هندسهی سیاسی رفقا سخت غمانگیز است
در حالیکه بَربَران دینی
درفش کاویانی را زیر پای خود لگدمال میکنند
آنان سرگشته در چپراههها
علم و کتل آنان را به دوش می کشند
:
هندسهی سیاسی رفقا سخت غمانگیز است
آنان معنای میهن را از اشغالگران ایران میپرسند
و نه از زنان و دختران مبارز این سرزمین
که جان برکف با سِپَر چشمهاشان جنگیدهاند
:
هندسهی سیاسی رفقا سخت غمانگیز است
آنان همدوش مزدوران جهادی شیخ
در نبردهای دینی علیه یهود
در غزه و یمن و لبنان میجنگند
همان مزدورانی که در بزنگاه بودن و نبودن
جوانان آزادیخواه این مرز و بوم را تار و مار کردهاند
:
کسی بیاید و این رفقا را احیا کند
و ششهای اندیشههاشان را از آبهای مردهی آرمانی
و چرکابههای غربستیزی، سرمایهستیزی،
دمکراسی ستیزی و اسراییلستیزی خالی کند
:
کسی بیاید و ایران را به این رفقا نشان بدهد
کسی بیاید و ایرانیان گرفتار مانده
در غار تنگ دیانتِ شیخ را به این رفقا نشان بدهد
:
کسی بیاید و این رفقا را شیرفهم کند
که ایران با دهان بسته نمیتواند با شیخ آفتابپرست
با شیخ هزار زبان هماوازی کند
سرود میهنی بخواند
:
کشی بیاید و این رفقا را دوستانه پای سخن ایران
پای سخن زرتشت بنشاند
چرا که ایران دیریست
از پای منبرها برخاسته است
:
رضا فرمند
:

دو پزشک بر بالین یک ملت، سروش سرخوش