نقدی بر استراتژی انزوا در مسیر دستیابی به حاکمیت ملی از آقای حمید آصفی
دو مکتب در طبابت سیاسی
سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا
در تحلیل امر سیاسی، به ویژه در بزنگاههای تاریخی، دو رویکرد اصلی وجود دارد که شبیه به دو مکتب در پزشکی است. پزشک اول، با مشاهدهی یک ویروس خطرناک خارجی، تمام تمرکز خود را بر روی آن ویروس میگذارد و برای حفاظت از بیمار، «انزوا» و «قرنطینه» را تجویز میکند. پزشک دوم، ضمن تأیید خطر ویروس، ریشهی اصلی بیماری را در «ضعف سیستم ایمنی داخلی» بیمار میبیند و استدلال میکند که بهترین راه درمان، نه حبس کردن بیمار، که «تقویت سیستم ایمنی او از درون» برای مقابله با هر ویروس فعلی یا آینده است.
یادداشت اخیر و قابل تأمل آقای حمید آصفی با عنوان «هشدار به آلترناتیوها»، نمونهی درخشانی از مکتب اول است.
این تحلیل، با دقتی ستودنی، ویروس خطرناک «نفوذ خارجی» بر حاکمیت ملی ایران فردا را به عنوان یک هشدار مهم، تشخیص میدهد. اما تحلیل حاضر، ضمن ارج نهادن به این تشخیص، تلاش میکند تا نشان دهد که «تجویز» ارائهشده در آن، یعنی استراتژی مبتنی بر ترس و انزوا، خود میتواند به تضعیف بیشتر بیمار منجر شود و راه درمان واقعی، در جایی دیگر نهفته است.
بخش اول: تشخیص صحیح علامت بیماری (نقاط قوت تحلیل آصفی)
پیش از هر چیز، باید بر نقاط قوت تحلیل مکتب اول تأکید کرد. آقای آصفی به درستی سه اصل بنیادین را به گفتمان اپوزیسیون یادآوری میکند:
۱.اهمیت حاکمیت ملی: او بحث را از «سرنگونی» صرف، به سطح عمیقتر «حاکمیت ملی در فردای گذار» ارتقا میدهد.
۲.واقعگرایی راهبردی: او تفکر سادهانگارانهی «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» را رد کرده و به درستی تأکید میکند که قدرتهای خارجی، بر اساس منافع خود عمل میکنند.
۳.استفاده از بستر تاریخی: ارجاع به خاطرات ارتشبد فردوست، به بحث عمق تاریخی بخشیده و خطر نفوذ خارجی را از یک تئوری به یک سابقهی واقعی نزدیکتر میکند.
اینها همگی تشخیصهای صحیح یک علامت بیماری خطرناک هستند. اما مشکل، از مرحلهی تجویز آغاز میشود.
بخش دوم: خطا در تجویز درمان (تلههای تحلیلی پنهان)
تجویز مبتنی بر انزوا و ترس، که از دل تحلیل آقای آصفی برمیآید، ریشه در سه خطای تحلیلی دارد:
۱.خطای «بازیگر ایستا»: این تحلیل فرض میکند که رفتار اسرائیل در قبال یک «ایران دموکراتیک و نرمال»، دقیقاً مشابه رفتار آن در قبال «جمهوری اسلامی» خواهد بود. این یک خطای بنیادین است. تهدید جمهوری اسلامی برای اسرائیل، یک تهدید «وجودی» است؛ اما رقابت با یک ایران دموکراتیک، یک «رقابت ژئوپلیتیک نرمال» خواهد بود.
۲.خطای یکسانانگاری «نفوذ اطلاعاتی» با «کنترل سیاسی»: این تحلیل، از فکت «توانایی موساد برای اجرای عملیات» به نتیجهی «کنترل کامل موساد بر حکومت آینده» جهش میکند. این یک جهش منطقی نیست. بزرگترین سد دفاعی در برابر نفوذ خارجی، نه یک سرویس ضدجاسوسی، که یک «دولت ملی و مشروع» است که از حمایت مردم خود برخوردار باشد.
۳.تلهی روانشناختی «پارانویای راهبردی»: این تحلیل، به طور ناخواسته، آسیب روانی ریشهدار «توهم توطئه» و «باور به قدرت مطلق بیگانگان» را در فرهنگ سیاسی ایران تقویت میکند. این ذهنیت، به یک فلج راهبردی منجر شده و «عاملیت» را از نیروهای داخلی سلب میکند.
بخش سوم: مسیر برتر درمان (تقویت سیستم ایمنی ملی)
رویکرد دوم در طبابت سیاسی، ضمن تأیید وجود ویروس، یک مسیر درمانی متفاوت و پایدارتر را تجویز میکند که مبتنی بر تقویت سیستم ایمنی بیمار از درون است:
۱.اصل اول: مشروعیت داخلی به مثابه سپر اصلی: قدرتمندترین ابزار برای مقابله با نفوذ خارجی، یک دولت دموکراتیک و کارآمد است که از حمایت قاطع مردم خود برخوردار باشد. وقتی مردم، دولت را از «خود» بدانند، هر شبکه نفوذ خارجی به یک جسم بیگانه تبدیل میشود که توسط سیستم ایمنی ملت، پس زده خواهد شد.
۲.اصل دوم: متنوعسازی راهبردی روابط خارجی (واکسیناسیون هوشمند): کلید استقلال، نه قطع رابطه، که «متنوعسازی» روابط است. یک ایران نوین باید به طور همزمان، روابطی قوی و متوازن با آمریکا، اروپا، قدرتهای آسیایی و همسایگان خود برقرار کند تا از افتادن در دام وابستگی به یک قدرت خاص، جلوگیری کند.
۳.اصل سوم: تأسیس یک «نهاد امنیت ملی حرفهای»: دولت آینده باید با درس گرفتن از گذشته، یک سرویس اطلاعاتی و امنیتی مدرن و کاملاً تحت کنترل نهادهای دموکراتیک تأسیس کند که وظیفهی آن، نه سرکوب داخلی، که حفاظت از منافع ملی در برابر تمام تهدیدات خارجی باشد.
نتیجهگیری: انتخاب میان قرنطینه و مصونیت
هر دو پزشک، «سلامتی» بیمار (یک ایران مستقل و دموکراتیک) را میخواهند. اما پزشک اول، یک زندگی در «قرنطینهی دائمی و ترس» را تجویز میکند. پزشک دوم، مسیر دشوار اما پایدار «ساختن یک بدن قوی و مصون» را پیشنهاد میدهد.
آیندهی ایران، لزوماً انتخاب میان «استبداد داخلی» و «وابستگی خارجی» نیست. راه سومی وجود دارد: ساختن یک «دولت ملی قدرتمند و مشروع» که آنقدر از سلامت و سیستم ایمنی داخلی قوی برخوردار باشد که بتواند با تمام ویروسهای جهان، از موضع قدرت و با اعتماد به نفس روبرو شود. نگرانی از نفوذ خارجی، نباید ما را به انزوا بکشاند؛ بلکه باید انگیزهای باشد برای ساختن ایرانی آنچنان مستحکم از درون، که هیچ قدرتی جرأت بازی با سرنوشت آن را به خود ندهد.

هندسهی سیاسی غمانگیز رفقا، رضا فرمند