سحام نیوز نوشت: جواد لاریجانی در تازهترین اظهار نظر لمپنی تلویزیونی خود، با لحنی تمسخرآمیز از احتمال حمله پهپادی به ناف دونالد ترامپ در مارالاگو سخن گفت؛ جملهای که بیش از آنکه قدرت بازدارندگی ایران را نشان دهد، تصویری کاریکاتوری از سردرگمی و خیالپردازی حاکم بر تصمیمگیران کشور ارائه میدهد.
جواد لاریجانی در یک برنامه تلویزیونی، بار دیگر دست به دامن اظهاراتی گفت: «ترامپ دیگه نمیتونه در مارالاگو آفتاب بگیره چون ممکنه وقتی دراز کشیده یک ریزپرنده شکمش را نشونه بگیره و بزنه به نافش!» او همچنین در ادامه سخنانش مدعی شد جمهوری اسلامی میتواند امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه را در یک دیسکو هدف قرار دهد. این سخنان در حالی مطرح میشود که مسئولان جمهوری اسلامی به جای پاسخگویی به واقعیتهای تلخ صحنه نبرد و خسارات آشکار، سعی دارند با فانتزیهای رسانهای، افکار عمومی را با نوعی لافزنی فریب دهند.
⚡🇺🇸🇮🇱🦀باز هم تهدید به ترور پرزیدنت ترامپ از طرف رژیم تروریستی جمهوری اسلامی/جواد لاریجانی در یک برنامه تلویزیونی، گفت: «ترامپ دیگه نمیتونه در مارالاگو آفتاب بگیره چون ممکنه وقتی دراز کشیده یک ریزپرنده شکمش را نشونه بگیره و بزنه به نافش!» او همچنین در ادامه سخنانش مدعی شد... pic.twitter.com/7AL5Xu0Cox
-- LiveIranNews (@IranNewsAgency0) July 8, 2025
نافزنی به سبک جمهوری اسلامی | فانتزیهای شلیکشده از استودیو جامجم
حمید آصفی
در روزهایی که پروندهی مردم ایران روی میز نان و دارو و دلار قفل شده، و در آستانهی دور تازهای از رایزنیهای پنهان میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، رسانهی ملی ـ یا همان بوقی که به غلط نام رسانه بر خود نهاده ـ بار دیگر به رسوایی تازهای تن داده است: جواد لاریجانی، از نوادگان خاندان همیشه در صحنهی قدرت، با لحنی لمپنی و فانتزیپرور، از «احتمال هدف قرار گرفتن ناف دونالد ترامپ» در مارالاگو سخن گفته است؛ آنهم با کمک یک "ریزپرنده"!
بله، ناف ترامپ!
جواد لاریجانی سپس در ادامهی توهمزاییهای خود، تهدید به هدف قرار دادن امانوئل ماکرون در یک دیسکو میکند! ظاهراً این «تحلیلگر فرزانهی سیاستخارجی»، شبها را به دیدن فیلمهای اکشن درجهدو میگذراند و صبح در استودیوهای صداوسیمای میلی، همان صحنهها را بهعنوان استراتژی ملی جمهوری اسلامی بازگو میکند!
کافی است که نام خانوادگی لاریجانی یدک بکشی، و با این میزان از بیسوادی، بلاهت رسانهای و لمپنیسم سیاسی مجال ظهور پیدا کند!
جواد لاریجانی نه تحلیلگر است، نه دیپلمات، نه استراتژیست؛ او یکی از شاخههای پرفیض درختی است که دهههاست از رانت جمهوری اسلامی تغذیه کرده و هنوز هم میوههای سمیاش، در استودیوهای تلویزیونی بر سر مردم آوار میشود.
:::
صداوسیما نهتنها به فهم رسانه نرسیده، بلکه ابزار توهمپراکنی است؛ رسانهای که در اوج بحران، نقش روانپریشی ایفا میکند.
در کشوری که تورم رسماً قفل شده، ه دیگر پایین نمی آید ، اعتراضات اجتماعی هرچند وقت یکبار فوران میکند، زنان از داشتن حق پوشش محروماند، زندانیان سیاسی در سلولها پوسیده میشوند، و جوانان در صف ویزای ترکیه ایستادهاند، جواد لاریجانی با پُز تهدید، درازکش ترامپ را نشانه میرود!
لاریجانی به طرز خندهداری تصور میکند با این لفاظیها میتواند نقش «بازدارندگی» را ایفا کند. در حالیکه نهتنها بازدارندگی شکل نگرفته، بلکه اساساً طرف مقابل، حتی تهدیدهای واقعی جمهوری اسلامی را هم جدی نمیگیرد.
وقتی تحلیلگر فرزانهی سیاستخارجی، طناز است و تحلیلش از دکمهی ناف آغاز میشود، دیگر تهدید بیشتر به طنز شبیه است تا سیاست.
رسانهای که تحلیلاش در ناف ترامپ خلاصه شود، مرجعیتش را به «اینترنشنال»، «منوتو» و حتی پیجهای اینستاگرامی باخته است.
رسانهای که دست در دست فانتزیسازان بیسواد گذاشته، دیگر محل مراجعهی هیچ قشر اندیشمند و حتی شهروند عادی نیست.
صداوسیما بهجای آنکه به مردم توضیح دهد چرا مذاکرات دوباره آغاز شده، چرا اقتصاد ایران گروگان سیاست خارجی است، و چرا اعتراضات مردمی سرکوب میشوند؛ تریبون را داده به رانتخوارِ هزاران هکتار زمین و صاحبِ گلهی شتر، تا برای لحظاتی مخاطب را بخندانند. یا گریهاش را درآورند.
جواد لاریجانی، با کمک صداوسیما، همان چیزی را نمایندگی میکند که مردم از آن عبور کردهاند: نخوت، توهم، رانت، و بیربطگویی.
در میانهی فروپاشی مشروعیت و ابهام استراتژیک، تنها چیزی که جمهوری اسلامی تولید میکند، نمایشهای تهی، پر سر و صدا، و خالی از معناست.
از تهدید ناف ترامپ تا آرزوی زدن ماکرون در دیسکو، فاصلهای است میان واقعیت و کابوس.
و جمهوری اسلامی این روزها، در همان کابوس سیر میکند؛ کابوسی که مردم بیدار از آن عبور خواهند کرد.