اسماعیل نوری علا - ویژه خبرنامه گویا
در سال های اخیر - و بخصوص در پی برگزاری گردهمائی مونیخ در هفتهء گذشته - مخالفان شاهزاده رضا پهلوی مطالب مختلفی را در مورد ایشان منتشر کرده اند. فهرست مختصری از این مطالب به شرح زیر است:
- رضا پهلوی تحصیلات و دانش چندانی ندارد و نمی تواند افکارش را بصورتی منسجم جمع بندی کند
- رضا پهلوی در عمرش کار نکرده تا مدیریت بیاموزد و توان گرداندن هیج تشکیلاتی را ندارد
- رضا پهلوی ذاتا آدم تن پرور و خوش گذرانی است که با پول های باقی مانده از پدرش زندگی می کند
- رضا پهلوی تسلطی بر همسر و دخترانش ندارد
- رضا پهلوی در میان اکثریت برزگی از مردم ایران پایگاهی ندارد. مردم به فراخوان هایش اعتنا نمی کنند و او نتوانسته است تظاهرات بزرگی را چه در خارج و چه در داخل شکل دهد.
اجازه دهید فرض کنم که همه این نکات (و بخصوص نکتهء آخر) درست باشد و فکر کنم که او یک آدم تاج و تخت از دست داده، نان خور پول های مردم ایران، و فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی وسیع در میان آنها است که هر چند گاه از عرلت خود بیرون می آید، به سودای بازیابی تاج و تخت اش گرد و حاک مختصری بپا می کند و، پس از شکست سختی که می خورد، به گوشهء عزلت خود بر می گردد.
در آن صورت از خود و از شما می پرسم مخالفان این «آدم بی خاصیت» چرا همه را رها کرده و صبج تا شب مشغول حمله به او هستند و نمی گذارند که او دل اش به کنفرانس راه انداختن و گرد آوردن یک عده آدم از خودش بی خاصیت تر خوش باشد؟
براستی با این اوصافی که برای او بیان می کنند چرا این مخالفان اینگونه که با عصبانیت و پرخاش به او (که ولیعهد یک قانون اساسی منحله و یک رژیم سلطنتی معزول است و در مقایسه با تعداد آدم های مهم و سرشناس سیاسی نمی تواند عددی مجسوب شود) می تازند و بقیه را معاف کرده و نادیده می گیرند؟
شما به شخصیت های دیگر نگاه کنید:
خانم مریم رجوی رئیس حمهور منتخب شورای مقاومت است
آقای مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین و همان شورا است
خانم نرگس محمدی برندهء جایزهء صلح نوبل است
خانم ستوده وکیل مبرز دادگستری و مخالف سرشناس رژيم است
آقای میرحسین موسوی رهبر جنبش سبز است
آقای تاج زاده چهرهء برجستهء اپوزیسیون داخل کشور است
آقای اسماعیلیون توانسته است صد هزار نفر را در برلین گرد هم آورد
آقای سید حسین موسویان رهبرجبهه ملی و جانشین دکتر مصدق است
آقای حسن شریعتمداری چهرهء سرشناس جمهوری خواهان ایران است
و...
اما کسی با این همه چهرهء برجسته و سرشناس کاری ندارد اما، بخصوص در پی برگزاری همایش مونیخ با یک جمعیت کوچک و حداکثر ۴۵۰ نفری، هر تلویزیونی و رادیوئی و سایتی را که باز می کنی آدم هائی مشغول حمله به رضا پهلوی و ایرادگیری از کارهای ظاهراً بی حاصل او هستند. آیا این وضعیت برای شما عجیب نیست؟