Sunday, Jul 13, 2025

صفحه نخست » آیا ایران آماده‌ً تغییر است؟ بررسی مقایسه‌ای انقلاب‌های معاصر و مسیر ممکن آینده ایران، دیاکو هژیر

puzzle.jpgمقدمه

ایران امروز در آستانه‌ی تحولات عمیق قرار دارد. بحران‌ها اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همزمان در کنار فشارهای بین‌المللی و سرکوب‌های داخلی، فضای جامعه را به شدت ملتهب کرده است. نسل جدید به‌رغم برخورداری نسبی از آموزش و آگاهی، از آینده‌ای مبهم و ناامیدکننده سخن می‌گوید. این مقاله تلاش می‌کند با بررسی تجربه‌های انقلاب‌ها و تغییرات رژیم‌های معاصر در جهان، بهترین مسیر ممکن برای ایران را شناسایی کند و عوامل لازم برای ایجاد تحرک اجتماعی و تحقق تغییر را تحلیل نماید.

وضعیت کنونی ایران

ساختار قدرت در ایران به شدت متمرکز و مبتنی بر ولایت فقیه است. ارگان‌هایی نظیر سپاه پاسداران، دستگاه‌های امنیتی و نهادهای ایدئولوژیک، سلطه خود را بر تمام جوانب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حفظ کرده‌اند. فشارهای اقتصادی، تورم بالا، بیکاری گسترده و فساد سازمان‌یافته، زندگی روزمره شهروندان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در این شرایط، نسل جوان به شدت ناامید است و شمار زیادی از نخبگان و طبقه متوسط به مهاجرت روی آورده‌اند. شکاف میان مردم و حاکمیت به طور فزاینده‌ای عمیق شده و بی‌اعتمادی به اپوزیسیون نیز مانع شکل‌گیری جایگزین‌های واقعی گردیده است.

مروری بر انقلاب‌ها و تغییرات سیاسی معاصر

کشور

سال انقلاب

نتیجه

نقش مردم

نقش رهبری

مداخله خارجی

وضعیت امروز

تونس

۲۰۱۱

سقوط دیکتاتور و آغاز دموکراسی شکننده

پررنگ

رهبران مدنی و اتحادیه‌ها

کم

گذار دموکراتیک نامطمئن

مصر

۲۰۱۱

سقوط مبارک، سپس بازگشت نظامیان

گسترده اما پراکنده

بدون رهبری متمرکز

متوسط

بازگشت استبداد

لیبی

۲۰۱۱

سقوط قذافی، هرج و مرج سیاسی

گسترده

پراکنده

مداخله نظامی ناتو

بحران امنیتی و تجزیه

سوریه

۲۰۱۱

اعتراضات مسالمت‌آمیز به جنگ داخلی

محدود به مناطق خاص

پراکنده و چنددستگی

مداخلات گسترده

فاجعه انسانی

اوکراین

۲۰۱۴

انقلاب میدان، تغییر دولت

گسترده و سازمان یافته

رهبری روشن

حمایت غرب

مقاومت قوی

سودان

۲۰۱۹

سقوط عمرالبشیر

گسترده

ائتلاف مدنی

کم

گذار شکننده

عراق و لبنان

۲۰۱۹

اعتراضات مردمی فراگیر

گسترده اما بدون انسجام کامل

بدون رهبری واحد

کم

اصلاحات محدود

تحلیل نقاط اشتراک و افتراق ایران با نمونه‌های فوق

ایران در بسیاری جهات از کشورهای فوق متمایز است. سرکوب شدید و نظام‌مند، نبود رهبری سیاسی متمرکز در اپوزیسیون، و همچنین تردید در میان مردم نسبت به آینده، ایران را به وضعیت پیچیده‌تری سوق داده است. برخلاف تونس یا اوکراین، در ایران هنوز نه یک انقلاب مردمی پایدار و سازمان‌یافته شکل گرفته و نه نهادهای مدنی توانمندی برای هدایت تحولات موجود است. تجربه مصر نشان می‌دهد که سقوط رژیم بدون وجود جایگزینی پایدار می‌تواند به بازگشت استبداد منجر شود. از سوی دیگر، وضعیت لیبی و سوریه هشداردهنده است که فقدان ساختار منسجم و دخالت‌های خارجی می‌تواند به هرج و مرج و فروپاشی منجر شود.

موانع خیزش مردمی گسترده

علیرغم اعتراضات پراکنده، چند عامل اصلی مانع از شکل‌گیری یک قیام فراگیر شده است:

  • سرکوب هوشمندانه و مستمر امنیتی و اطلاعاتی
  • فقدان اعتماد به اپوزیسیون و تردید نسبت به امکان جایگزینی بهتر
  • پراکندگی و اختلافات طبقاتی، مذهبی و قومی در جامعه
  • ترس از تبدیل شدن ایران به کشوری مشابه سوریه یا لیبی
  • تبلیغات گسترده نظام درباره پیامدهای ناامن پس از تغییر
  • خستگی، بی‌انگیزگی و ناامیدی نسلی که در شرایط دشوار پرورش یافته است

شروط لازم برای بازگشت مردم به خیابان‌ها

برای آنکه مردم بتوانند مجدداً و با نیرویی پایدار به خیابان‌ها بازگردند، باید شرایط زیر مهیا شود:

  • تشدید بحران‌های اقتصادی و اجتماعی که زندگی روزمره را غیرقابل تحمل کند
  • بروز رخدادهای نمادینی که همبستگی و انگیزه عمومی را تقویت کند
  • ظهور رهبری و گفتمان قابل اعتماد، توانمند و فراگیر که بتواند وحدت عمل ایجاد کند
  • حمایت سازمان‌یافته داخلی و خارجی از جنبش‌های مدنی و اعتصابات سراسری
  • ایجاد همبستگی میان اقشار مختلف اجتماعی اعم از کارگران، طبقه متوسط، اقلیت‌های مذهبی و گروه‌های سکولار
  • تضمین امکان گذار مسالمت‌آمیز و جلوگیری از خشونت و هرج و مرج پس از تغییر

چشم‌انداز مطلوب برای ایران آینده

سناریوی مطلوب، انتقال آرام و مرحله‌ای از جمهوری اسلامی به نظامی جمهوری‌خواه، سکولار، دموکراتیک و مردم‌سالار است.

در این مسیر:

  • باید تمامیت ارضی حفظ شود و از تجزیه یا جنگ داخلی جلوگیری شود.
  • دولت موقتی تکنوکرات و بی‌طرف شکل گیرد که زمینه‌ساز انتخابات آزاد و شفاف باشد.
  • اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و حقوقی بازسازی شود.
  • روند عدالت انتقالی بدون انتقام‌جویی، بر مبنای واقعیت‌نگری و آشتی ملی اجرا شود.

نقش و ضرورت توافق قدرت‌های جهانی در تغییر رژیم ایران

متأسفانه، تحولات سیاسی در ایران تنها به اراده و خواست مردم این کشور محدود نمی‌شود و بدون اجماع نسبی قدرت‌های جهانی، تغییر رژیم عملاً دشوار و شاید ناممکن خواهد بود. کشورهای کلیدی مانند ایالات متحده، روسیه، چین و اتحادیه اروپا باید به این باور مشترک برسند که ادامه حکومت فعلی نه تنها برای ثبات منطقه زیان‌آور است بلکه امکان حضور این رژیم در توافقات منطقه‌ای و بین‌المللی مانند طرح «مارشال خاورمیانه» وجود ندارد.

دونالد ترامپ و دیگر رهبران آمریکا باید به این نتیجه برسند که هیچ راهی برای گنجاندن رژیم کنونی ایران در معاهدات صلح و همکاری‌های منطقه‌ای وجود ندارد و بنابراین، حمایت ضمنی یا صریح از تغییر ساختار سیاسی ایران ضروری است. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا باید مکانیزم «ماشه» را فعال سازد تا تحریم‌ها به‌عنوان ابزار فشار موثر باقی بمانند و از تساهل با حکومت فعلی جلوگیری شود.

روسیه و چین، که در سال‌های گذشته از رژیم ایران حمایت کرده‌اند، باید ارزیابی واقع‌بینانه‌تری از منافع خود داشته باشند و درک کنند که حفظ وضعیت موجود ممکن است در بلندمدت به ضرر منافع اقتصادی و ژئوپولیتیکی آن‌ها باشد. توافق آن‌ها بر سر تغییر حکومت، می‌تواند گام مهمی در تسهیل روند گذار مسالمت‌آمیز و بازسازی روابط منطقه‌ای باشد.

بدون چنین اجماعی میان قدرت‌های جهانی، فشارها و تلاش‌های داخلی ممکن است ناکافی بماند و مسیر ایران به سمت تغییر دموکراتیک به‌شدت پیچیده و پرخطر شود.

نتیجه‌گیری

ایران در پیچ تاریخی حساس و سرنوشت‌سازی قرار دارد. تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد که بدون رهبری منسجم، ایجاد اعتماد و شرایط مناسب اجتماعی و اقتصادی، انقلاب‌ها یا منجر به بازگشت استبداد می‌شوند یا به بحران و تجزیه می‌انجامند. تنها با برنامه‌ریزی دقیق، اتحاد مردم و حمایت از اصلاحات مسالمت‌آمیز، می‌توان ایران را به سمت آینده‌ای بهتر هدایت کرد.

.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy