Tuesday, Aug 26, 2025

صفحه نخست » نیرنگ در تاریخ، کودتا بود یا نبود، علی شاکری زند

zand.jpgبخش الف

از زبان خودشان، به اسباب‌چینی هایشان بنگریم

هدف از این نوشته، که با استفاده از پژوهش های گرانبهای دکتر مصطفی علم صورت گرفته، به هیچوجه انکار اعتبار مشروطه ی سلطنتی در ایران نیست. درست به عکس. نظام مشروطه ی ایران هیچگاه با رای آزاد ملت ایران تغییر نیافته است؛ حقیقتی که نویسنده در مقاله ی«واکنش ها به بیانیه ی موسوی» بطور انکارناپذیر نشان داده است. اما این بدان معنی نیست که حقیقت تاریخی را نپذیریم. حقیقت تاریخی تضادی با اعتبار قانون اساسی ندارد که هیچ؛ درست بسود آن است.

*

«بیش از دو سال بود که برای بریتانیا سرنگون کردن مصدق هدف شماره‌ی یک را تشکیل می‌داد اما برغم تمام فشارهای اقتصادی و سیاسی که برای رسیدن به این هدف بر ایران اعمال کردند نتوانسته‌بودند به آن دست یابند. عملیات پنهانی کریستوفر وودهاوس از سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام آی (۶) و رابین زیهنر از دانشگاه آکسفورد نیز که برای ایجاد عدم ثبات رژیم به تهران فرستاده‌بودند به جایی نرسید. گرچه قبل از بستن سفارت انگلیس این دو نفر توانسته‌بودند روابط خود با سه برادر رشیدیان را مجدداً برقرار کرده، همچنین چند عامل جدید اجیر کنند که در میان آنها از ارنست پرون مصاحب سویسی شاه و شاپور ریپورتر، يك تن از پارسیان هند که معلم انگلیسی ملکه ثریا بود، می توان نام‌برد. همچنین جستجوی آنان برای یافتن شخصی که بتواند اپوزیسیون را علیه مصدق رهبری کند سرانجام به انتخاب ژنرال فضل الله زاهدى، يك افسر بازنشسته که سعی میکرد ائتلافی از نیروهای ضدمصدق به وجود آورد، منجر شده‌بود.

با وجود این، تکیه‌گاه اصلی عملیات خرابکارانه‌ی انگلیس‌ها را برادران رشیدیان تشکیل میدادند که ارتباطات وسیعی، هم در میان همکاران حرفه‌‌ای خود و هم در بین سیاستمداران گارد قدیم، که به کارکردن با انگلیسیها عادت کرده بودند، داشتند۱

وودهاس قبل از ترک تهران به تحکیم شبکه (ام - آی - (۶) پرداخت و ترتیبی داد که تعدادی از اتباع بریتانیای مقیم تهران به عملیات پنهانی باتفاق برادران رشیدیان ادامه دهند و يك فرستنده‌ی رادیویی مجهز نیز به رشیدیانها داد تا ارتباط خویش با ام) - آی - (۶) را از طریق قبرس حفظ کنند. همچنین وودهاوس با نماینده‌ی «سیا» در تهران هم روابط دوستانه وسیعی برقرار کرد و قرارشد به عنوان وسیله‌ی کانال ارتباطی دیگری از او نیز استفاده شود. وودهاوس و زیهنر پس از بازگشت به لندن گزارش عملیات خود را در اختیار ایدن وزیر خارجه قراردادند. زیهنر عقیده داشت انگلستان برای برکناری مصدق کار زیادی از دستش ساخته‌نیست. ایدن که معتقد بود در این مورد همکاری آمریکا ضروری است هیئتی از اعضای وزارت خارجه و ام) - آی - ۶) را در نیمه ی ماه نوامبر سال ۱۹۵۲ به واشنگتن فرستاد که در میان آنان وودهاوس و سام خال نیز دیده می‌شدند و وظیفه‌شان ترتیب توطئه مشترکی با سیا در راه سرنگون‌کردن مصدق بود. برای متقاعد ساختن آمریکایی ها به ضرورت این کار وودهاوس و همکارانش باز همان بهانه‌ی قدیمی خطر کمونیسم را مطرح کردند ولی همکاران آمریکایی آنها پاسخ دادند برای مقابله با کمونیسم بهترین راه آن است که از شخصیت ضدکمونیستی نظیر مصدق پشتیبانی کرد. وقتی انگلیس ها اصرار ورزیدند که مشکل اساسی خود مصدق است ژنرال بیدل اسمیت که در آن زمان ریاست سیا را به عهده داشت پاسخ داد ممکن است شما در برکناری مصدق موفق شوید اما هرگز برای جانشینی او فرد مناسب مورد نظرتان را پیدا نخواهیدکرد.»

«معذالك وودهاوس از رو نرفت و طرحی برای ایجاد يك قيام عليه مصدق پیشنهاد کرد و برای جانشینی او نيز يك ليست ۱۵ نفری ارائه نمود که توسط وزارت خارجه انگلیس تهیه شده‌بود. وزارت خارجه‌ی آمریکا که نسبت به موفقیت اجرای این طرح تردید داشت تصمیم گرفت يك محقق تعیین کند تا او مطالعه‌ی کاملی درباره‌ی اوضاع به عمل آورده نتایج آنرا به سیا گزارش نماید۲

«در واقع در این مورد دو محقق برای مشورت با سیا برگزیده‌شده‌بودند. یکی از آنها دونالد ویلبر عامل سابق دفتر خدمات استراتژيك (OSS) بود که طی جنگ جهانی دوم در ایران به عملیات پنهانی اشتغال داشت و در سال ۱۹۴۷ بعنوان مشاور به «سیا» پیوسته بود۳. دیگری ریچارد کاتم که در سالهای ۵۲ - ۱۹۵۱ در دانشگاه تهران کار کرده و بعداً در امور ایران کارشناس برجسته ای شده بود. طبق نظر کاتم انگلیس ها که به عمق جنون ضدکمونیستی در ایالات متحده آگاهی داشتند در استفاده از آن برای رسیدن به اهداف خویش با مهارت بسیار رفتار می کردند. در زمانی که سناتور جوزف مک کارتی نطقهای پرسر و صدایی که اثر بسیاری نیز داشت درباره تهدید کمونیسم ایراد کرده بود، انگلیس ها آگاهانه از جوی که بر اثر این نطقها به وجود آمده بود استفاده کرده ترس ما را از کمونیسم به عنوان وسیله ای برای تشویقمان به شرکت در توطئه کودتا مورد بهره برداری قرار دادند۵. با وجود این تیم انگلیسی واشنگتن را بدون به دست آوردن نتیجه قابل ملاحظه ای ترک گفت.»

«اما خود (AIOC) ش. ن. ا. ای. بود که بالاخره ماشین کودتا را به حرکت درآورد. در ماه نوامبر ۱۹۵۲ وقتی کرمیت روزولت فرمانده عملیات سیا در خاورمیانه پس از بازدیدی از تهران سر راه بازگشت به آمریکا در لندن توقف داشت مقامات ش. ن. ا. ای. با اجازه رسمی دولت انگلیس با وی تماس گرفتند و طرحی را برای انجام يك كودتا در ایران به وی ارائه کردند. روزولت به آنان پاسخ داد اجازه ندارد درباره حمایت آمریکا از این کودتا با آنان وارد مذاکره ‌شود. از این گذشته وی با طرح آنان که عقیده داشت خیلی شباهت به یک نقشه نظامی دارد موافقت نداشت. در بازگشت به واشنگتن وی آلن دالس را که در آن زمان معاون سیا بود در جریان کودتای پیشنهادی انگلیس ها گذارد. این درست در ماه نوامبر و پس از پیروزی آیزنهاور در انتخابات بود. دالس به روزولت دستور داد طرح کودتا را محرمانه تلقی کند و بویژه نگذارد ترومن و آچسن، که نسبت به مصدق سمپاتی داشتند، از آن با خبر گردند تا آیزنهاور رسماً مقام ریاست جمهوری را احراز کند و او به سمت رئیس سیا و برادرش جان فاستر دالس به وزارت خارجه آمریکا منصوب گردند.

اما انگلیس ها نمی توانستند صبر کنند. طی همان ماه سفارت بریتانیا در واشنگتن مذاکراتی درباره طرح کودتا که نام رمزی آنرا «عملیات چکمه» گذارده بودند به عمل آورد اما وزارت خارجه آمریکا که از فرجام سقوط مصدق بيمناك بود آنرا رد کرد و عقیده داشت که بهتر است مذاکرات با مصدق دنبال شود. از این رو انگلیس ها تقریباً به این نتیجه رسیدند که باید از اجرای نقشه خویش صرف نظر کنند و مقرری ماهانه برادران رشیدیان، به مبلغ ماهی ۱۰ هزار لیره را، که تا آن زمان جمعاً يك ميليون و نیم لیره از بابت آن گرفته بودند، قطع نمایند. معذالك سرانجام تصمیم گرفتند که فعلا صبر کنند تا مردان آیزنهاور زمام امور را در دست گیرند۴

«انگلیسها در این میان بر شدت تهدیدات خود علیه مصدق افزودند و اپوزیسیون ضد او به تحريك زاهدی و رشیدیان‌ها در مجلس شکل‌گرفت. مصدق برای آنکه موقعیت خود را تحکیم بخشد درخواست کرد لایحه‌ی اختیارات نخست‌وزیر به مدت یکسال دیگر تمدیدشود. تعدادی از نمایندگان، از جمله آیت‌الله کاشانی که ریاست مجلس را به عهده داشت، با تمدید مدت اختیارات وی مخالفت کردند ولی پس از برگذاري يك سلسله تظاهرات وسیع خیابانی به‌پشتیبانی از مصدق بالاخره مجلس به نفع او رأی داد۵

«در واقع کاشانی و چند تن از رهبران پر سروصدای جبهه ملی از جمله مکی و بقایی از مدتی قبل نسبت به مصدق سردی نشان می‌دادند. آنها به عنوان پاداشی در برابر حمایتهایی که از مصدق کرده‌بودند انتظارداشتند که در مسئله‌ی عزل و نصب وزیران کابینه و تعیین سیاستهای دولت صاحب‌نظر باشند و همچنین امتیازاتی شخصی نیز برای خودشان می‌خواستند. اما در تمام این زمینه‌ها ناراضی شدند. کاشانی نظیر آیت‌الله خمینی در ۲۵ سال بعد اصرار داشت که تغییرات بنیادین، اجتماعی بر اساس موازین شرعی در کشور انجام شود. از این هم بالاتر کاشانی برای آنکه خود را به‌عنوان يك چهره‌ی برتر و رهبری کننده‌ی اسلامی نشان‌دهد می‌خواست يك کنفرانس بین المللی اسلامی در تهران تشکیل‌دهد و انتظار داشت مخارج تشکیل این کنفرانس را دولت بپردازد. وقتی به مصدق گفته‌شد از لحاظ سیاسی مصلحت در آن است که درخواست کاشانی برای تأمین مخارج کنفرانس اسلامی را دولت تأمین کند مصدق جواب داد: «من اينك ۷۴ سال دارم و تا این سن به کسی حق‌السکوت نپرداخته ام. با مکی و بقایی نیز رفتار بهتری نشد. مصدق تأکید می کرد او به خاطر هدفی قدرت را در دست گرفته‌است و آنها که تصمیم گرفته‌اند از وی پیروی کنند نیز باید به این هدف اعتقاد داشته‌باشند بدون آنکه در مقابل امتیازی مطالبه نمایند۶

«زاهدی و عمال ایرانی ام - آی - ۶ این اختلاف بین مصدق و بعضی طرفدارانش را مغتنم شمردند و بعضی از نمایندگان و عناصر ناراضی را تشویق کردند که به آنان بپیوندند. در تاریخ فوریه ۱۹۵۳ نیز سران بختیاری را تحریك به شورش علیه دولت کردند. عشایر بختیاری که به وسیله‌ی عمال ام - آی - ۶ و افسران طرفدار شاه مسلح شده‌بودند پاسگاههای ژاندارمری در مناطق خود را اشغال کردند و اعلامیه‌هایی برضد مصدق و به نفع شاه انتشاردادند. دولت شورش بختیاری را درهم‌شکست و رهبر آنها و همچنین زاهدی و چند تن را توقیف کرده به زندان انداخت.

مصدق که دست شاه را در این توطئه میدید به او اخطار کرد از شرکت در چنین اقدامات خرابکارانه‌ای علیه دولت خودداری نماید. این اخطار شاه را خجلت‌زده کرد بطوری که تصمیم گرفت برای مدت ۲ ماه کشور را ترک‌گفته، سفری به اروپا انجام‌دهد ولی این سفر اگر انجام میشد در حکم تأیید پیروزی مصدق بود۷

«کاشانی و محمـد بهبهانی، یکی دیگر از سران مذهبی، باپشتیبانی افسران بازنشسته، گروهی را تشکیل‌دادند که روز ۲۸ فوریه بسوی کاخ سرازیر شد تا از شاه بخواهد که از کشور خارج نشود. سپس جمعیت بسوی خانه‌ی مصدق رفت و در حالی که نخست وزیر در بستر خویش سرگرم رسیدگی به کارهای روزانه بود، جمعیت سعی کرد وارد خانه شود و فریاد می‌کشید برای کشتن مصدق آمده‌ایم. مصدق همان طور که پیژاما به تن داشت از راه دیوار عقب منزل به خیابان آمد و از آنجا یکراست خود را به مجلس رساند و به نمایندگان اظهار داشت جمعی از اعضای دربار به خانه اش ریخته قصد داشتند او را به قتل برسانند. ضمناً برای مقابله با این خطر سرتیپ تقی ریاحی را که مورد اعتمادش بود به ریاست ستاد نیروهای مسلح منصوب کرد۸

«به ایدن اطلاع داده شده سر و صدای برخاسته از مردم، مسلماً توسط کاشانی سازمان داده شده... شاه طی ملاقاتهایی که در طول سال ۱۹۵۲ با میدلتون کاردار سفارت انگلیس داشت همیشه ترجیع‌بند دائمی سخنانش این بود که "هیچکس مرا دوست ندارد." و در واقع نیز این احساس گاه او را تحريك به استعفا می‌کرد و شاید اگر مصدق منصرفش نکرده‌بود او دست به این اقدام زده‌بود۹.

«معذالک این واقعیت وجود داشت که این دو نفر نمی‌توانند با هم کناربیایند و به طور مداوم میان آنها تصادم و درگیری وجود داشت. ریشه‌ی این تصادمات هم در این بود که هر طرف تصور می‌کرد طرف مقابل خارج از حدود اختیاراتی که به موجب قانون اساسی کشور برایش تعیین شده عمل می‌کند. برای رفع این اختلاف مجلس کمیته‌ای را تعیین کرد که دقیقاً حدود اختیارات هر يك را مشخص کند و کمیته سرانجام چنین نتیجه گرفت که به موجب قانون اساسی ایران هیئت دولت است نه شاه که مسئولیت اداره‌ی امور را چه از لحاظ کشوری و چه از لحاظ لشگری به طور کامل به عهده دارد. ولی وقتی مصدق از مجلس خواست که نتیجه گیری کمیته در محلی علنی به رأی گذارده‌شود. اپوزیسیون به رهبری جمال امامی جلوی این کار را گرفت. در تاریخ اول مارس ۱۹۵۳، روز بعد از آنکه به خانه مصدق حمله شد، سیا به آیزنهاور گزارش داد: حذف مصدق از طریق قتل او یا هر راه دیگر ممکن است منجر به وقوع هرگونه رویداد مهم، ولی از نظر ما بیهوده، گردد مگر این احتمال ضعیف که شاید شاه جرئت و قاطعیت ازدست‌رفته‌ی خود را بازیابد. گرچه کاشانی يك معارض جدی برای مصدق محسوب می‌شود که احتمالاً می‌تواند جانشین او گردد، ولی مصدق از او نیرومندتر است و از تمام مخالفان خویش از جمله زاهدی نیز زمینه‌ی وسیع‌تری از لحاظ برخورداری از پشتیبانی افکار عمومی دارد و به نظر سیا پیروزی زاهدی مشكوك و غیرمحتمل می‌نماید ۱۰

«اما انگلیس‌ها که مصمم به اجرای نقشه‌ی کودتا بودند به‌محض آنکه دوران زمامداری آیزنهاور رسماً آغاز شد هیئتی را به واشنگتن فرستادند و برای آنکه آمریکایی ها را به شرکت در این نقشه تشویق کرده سیا را به طور کامل در آن آلوده سازند پیشنهاد کردند هر گونه عملیاتی برای سرنگون کردن مصدق باید زیر نظر کرمیت روزولت انجام شود.»

«نام کرمیت روزولت به عنوان نواده‌ی پرزیدنت تئودور روزولت از شهرت و اعتبار خانوادگی بسیار برخوردار بود و از آن گذشته انگلیس ها می‌گفتند نکته‌ی مهم این است که شاه شخصاً او را می‌شناسد۱۱

«برای آنکه فشار انگلیس تداوم داشته‌باشد در ماه مارس ۱۹۵۳ شخص ایدن در رأس هیئتی از مقامات برجسته‌ی وزارتخانه و ام آی ۶ به واشنگتن رفت. در همان حال که ایدن می کوشید آیزنهاور را متقاعد کند که مصدق يك تهدید جدی برای منافع آمریکا و انگلیس در سراسر خاورمیانه است اعضای ام آی ۶ با مقامات سیا تماس داشته روی زمینه‌ی ترس آمریکا از کمونیسم در ایران کار می‌کردند.

حال که آلن دالس رئیس سیا شده‌بود فرانك ويلتر مدير كل عمليات پنهانی «سیا» و روزولت موافق انجام کودتایی علیه مصدق بودند، اما بسیاری دیگر از جمله رئیس پایگاه سیا در تهران با اجرای این طرح که می‌گفتند «بوی استعمار از آن به مشام می‌رسد مخالفت می‌کرد۱۲

«قبل از آنکه درباره‌ی خود کودتا توافقی میان آمریکا و انگلیس به‌دست‌آید ایدن اصرار داشت بر سر جانشین مصدق میان دو کشور تفاهمی حاصل شود. به‌نظر ایدن کاشانی جاذبه‌ی بیشتری داشت. ایدن به بایرود و ژنرال بیدل اسمیت معاون جدید وزارت خارجه‌ی آمریکا گفت کاشانی در تاریخچه‌ی مناقشه نفت کوله‌بار سبك‌ترى بر دوش دارد و از این رو شاید انجام معامله‌ای با وی در این مورد آسانتر باشد ۱۳.»

« جرج میدلتون کاردار سفارت انگلیس در تهران قبلا گزارش کرده‌بود: کاشانی يك عنصر ارتجاعی است از این رو مذاکره با وی دشوار خواهدبود. او مکی و فاطمی را به‌عنوان رفرمیست ها طبقه بندی کرده و احساس میکرد مکی بهترین شانس را برای اینکه سرانجام به صورت رهبر ملی ظاهر شود دارد و انگلیس ها در آینده خواهنددید کار کردن با وی آسان است . ولی آلن روتنی در وزارت خارجه‌ی انگلیس در ظهور مکی به عنوان رهبر ملی نفعی نمی‌دید و می‌گفت: کرارا به ما گزارش می‌رسد اگر پول خوبی به او بدهیم حاضر است از جبهه ملی کنار بکشد. به این ترتیب گزینش انگلیس‌ها به عنوان جانشین مصدق در دایره‌ی محدود کاشانی و زاهدی دور می‌زد و بالاخره هم به این نتیجه رسیدند ممکن است انتخاب کاشانی تبدیل وضع از بد به بدتر باشد. از این رو انگلیس و آمریکا با زاهدی بهتر می توانند کنار بیایند۱۴

گرچه ایدن عملیات کودتا را در واشنگتن به جریان انداخته بود ولی، بدنبال عمل جراحی او، چرچیل بسیار راضی بود از اینکه دنباله اقدامات او را شخصاً به عهده بگیرد.

«بلافاصله پس از مذاکرات مارس ۱۹۵۳ در واشنگتن سیا روزولت را به تهران فرستاد که در محل به بررسی امکانات اجرای طرح کودتا با همکاری عوامل ام آی ۶ در ایران بپردازد. تا آن زمان کار سیا در تهران عمدتاً متوجه دنبال‌کردن فعالیتهای حزب توده و شوروی و دادن کمک‌های مالی به روزنامه‌ها و سازمان‌های سیاسی دست‌راستی و بعضی از عناصر مذهبی برای حمله کردن به حزب توده و کوشش در اعمال نفوذ بر عناصری نظیر مکی و بقایی بود تا ارتباط آنان با مصدق را قطع کند و از این راه فشار افراطی ها بر مصدق را کم کرده او را آماده کند که به راه حل مصالحه‌آمیزی در مورد مسئله نفت تن دردهد۱۶

«به دنبال سفر روزولت به تهران سیا به بررسی طرح «عملیات چکمه» پرداخت که اصولا از طرف ش. ن. ا. ای. و ام آی ۶ تنظیم شده و بنظر آمریکایی ها بسیار پیچیده، سخت و چند جانبه می‌رسید. از این رو به دونالد ویلبر مأموریت داده‌شد طرح قابل انعطاف تری تهیه کند و او هم این کار را انجام داد و طرح جدید «عملیات آژاکس» نام‌گرفت. ویلبر با روزولت در بیروت ملاقات کرد و آنها باتفاق عمال دیگر سیا طرح آژاکس را مورد بررسی قراردادند و پس از این بررسیها طرح به لندن فرستاده‌شد و به‌وسیله مأموران ام آی ۶ تکمیل نهایی آن در ژوئن سال ۱۹۵۳ انجام گرفت و بالاخره چرچیل که سرش برای ماجراهای هیجان‌انگیز و دراماتیک درد می‌کرد و از این قبیل کارها لذت می‌برد آنرا مورد تصویب قرار داد۱۶

«در این میان مصدق شاه را زیر فشار گذارده‌بود که به هیچوجه در کارهای دولت مداخله نکند. شاه که فکر می‌کرد پشت هر حادثه‌ای که در ایران اتفاق می‌افتد دست انگلیس‌ها وجود دارد به این اعتقاد قطعی رسیده‌بود که دولت بریتانیا از هر اقدام مصدق پشتیبانی کرده و پشت سر آن قراردارد و حتی خیال می‌کرد تعطیل سفارت انگلیس در تهران نقشه‌ی خود آنها بوده که‌به وسیله‌ی مصدق بموقع اجرا درآورده‌اند۱۷

«شاه، بی‌خبر از توطئه‌ی کودتای آمریکا و انگلیس این فشار را ناشی از تمایل بریتانیا به محروم کردن وی از اختیارات و پرستیژ و اعتبار خویش تلقی می کرد... .

«نگرانی‌های شاه به اطلاع چرچیل رسید و وی يك پیام شخصی از طریق هندرسن برایش فرستاد که در آن گفته می‌شد ابدا چنین نقشه‌هایی در کار نیست و ما بسیار متأسف خواهیم‌شد اگر ببینیم که شاه قدرت خود را ازدست‌داده، از مقامش کناره‌گیری کرده، یا بیرونش انداخته‌اند۱۸. ...»

«هندرسن که قصد داشت تهران را به‌قصد واشنگتن ترك‌گوید تا درباره‌ی طرح کودتا با او مشورت شود از شاه پرسید آیا او از زاهدی برای جانشینی مصدق پشتیبانی می‌کند، گرچه کوچک‌ترین اشاره‌ای به طرح کودتایی که قرار بود انجام شود به وی نکرد. جواب شاه این بود که ژنرال زاهدی نه یک غول روشنفکر است نه مردی که به نظر برسد بتواند پیروزمندانه يك كودتای نظامی را به سرانجام برساند. شاه اظهار نظر کرد برادران امینی چه در میان نظامیان و چه سیاستمداران بسیار نیرومندتر از زاهدی هستند و اگر بخواهند می‌توانند جلوی اقدامات زاهدی را بگیرند۱۹

«آمریکایی ها روی برادران امینی کارکردند اما نتوانستند موافقت آنها را جلب کنند. ابوالقاسم امینی که در آن زمان کفیل وزارت دربار بود می‌گفت: نماینده‌ای از یک سفارت خارجی به او گفته‌است سفارت او حاضر است برای سرنگون کردن مصدق علاوه بر مخارج لازم ۵ میلیون دلار هم نقداً به برادران امینی بدهد، ولی او این پیشنهاد را ردکرده‌است ۲۰

انگلیسی‌ها به تهدید و تخویف مصدق از تمام راههای ممکن ادامه می‌دادند. در اواخر آوریل ۱۹۵۳ عوامل ایرانی ام آی ۶ سرلشگر افشارطوس رئیس کل شهربانی را ربوده به قتل رساندند. هدف آنها از این اقدام آن بود که اولاً ثابت کنند دولت مصدق وضع متزلزلی دارد و ثانیاً افسر قابلی را که احساس می‌کردند ممکن است بصورتی مؤثر جلوی اقدامات آنها را در اجرای کودتا بگیرد از سر راه خود بردارند. سرلشگر ،زاهدی همراه با بقایی و چند تن از افسران بازنشسته در اجرای نقشه‌ی این قتل دخالت داشتند. زاهدی که اندکی قبل از این حادثه از زندان آزاد شده‌بود برای فرار از دستگیری مجدد در مجلس بست‌نشست و در آنجا می‌توانست از حمایت کاشانی و دیگر نمایندگان مخالف مصدق بهره‌مند شود۲۱.

قتل افشار طوس معنای دیگری نیز داشت به این ترتیب که به آمریکایی ها هشدار می داد مصدق بر اوضاع مسلط نیست و این مسئله به نگرانیهای موجود آنها در مورد بهره برداری کمونیستها از اوضاع کشور دامن می زد.

-------------

نفت، قدرت و أصول، دکتر مصطفی علم

ترجمه‌ی غلامحسین صالحیار

ص. ۴۵۶.

Mostafa Elm

Oil, power and principls

پی‌نوشت ۱. نامهای کوچک برادران رشیدیان به ترتیب سیف‌الله، اسدالله و قدرت الله بود.

۲. پیشین.

پی‌نوشت ۲.

وودهاوس اقدامی مخاطره انگیز صفحات ۱۸-۱۱۶.

پی‌نوشت ۳.

همان منبع.

۳.همان. ص. ۴۵۷.

پی‌نوشت ۴. دونالد ویلبر ماجرا در خاورمیانه، گشت و بازگشت صفحات ۱۵۷-۱۱۱

۴.پیشین.

پی‌نوشت ۵. بریان لبینگ پایان امپراتوری صفحه ۲۱۸.

۵. همان. ص.۴۵۸.

پی‌نوشت ۶.

رابرت شیر چگونه سیا کودتای ۱۹۵۳ را در ایران هماهنگ کرد؟ لس آنجلس تایمز شماره ۲۹ مارس ۱۹۷۹.

پی‌نوشت ۷.

و ودهاوس اقدامی مخاطره انگیز صفحات۳ ۲ ـ ۱۲۱ـ لبینگ پایان امپراتوری صفحه ۵ ۲۱.

پی‌نوشت ۸.

مصاحبه نویسنده کتاب با محمـد حسین قشقایی لندن، آوریل ۱۹۸۵

۶. همان. ص. ۴۵۹.

پی‌نوشت ۹.

- مصاحبه با سرهنگ م. متین لندن ۴ ژانویه ۱۹۸۴ در سال ۱۹۵۳ سرهنگ متین آجودان فرمانده پادگان اصفهان بود.

۷. همان. ص.۴۶۰.

پی‌نوشت۱۰. بزرگمهر تقریرات مصدق صفحات ۱۲۸.۳۱

۸. پبشین.

پی‌نوشت۱۱. سند شماره ۳۷۱/۱۰۵۶۲ وزارت خارجه انگلیس از وزارت خارجه انگلیس به وزیر خارجه آمریکا ۳ مارس ۱۹۵۳.

پی‌نوشت۱۲.

- سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۳ وزارت خارجه انگلیس از میدلتون به وزارت خارجه. ۲۸ اوت ۱۹۵۲ سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگلیس از سفارت انگلیس در واشنگتن به وزارت خارجه ۲۴ دسامبر ۱۹۵۲.

۹. همان. ص. ۴۶۱.

پی‌نوشت۱۳.- اسناد وزارت خارجه آمریکا قفسه ۵۵۰۹ اطلاعات امنیتی محرمانه یادداشت برای ریاست جمهوری درباره اوضاع ایران اول مارس ۱۹۵۳.

۱۰. پیشین.

پی‌نوشت ۱۴. کرمیت روزولت. ضد کودتا. مبارزه بر سر کنترل ایران صفحه ۱۲۱.

۱۱. همان. ص. ۴۶۲.

پی‌نوشت ۱۵. مارك كاسيور ووسکی. کودتای ۱۹۵۳ در ایران. مجله بین المللی مطالعات خاورمیانه شماره ۱۹ اوت ۱۹۸۷ صفحات ۲۶۱.۸۶.

۱۲. پبشین.

پی‌نوشت ۱۶. سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۴ وزارت خارجه انگلیس از ایدن در واشنگتن به وزارت خارجه انگلیس. ۹ مارس ۱۹۵۳.

۱۳. پبشین.

پی‌نوشت ۱۷. سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگلیس. یادداشت از ملاقات غیر رسمی میان میدلتون و نمایندگان ۴ کشور عضو جامعه مشترك المنافع بریتانیا. ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲.

پی‌نوشت ۱۸. سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۵۶۱ وزارت خارجه انگلیس. پیش نویس از روتنی برای مدیر کل اطلاعات نظامی ژانویه ۱۹۵۳

پی‌نوشت ۱۹. سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۵ وزارت خارجه انگلیس. خلاصه گزارش برای وزیر مشاور ۲۰ آوریل ۱۹۵۳.

۱۴. همان. ۴۶۳.

پی‌نوشت ۲۰. جیمز ایدن صفحات ۱۶۲.۶۳.

پی‌نوشت ۲۱. گاسیورووسکی با چند تن از افسران سیا که در آن زمان در ایران فعال بوده اند مصاحبه کرده می نویسد سیا به افرادی رشوه داده بود. رساله او را با عنوان کودتای ۱۹۵۳ صفحه ۲۶۹ و پی‌نویسهای صفحات ۴۲ و ۴۵ مطالعه کنید.

۱۵. همان. ص. ۴۶۳.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy