«بهزاد نبوی» وزیر و نماینده اسبق مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب:
ایرنا - من دومین باری که بعد از انقلاب زندان رفتم کلا «ضد انقلاب» شدم، نه ضد انقلاب خودمان، «ضد هر انقلابی»؛ از انقلاب کبیر فرانسه گرفته، تا انقلاب روسیه، انقلاب الجزایر که از ۹ میلیون جمعیتش ۱ میلیون شهید داد تا از فرانسه مستقل شود، انقلاب کوبا و... . من به این نتیجه رسیدم هیچ انقلابی سر سالم به گور نبرده!
نه اینکه نیروهای انقلاب الزاما بد بودهاند. به عنوان مثال همه در اروپای غربی میگفتند هدف انقلاب فرانسه جایگزینی بورژوازی به جای فئودالیسم بود. جایگزینی سرمایه داری به جای بزرگمالکی. من مطالعه کردم و دیدم تمام کشورهای اروپای غربی این مسیر را طی کردهاند، اما یک گیوتین بالا و پایین نرفته، یک روبِسپیِر جلاد هم پیدا نشده!
من کلا «ضد انقلاب» شدم
-- خبرگزاری ایرنا (@IRNA_1313) August 25, 2025
«بهزاد نبوی» وزیر و نماینده اسبق مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب:
من دومین باری که بعد از انقلاب زندان رفتم کلا «ضد انقلاب» شدم، نه ضد انقلاب خودمان، «ضد هر انقلابی»؛ از انقلاب کبیر فرانسه گرفته، تا انقلاب روسیه. pic.twitter.com/P29N9v9DtC
بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاحطلب: هم نفوذ امنیتی داریم هم نفوذ سیاسی
"من حتی مشکوک هستم که آقای رئیسی با یک توطئه اسرائیلی شهید شده باشد. چون او هم شروع به مذاکرات جدی با آمریکا در عمان کردهبود و آقای امیرعبداللهیان هم کارهای بدی نکرده بود"
هم میهن - درباره وضعیت کشور با توجه به تجربه جنگ 12 روزه و عملکرد دولت گفتوگویی با بهزاد نبوی، از چهرههای شاخص اصلاحطلب و مدیران دولتی در دوران جنگ داشتیم. از او درباره تجربیاتی که از آن دوران میشود برای امروز کشور بهره برد و دغدغههای سیاسی امروز پرسیدیم که در ادامه میآید.
یکسال پیش در پی درگذشت آقای رئیسی، انتخاباتی برگزار شد و دور از انتظار بسیاری از فعالان سیاسی که تصور میکردند موتور روشن شده خالصسازی دیگر فرصت هیچ حضوری را به افراد با دیدگاه متفاوت نمیدهد، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران شد. در ادامه در پی هر بحران و مشکل جدید این موضوع از دوطرف یعنی اپوزیسیون و اصولگرایان خطاب به رایدهندگان به پزشکیان مطرح میشود که از انتخاب پزشکیان پشیمان نیستید؟ حالا در یکسالگی دولت با توجه به اینکه شما در روزهای انتخابات از ایشان حمایت کردید، سوال اول را با همین موضوع شروع میکنیم؛ آیا شما از رای به پزشکیان پشیمان نیستید؟
نهتنها من از رای دادن به آقای دکتر پزشکیان پشیمان نیستم بلکه الان راضیتر هستم. در این مدت، مواردی بود که تصور نمیکردم در زمان ایشان قابلیت اجرا پیدا کند؛ از جمله شروع مذاکره با آمریکا و ادامه مذاکرات با اروپا که البته ظاهراً تحت فشارهایی که بر سیاست خارجی ما وجود دارد هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهاند. اما همین شروع این مذاکرات، کار بسیار مهمی بود و بالاخره در دوره آقای پزشکیان انجام شده است.
در این بین «عدم ابلاغ لایحه حجاب» که ایشان گفت و انجام داد و حرکتی که در فیلترینگ انجام شد هم از این موارد است. این را باید بگویم که دلیل اصلی انجام چنین مواردی این بود که آقای پزشکیان توانست اعتماد و حمایت رهبری را جلب کند و اگر رهبری موافقت نمیکرد نه مذاکره با آمریکا انجام میشد و نه لایحه حجاب متوقف میشد و نه همین میزان از رفع فیلتر اپلیکیشنها به نتیجه میرسید. اینها همه محصول تعامل مثبتی بود که آقای دکتر پزشکیان توانست با رهبری داشته باشد.
شما به مذاکره به عنوان نقطه مثبت عملکرد ایشان اشاره کردید اما همین حالا یکی از مواردی که با آن به دولت حمله میکنند همین مذاکره است، مثلاً «شما اعتماد کردید و رفتید پای میز مذاکره و همان وقت جنگ شد.» این یعنی شما را فریب دادند. این هماهنگی که مطرح میکنید واقعاً از بالا بوده و این تندروهایی که دم از «ذوب در ولایت» بودن میزنند، در اینجا چه نقشی دارند و واقعاً دارند مخالف نظر و بدون هماهنگی این فضاسازی را میکنند؟
اینکه با هماهنگی یا بدون هماهنگی این اظهارنظرها صورت میگیرد را نمیدانم اما آنچه مسلم است اینکه آقای پزشکیان کارهایش را با هماهنگی انجام داده است؛ حتی به یاد داریم که ایشان آمد در مجلس و گفت که «من نظرم مذاکره با آمریکاست، رهبری مخالف بود» و تمام. در این شرایط آقای پزشکیان دیگر ادامه نداد. پس علیالقاعده باید رهبری اعلام موافقت کرده باشد که دولت توانسته باشد مذاکره را شروع کند.
اینکه گفته میشود جمهوری اسلامی در مذاکرات گول خورده است، چنین چیزی درست نیست. این را در نظر داشته باشید، مذاکره با کسی انجام میگرفت که اصلاً قابل پیشبینی نبود، درباره آقای ترامپ کسی نمیتواند حتی پیشبینی کند فردا چه موضعی دارد.
جلوی مکانیزم ماشه باید با مذاکرات گرفته شود. به نظر من جمهوری اسلامی باید تعلیق داوطلبانه غنیسازی را بپذیرد. این جریانات مخالف هم بدانند که این تعلیق با تعطیل فرق دارد. ضمن اینکه من با تعطیل آن هم موافقم. چنانچه من با شروعش هم مخالف بودم ولی آنچه الان گفته میشود و تعلیق را به میان آوردند با تعطیل فرق دارد. تعلیق برای دفع شر مقدر است نه برای اینکه کلاً غنیسازی را تعطیل کنند. البته بار دیگر میگویم من طرفدار تعطیل غنیسازی اورانیوم بودم و آن را در راستای منافع ملی میدانستم و میدانم.
پس شما با بیانیه جبهه اصلاحات ایران که از همین زاویه مورد نقد تندروها قرار گرفته است، موافقید؟
من مشروط با بیانیه جبهه اصلاحات موافق بودم. اتفاقاً من عکس اینکه مخالفان میگویند با آن بخشها (یعنی بخشهای سیاست خارجی) مخالف نبودم. بلکه من با طرح مسائل مربوط به داخل در بیانیهای که مربوط به سیاست خارجی بود موافق نبودم. جای آن اینجا نبود. یعنی من معتقد بودم در این بیانیه ما نبایستی دو تا مسئله را با هم مخلوط کنیم و هر کدام جای جدای خود را داشت.
جبهه اصلاحات بیانیههای مختلفی را درباره مسائل داخلی و رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داده بود. از این جهت من با کلیت بیانیه موافق نبودم نه به دلیل مخالفت با بخش سیاست خارجی بلکه اتفاقاً با آن کاملاً همراه و موافق بودم. ضمن اینکه جبهه اصلاحات خیلی در این موارد(بخش سیاست داخلی مطرحشده در بیانیه) تلاش میکند. چنانچه من دو ملاقات با سران سه قوه داشتم و در مورد رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، عفو عمومی دادن به ایرانیان خارج از کشور و سایر موارد نظرات جبهه را به آنها منتقل کردم.
یکی از مهمترین دغدغههای دولت وضعیت اقتصادی کشور است که تاکنون به تغییر یک وزیر اقتصاد نیز منجر شده است. به نظر شما دولت با توجه به همه محدودیتهایی که داشته عملکردش چگونه بود؟ به نظرتان آیا مسیرهای بهبود وضعیتی در اختیار دولت بود که از آن استفاده نکرده است؟
من همیشه در این زمینه موضوع تجدیدنظر در سیاست خارجی و ضرورت شروع مذاکره را گفتهام. چنانچه اعتقاد دارم مهمترین مشکل امروز کشور مشکل اقتصاد و معیشت است. از قبل از آقای پزشکیان تا همین امروز اقتصاد و معیشت مهمترین مشکل بوده و هست و حل مشکل معیشت و اقتصاد در گرو تجدیدنظر در سیاست خارجی است.
تا وقتی که ما در سیاست خارجی نتوانیم تجدیدنظر کلی و اساسی انجام دهیم، مشکل اقتصاد و معیشت مردم را نخواهیم توانست حل کنیم. اینکه تصور کنیم حل مشکل اقتصاد و معیشت فرمولهای خاص و ویژهای دارد که ما باید آنها را کشف بکنیم، چنین نیست. بنابر آنچه من در فضای مجازی خواندم، ما کلی نفت روی دریا داریم که نمیتوانیم آن را بفروشیم (نمیدانم خبر درست است یا خیر) ولی واقعیت این است که دوستان داخل میگویند وضع از آن چیزی که فکر میکنیم خرابتر است. بر همین اساس هم میگویند مکانیزم ماشه مشکلی ایجاد نمیکند.
موضوعی که در این بین مطرح میشود بهویژه از سمت مخالفان دولت این است که دولت میتوانست با رویکردی متفاوت در سیاست خارجی مانع جنگ شود. آیا چنین ظرفیتی در دولت وجود داشت و انجام نشد؟
تا حالا همینی بود که دیدیم.آنچه که اتفاق افتاد محصول دولت چندماهه آقای پزشکیان نبود و از دوران مرحوم آقای رئیسی و حتی قبل از آن شروع شده بود. اقدامات علیه ایران را میخواستند شروع کنند و من حتی مشکوک هستم که آقای رئیسی با یک توطئه اسرائیلی شهید شده باشد. چون او هم شروع به مذاکرات جدی با آمریکا در عمان کردهبود و آقای امیرعبداللهیان هم کارهای بدی نکرده بود و داشت به نتایجی میرسید اما همان موقع بالگرد آقای رئیسی در بین سه بالگرد سقوط میکند و من آن را تصادفی نمیبینم. بنابراین امکان جلوگیری از این جنگ 12 روزه به نظر من وجود نداشت.
جمهوری اسلامی هم با آمریکا و هم با اروپاییها در حال مذاکره بود و میخواست آن را ادامه بدهد و دور ششم هم برنامهریزی شده بود. اینکه جنگ شد محصول سیاستهای درازمدتتر جمهوری اسلامی بوده است. اسرائیل بالاتر از همه و بیش از هر کشوری دنبال تجزیه ایران است و هدف نهایی آن تجزیه ایران است. هدف کوتاهمدتتر او سرنگونی رژیم ایران است و هدف کوتاهمدتتر از این دو جلوگیری از غنیسازی و توقف فعالیتهای هستهای است.
در سومی اروپاییها و آمریکا کاملاً با اسرائیل همموضع هستند و اسرائیل خودش را توانست در کنار اینها قرار دهد و حمله 12 روزه و تهاجم به ایران را انجام دهد. اما درباره سرنگونی رژیم و تجزیه ایران من تحلیلی میگویم (نه اینکه اطلاعات داشته باشم)، بعید میدانم نظر موافق اروپا و آمریکا را داشته باشد. بنابراین مذاکره با آمریکا میتواند این مشکل را هم حل کند و جلوی جنگ جدید را بگیرد. گرچه برخی معتقدند ما باید جنگ دیگری با اسرائیل داشته باشیم که کار به یک توقف آتشبس جدی برسد. در این زمینه نیروهای مسلح ما نقش تعیینکنندهای دارند؛ همانطور که در تهاجم قبلی رژیم اسرائیل، این نیروها نقش تعیینکننده داشتند اما ما نباید به هیچ وجه از این نوع اقدامات استقبال کنیم.
این دولت در کنار ترورها و درگیریهای معمول با اسرائیل جنگ 12 روزه را تجربه کرد. شرایط مدیریت بحران جنگ با عراق در قیاس با مدیریت بحران در این 12 روز را چگونه ارزیابی میکنید؟
من 12 خرداد برای دیدن فرزندانم به خارج از کشور رفته بودم. یکی از فرزندانم غیابی به 6 سال زندان محکوم شده است و اگر به ایران بیاید او را میگیرند و دیگری به خاطر نگرانی از اینکه نتواند برگردد، به ایران نمیآید. از این سو من هم ممنوعالخروج هستم و بالاخره با کلی مکاتبه و بدون اینکه پیشبینی از جنگ داشته باشم در 12 خرداد توانستم به همراه همسرم به دُبی بروم و فرزندانم را ببینم. 24 خرداد پرواز برگشت ما بود که 23 خرداد جنایت اسرائیل با حمله به تهران شروع شد و تمام پروازها بسته شد. این سفر طولانیترین سفر خارج از کشور من؛ چه در قبل از انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب بود.
من قبل از انقلاب از دوره دانشجویی ممنوعالخروج بودم تا پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب ماموریت دولتی چندروزه میرفتم. بعد از سال 1388 دوباره ممنوعالخروج شدم. لذا من فضای داخل را در آن جنگ 12 روزه لمس نکردم و نمیتوانم قضاوت کنم؛ اما دوستان درباره عملکرد دولت میگویند که بد نبوده است. در این بین عملکرد نظامی ما خیلی خوب بود و حتی شاید اسرائیل اینگونه عکسالعملهای ما را باور نمیکرد. البته من با اینکه برخی بزرگنمایی میکنند نیز موافق نیستم.
اینکه آقایی میگوید ما توانایی این را داریم که برویم و نیویورک را موشکباران کنیم، اینها را نمیدانم و البته کارشناساش هم نیستم اما خیلی این بزرگنماییها را مفید نمیدانم و به نظرم نهتنها بازدارنده نیست بلکه فکر میکنم که تحریککننده به تجاوز است. اینکه ما بگوییم ترامپ را ترور میکنیم و از این جور سخنان بیان کنیم، اشتباه است. من چند سال پیش گفتم؛ ما نفوذ در سطوح بالای حاکمیت داریم. چند سال پیش من در مصاحبهای این را گفتم که در دفتر فلان سردار جاسوس اسرائیل بوده و اعدامش کردند. من این را از بچههای بند 350 اوین شنیده بودم، البته من در بند 2الف زندان بودم. آنها گفته بودند که یک نفر که جاسوس اسرائیل در دفتر فلان سردار بوده را برده و اعدام کردند. با گفتن این صحبت، آن سردار از من شکایت کرد و رفتم بازپرسی و دو سه جلسه هم بازپرسی انجام گرفت.
بعد از آن دیدم خبری نشد و به آقای دکتر نیکبخت که وکیل پرکار و به صورت مجانی پیگیر کارمان است؛ گفتم:«ببینید چه شد؟ قرار بازداشت یا قرار تعقیب و پیگرد برایم صادر نشد؟» رفت و پیگیری کرد و گفت:«قرار منع تعقیب صادر شده است.» من صحبتم تحلیلی بود و حالا هم همینگونه میگویم ما نهتنها در حوزه اطلاعات و امنیت عوامل نفوذی ردهبالا داریم بلکه در حیطه سیاسی هم همین است و خط میدهند که مثلاً بروید ترامپ را ترور کنید. اینها محصول نفوذ سیاسی است که متاسفانه در جمهوری اسلامی خیلی خطرناک و خیلی غیرقابل قبول است.

"دور دوم جنگ با جمهوری اسلامی در راه است"