چرا به تحریک ادامه دادند تا حمله خارجی حتما آغاز شود؟!
هاشم م.
نسلهای بعد در ایران و جهان، با این پرسش شگفت آور مواجه خواهند بود که چرا هر دو رهبر انقلاب موسوم به اسلامی در دوره زمامداری خود، به شکلی غیرمعمول، آنقدر به تحریک دشمن ادامه دادند و در گفتار و رفتار خود طوری عمل کردند که حتماً حمله خارجی آغاز شود و کشور، مورد هجوم نظامی قرار گیرد.
در نگاه اول ممکن است این امر عجیب و غیر عامدانه به نظر برسد، اما زمانی که نیاز مبرم گفتمان انقلابیون به جنگ و بحران را در نظر بگیریم، علت این رفتار غیر عادی کاملاً روشن میشود.
چنین به نظر میرسد که "رهبر شورش ۵۷" خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، پی برد که کشورداری به این سادگیها نیست و کار از کنترل خارج شده و رو به وخامت دارد. جنایت های زیادی هم توسط شاگردان و دست نشاندگان او در همان ماههای نخست انقلاب انجام شده بود که تمرکز بر آنها میتوانست هر وجدان بیداری را به مخالفت وادارد. چشم انداز آینده هم چنان بود که خودش اعتراف کرد «روزی که مردم به باطن ذات ما پی ببرند، يوم الله دیگری خواهد بود و اثری از این نظام نمیماند»..
چه باید کرد؟!!
تحلیل رفتار دیکتاتورها (و به ویژه دیکتاتورهای نوظهور دینی) در مقاطع مختلف، به بررسیهای روانشناختی، فرهنگی، ایدئولوژیک، جامعه شناختی و دیگر ابعاد نیاز دارد؛ اما در ذهن رهبران این نظام، ساده ترین و قطعی ترین راه برای انحراف اذهان و تغییر کانون توجه ملت، حمله خارجی بود.
باید هجوم نظامی صورت بگیرد تا تمام جنایات و ناتوانی ها و ناکارآمدی ها را بپوشاند. باید دشمنی پیدا شود و حمله کند تا مشروعیت ازدست رفته ترمیم شود و محبوبیتی که در سالهای اخیر به زیر ده درصد رسیده، بطور موقت هم که شده، به بالای۲۰، ۳۰ درصد برسد. باید در هر خانواده و فامیل، یک کشته و «شهید» وجود داشته باشد تا بستگان و اطرافیان، در رودروایسی! قرار بگیرند و یکشبه، ذوب در ولایت شوند!
بدون حمله خارجی، آیا ممکن بود جنایات تابستان ۶۷، ۷۸، ۸۸، ۹۸ و ۴۰۱ در ذهن عده ای از سطحینگران، پوشانده و فراموش شود؟ بدون بمب و موشکی که در شهرها فرود آید، آیا امکان داشت دهان ها دوخته و حافظه ها سوخته شود؟ بدون ترس از راکت و هواپیما، آیا مردم مجاب میشوند که قطع برق بالای ۴ ساعت در روز و جیره بندی آب و بحرانی بودن آلودگی هوا و تورم ۶۰ درصدی را طاقت بیاورند و دم نزنند؟! بدون بوی باروت و خون، آیا مردم میتوانند نیم قرن سرقت دارایی ها و فقیر شدن خود به بهانه تجهیز گروهک های تروریستی در منطقه را از یاد ببرند؟!
تنها شانس و اقبال مردم ایران این بود که این بار، جنگ نه بطور کلاسیک و از دورترین مرزها؛ بلکه از پایتخت و از قلب تهران آغاز شد و ابتدا میز جلسه و تختخواب سران نظامی هدف قرار گرفت و رهبر را مجبور به خزیدن در پناهگاه کرد و ظرف ۱۲ روز پرچم تسلیم و ذلت را بالا بردند؛ وگرنه اگر جنگ در مرزها ادامه داشت و حضرات در حاشیه امنیت بودند، تا آخرین نفر و آخرین گلوله باید برای حفظ نظام صرف میشد.
از کانال ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)