیر را "قیام مقدس ملی" نامگذاری کرد و کشته شدگان آن روز را شهیدان ملی نامیدند. پرچم ایران در سراسر کشور نیمه افراشته شد. روز سی ام تیر ۱۳۳۱ در تاریخ ایران، روز پیروزی ملت ایران در برابر دربار و بیگانه پرستان به شمار می رود.

درود و آفرین بر کسانی که مام خود را چون جان خویش گرامی می دارند!

نفرین و دشنام بر آنانی که نان، آب، دارو، تندرستی و هستی را بر هم میهنان ما، دریغ می دارند.

منوچهر تقوی بیات



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy