Monday, Aug 4, 2025

صفحه نخست » همایش مونیخ و آئینه "دوریان گری " در اطاق من قسمت سوم، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgبر میخیزم در برابر آئینه می ایستم بر سیمای خود که دیگر گذشت زمان بسختی جای پای خود را بر آن نهاده می نگرم .مردی با کوله باری انباشته از تجربه ،خاطره واگر بتوان گفت مبارزه !حال ایستاده در برابر تصویر خویش درمقام پاسخگوئی به راه رفته وآنچه که در پیش روست.مردی تربیت شده با فرهنگی که نظرخود را ارجح تر از همه میدانست وفکر می کرد که برای همه چیز پاسخ دارد.به چهار چوب های تنگی فکر می کنم که هرگز آبشخور اندیشه وعملش برعکس ادعا از واقعیت های جامعه سرچشمه نمیگرفت.
آنچه که مسیراورا مشخص می کرد مجموعه تئوری هائی بود که در چند کتاب وجزوه راه اورا مشخص می ساخت .چه آنزمان که چریک بود! و مبارزه مسلحانه را هم استراتژی می دانست وهم تاکتیک.چشم بر واقعیت های جامعه بسته مبلغ نطری بودکه قدرت وامر رهائی را در لوله تفنگ جستجو می کرد. به جامعه وتحولات پیشرو از مگسگ تنگ تفنگ می نگریست و به آب آتش می زد.
گاه از مائو تجلیل می نمود که می گفت "از جرقه حریق برمیخیزد "وگاه به چگوارا پناه می بردو زمانی در پناه لنین وانقلاب اکتبر آرام می گرفت. با باور به اینکه می توان بدون سیر تکوینی بورژوازی راه میان بری به سوسیالیسم زد.
در هوای انباشته از توهم ، درگیری سیاهکل را آغازی بر جنبش مسلحانه وتنها راه رهائی می دانست که نهایت منجر به قیام توده مردم و انقلاب می گردید.
زمانی هم که در عمل جواب نمی گرفت نقد شکست خود را در متوسل شدن به کتاب "جزنی "نبرد با دیکتاتوری" جستجو می کرد .کتابی که مدتها در جعبه آهنی "دوصفر"قرار داشت. جعبه ای که دست زدن به اسناد وجزوه های داخل آن ممنوع بود.
حال "نبرد با دیکتاتوری"کتاب مقدس جدیدی بود که دست بدست می گشت و نتیجه عملی آن چشم بستن بر تمام دستاوردهائی بود که متاسفانه می خواست اراده گرانه جامعه عقب مانده ایران را در سیمائی مدرن وارد عصرجدیدکند. جامعه ای که روشنفکرانش اغلب دل در گرو "اردوگاه سوسیالیسمی" داشتند که هرگز ازنزدیک ندیده بودند و مایه از تبلیغات حزب توده می گرفت .تبلیغاتی که جان مایه آن مبارزه با شاه زیر عنوان دیکتاتوری ووابستگی به غرب بود.
برهمین پایه فکری بودکه مبارزه با دیکتاتوری جزنی که نیم نگاهی هم به مواضع خمینی داشت کتاب بالینی هر فدائی شد ونهایت در فاجعه بهمن سال پنجاه هفت نخست، همسوئی ما با خمینی و سپس حل شدن در حزب توده ونهایت به حمایت تمام وکمال ما از خمینی رسید!
شد آنچه نباید می شد.
شب غریبی است ایستاده در برابر آئینه.

آئینه "دوریان گری " که سال های سال در برابر مابود ومانع از دیدن واقعیت ها می شد .حتی زمانی که به اجبار ترک وطن کردیم بخشی در افغانستان ماوا گزیدیم وبسیاری در اتحاد شوروی. اما در هر دو جائی که می توانست دیده گان ما را بگشاید وقادر به شکستن آئینه "دوریان گری" نهاده شده در برابر ما گردد وما را عریان در برابر واقعیت قرار دهد!ما کم آوردیم.دریغا که عدم شهامت ،بسته بون چشم وگوش در برابر هر آنچه در جامعه می گذشت " می دیدیم و می شنیدیم " مانع از آن گردید که تا آخرین لحظه سقوط اتحاد شوروی و فروپاشی حزب دموکراتیک افغانستان نگاهی انتقادی توام با شهامت ابرازداریم.
عدم شهامت نه تنها بخاطر وابستگی مادی وجا خوش کردن در دامن حزب کمونیست بل ناشی از نگاه عمیق وریشه دوانده ایدئولوژیک که مانع از دیدن واقعیت می شد.نشان به آن نشان که در تمام زندگی هشت ساله رهبری سازمان "کاری به حزب توده ندارم" حتی در دوسال آخری که علنییت وبازنگری در سیاست هفتاد ساله اتحاد شوروی توسط گرباچف آغاز گردید.
رهبری سازمانی که من به آن تعلق داشتم قادر به خانه تکانی در تفکر خود نگردید .آخر الامربا همان نگاه گذشته رخت سفر از اتحاد شوروی به غرب بست . داستان غریبی است سختی گسستن از هزاران بند بسته شده بر فکر وشهامت شکستن آئینه پیش رو.
امری که حتی بعد از پاشیده شدن اتحاد شوروی بصورت مبارزه با امپریالیسم امریکا ومبارزه با شاه این بار در سیمای آقای رضا پهلوی خود را باز سازی کرده است.سیاستی که از دل آن چیزی جز حمایت از شعار مرگ بر امریکا ،مرگ براسرائیل و نهایت غرب ستیزی در نمی آید وبار دیگر با رشته های پنهان ما را در کنار سیاست های جمهوری اسلامی قرار می دهد وناگزیر در صف آرائی پشت سر جنگی که جمهوری اسلامی بر مردم وکشور تحمیل کرده است.
می دانم که اگر تا امروز حدودی حرمت سال ها هم گامی ودوستیم نگاه داشته شده از فردای حمایت آشکارم از همایش مونیخ بهانه بدست کسانی خواهد داد که بزرکترین افتخارشان تهمت وافترا بستن به هر کس که مانند آنها فکر نمی کند هست و ارضا شدن از نوشته هائی که فکر می کنند اند مبارزه انقلابیست.
اما من مصمم در شکستن این آئینه "دوریان گری"در مقابل خود هستم .شکستنی که معنائی جز نقد بیرحمانه خود وراه رفته خود ندارد .بجان خریدن تمام دشنام ها وتهمت هائی است که بعداز این همایش بسوی شرکت کنندگان در آن پرتاب خواهد شد. ادامه دارد ...


Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy