Tuesday, Aug 26, 2025

صفحه نخست » تبار شناسی تراژدی جنگ اوکراین، «نقض استقلال» بخش دوم، محمود دلخواسته

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبا این نوع نگاه، پژوهش را به خوانندگان محترم عرضه می کنم:

لینک به بخش اول

هر واقعیت و امر واقعی در بستر تاریخی خود رخ می دهد و تحلیل این امور واقع، بدون آشنایی با بستر تاریخی آن، در بهترین حالت، تحلیلی سطحی و بی مایه می باشد.

همانطور که خلاصه اشاره شد، روسیه در طول تاریخ خود، گذشته از چند وقفه کوتاه زمانی همچون انقلاب روسیه که لنین امتیازات روسیه در ایران را لغو کرد و دو قرارداد استعماری پنهان بین روسیه و انگلستان در سال 1907 و 1915 بر اساس آن ایران را مابین خود تقسیم کردند بیشترین ضربات را به مام وطن زده است. از جدا کردن بخش آران/آذربایجان در قفقاز، همان 17 شهر گرفته تا دخالتهای مستمر در ایران و لشکر کشی ها و اعدام سران مشروطه در تبریز و تجاوزات این ارتش تزاری به نوامیس مردم و اولتیماتوم دادن ها به دولت مشروطه و یا از طریق حزب توده مخالفت با دولت مصدق کردن و نیز در جریان انقلاب بهمن، حزب توده را به طرف حزب جمهوری اسلامی فرستادن و چگونگی بازسازی استبداد را به آنها آموختن و به قول کیانوری، معلم حزب جمهوری شدن در زدن اولین و تنها منتخبی که به روشی دموکراتیک انتخاب شده بود و حمایت نظامی از عراق در جریان جنگ 8 ساله ... و فریبها و سرکیسه کردن ایران در رابطه با ساختن نیروگاه بوشهر و از ایران به عنوان مهره ای در داد و ستدش با غرب استفاده کردن و جلو گیری از حمایت رژیم جمهوری اسلامی از کشور آذربایجان، زمانی که در قراباغ مورد تجاوز ارمنستان قرار گرفت و اینگونه ضربه ای بس عمیق به مردم کشور آذربایجان که بعد از استقلال در تظاهرات یک میلیونی باکو خواستار بازگشت به مام وطن شده بودند زدن و...و کارنامه ای بس طولانی دارد.

اما در تحلیل های سیاسی، مانند هر گونه تحلیل دیگر، اگر می خواهیم به حقیقت آن نزدیک شویم، پژوهشگر نیاز دارد تا خود را از کششهای احساسی و عقیدتی و «نگاه عدسی/لنزی»، تا حد امکان رها کند و «نمای چشم پرنده/bird's eye view را جانشین آن کرده و در عین حال استفاده «چند عدسی/لنزی» را همراه کند. اینگونه استفاده از زوایای مختلف سبب می شود درجه صحت دیدن امور واقع را آنگونه که رخ داده است بالا بریم و در نتیجه تصویر بهتر و دقیق تری از وضعیت داخلی، منطقه ای و جهانی پیدا کنیم.

متاسفانه تحلیلهایی را که رسانه های اصلی در غرب در رابطه با جنگ اوکراین و چرایی انجام آن و چرایی طولانی شدن آن بیان می کنند، نه تنها فاقد این نوع نگاه می باشد، زیرا اکثرا با نگاه تونلی به واقعیت در حال رخ دادن همراه شده و اینگونه، بسیاری از داده ها که برای تحلیل لازم می باشند سانسور شده و در نتیجه دچار فقر شدید اطلاعاتی می شود.

نه فقط این، بلکه سونامی پروپاگاندای سازمان سیا و نئوکانزواتیوها از طریق رسانه های اصلی غرب و سانسور کامل دگراندیشان، گسترش بستر حقیقت زدایی از ارائه دلایل واقعی حمله ارتش روسیه به اوکراین و بیان کردن نقض قوانین بین المللی تنها توسط روسیه و اینگونه، جنگ را جنگ خیر و شر و نیک و پلید و دموکراسی و استبداد جلوه دادن. در نتیجه روایتی را ایجاد کردن که دو نقش را بازی می کند:

  1. این روایت نه از طریق اسناد و واقعیت امور رخ داده، بلکه از طریق پنهانکاری و سانسور کردن آن امور می باشد که خود را عرضه می کند. اینگونه، با کمک انبوهی از رسانه ها، خود را به روایت رسمی و غالب تبدیل و تحمیل می کند. بنحوی که هیچکس در درست بودن روایت رسمی و مسلط کوچکترین شکی نکند.
  2. دولتها و رسانه های اصلی، به عنوان پاسداران روایت رسمی، با ساختن تصویری از شر مطلق از روسیه/پوتین، حلقه ای از آتش بدور آن ایجاد می کنند تا پژوهشگرانی که این روایت را از طریق «آزمایش تیزاب» اسناد و مدارک، مورد سوال قرار می دهند به درون آتش انداخته و در جا مهر پوتینیسم و طرفدار حمله روسیه متجاوز و مخالف اوکراین مورد تجاوز قرار گرفته خورده، تا دیگر کسی جرات نکند که به حلقه آتش نزدیک شود. «فکر جمعی جبار»، اینگونه است که ایجاد می شود.

در نتیجه ایجاد چنین حلقه ای از آتش ، بسیاری از مردم از واقعیت ماجرا اطلاع ندارند. این تحقیق کوتاه کوششی است تا از طریق اسناد و مدارک نشان دهند که:

- جنگ اوکراین در 24 فوریه 2022 با حمله روسیه شروع نشد.

- جنگ با کودتای 2014 که با برنامه ریزی سازمان سیا و با یاری جستن از نئونازی های اوکراین که به سرنگونی رئیس جمهور قانونی کشور و فرار او منجر شد نیز شروع نشد.

- جنگ با اطلاعیه سران ناتو در گردهمایی بخارست در سال 2008 که با وجود مخالفت اروپا، بوشِ پسر، اراده آمریکا را مبنی بر اینکه اوکراین و گرجستان عضو ناتو خواهد شد تحمیل کرد هم شروع نشد.

- بلکه اولین جرقه جنگ، با نقض تعهد آمریکا به گورباچف در 25 ژوئن 1994 زده شد. توضیح اینکه جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا در حضور سران آلمان و چند کشور دیگر به گورباچف قول داده بود که در مقابل خارج کردن ارتش سرخ از آلمان شرقی، ناتو تعهد می کند که حتی یک اینچ به طرف شرق حرکت نکند. (7)

اسناد منتشر شده می گویند که در 9 فوریه 1990، رئیس جمهور آمریکا، بوش پسر، جیمز بیکر وزیر خارجه آمریکا، فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه، مارگارت تاچر، نخست وزیر انگلستان، صدر اعظم آلمان، هلموت کهل، هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان و...و به گورباچف قول داده بودند که در مقابل خارج کردن ارتش سرخ از آلمان شرقی، ناتو به طرف شرق حرکت نکند و جیمز بیکر گفته بود که ناتو «حتی یک اینچ بطرف شرق» نخواهد رفت. (8)

در نتیجه این موافقت بود که گورباچف به ارتش سرخ دستور داد تا آلمان شرقی را ترک کنند. ولی نقض تعهد بسرعت کلید خورد. از اولین کسانی که این سیاست را دنبال کردند، زیبیگنیف برژینسکی/Zbigniew Brzezinski بود که در مقاله ای خواستار گسترش ناتو بطرف مرزهای روسیه شد. (9)

بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان آمریکا متوجه خطرات گسترش ناتو بطرف مرزهای روسیه شدند و هشدارها دادند. یکی از آن هشدارها، نامه 50 نفر از سناتورها و نیز ژنرالهای بازنشسته آمریکایی بودند که پیگیری چنین سیاستی را «خطای سیاسی در ابعاد تاریخی عظیم» توصیف کردند. (10)

در نامه توضیح دادند که روسیه هیچ خطری برای همسایگان خود ندارد ولی بردن ناتو به مرزهای روسیه سبب بدبینی روسیه نسبت به غرب و در نتیجه ضعیف شدن نیروهای دموکراتیک و دموکراسی تازه شکوفا شده و تقویت نیروهای غیردموکراتیک و تمامی دستگاه سیاسی روسیه خواهد شد.(11)

پروفسور جورج فراست کنان/ Geroge F. Kennan تئوریسین بنام سیاست خارجی آمریکا نیز در تحلیلی، سخت نسبت به بردن ناتو به مرزهای روسیه هشدار داد و آن را «کشنده ترین خطر توصیف کرد» و از جمله نوشت:

«[صریحاً] گفته شده است... گسترش ناتو، مهلک‌ترین اشتباه سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود. انتظار می‌رود چنین تصمیمی، گرایش‌های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی‌گرایانه را در افکار عمومی روسیه شعله‌ور کند؛ تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد؛ فضای جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند و سیاست خارجی روسیه را به جهاتی سوق دهد که قطعاً مطابق میل ما نیست...» (12)

در اجلاس ناتو در 2008 در بوخارست، گفته شد که با وجود مخالفت سران اروپا، بخصوص آلمان، با وارد کردن اوکراین و گرجستان که در واقع روسیه را در دریای سیاه، تنها دریای آب گرمی که روسیه به آن دسترسی داشت، به محاصره ناتو در می آورد، اعلام شد که این دو کشور به عضویت ناتو در خواهند آمد. (13)

بعد از آن، آنجلا مرکل علت مخالفت خود با عضویت این دو کشور در ناتو را اینگونه توضیح داد که:

« قول اوکراین را به عضویت ناتو در آوردن را پوتین، "اعلام جنگ" می فهمید.

سال قبل از آن، در کنفرانس امنیت مونیخ، پوتین در نامه ای به مرکل و نیز در سخنرانی هشدار داده بود که وارد کردن اوکراین به ناتو، اعتماد دو طرفه روسیه و اروپا را از بین می برد و روسیه، با ناتو رفتار دشمن را خواهد کرد.(14)

جنگ دراوکراین چگونه شروع شد؟

در 24 آگوست 1991، در حالیکه که فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شده بود، اوکراین اعلام استقلال کرد. در این اعلامیه، اصل راهنمای سیاست خارجی اوکراین، اصل بی طرفی بود. (15) این اصل در قانون اساسی اوکراین نیز وارد و در تاریخ 28 ژوئن 1996 از تصویب پارلمان گذشت. (16)

دو علت اصلی که نویسندگان قانون اساسی این اصل را وارد قانون کردند و پارلمان آن را تصویب کرد این بود که:

  1. علت ژئوپلیتیک آن این بود که بیشتر نخبگان و جامعه اوکراین، بخصوص بعد از تجربه گرجستان و شکست سخت دولت رئیس جمهور میخائیل سارکاشویلی/Mikheil Saarkashvili ، که به حساب حمایت آمریکا جنگ را شروع و روسیه را به چالش کشیده بود و شروع کننده جنگ شده بود.(17)

به این نتیجه رسیدند روشی را که اتریش بعد از خروج ارتش سرخ پیش گرفت پیش بگیرند. توضیح اینکه استالین پیشنهاد کرده بود که دولت اتریش بپذیرد که بگونه ای دائم کشوری بیطرف بماند و در مقابل شوروی، ارتش سرخ را از اتریش خارج کند و دولت اتریش موافقت کرد. این موافقتنامه در 25 اکتبر 1955 امضاء شد و تا کنون اتریش به آن عمل کرده و در نتیجه به رشد اقتصادی کم سابقه ای دست یافته است.(18)

اینگونه، اوکراین به علت موقعیت جغرافیایی خود در وضعیتی قرار نمی گرفت که به میدان جنگ قدرتها در غرب و شرق خود تبدیل شود.

2 . علت داخلی آن این بود که اوکراین، به عنوان کشور، از مردمی با هویتی واحد تشکیل نشده است. توضیح اینکه اکثریت اوکراینی های اوکراینی زبان و روس زبان بیشتر در غرب اوکراین سکونت داشتند و اقلیت بزرگ روس ها و یا روس زبانها که بیشتر در شرق اوکراین سکونت دارند. تحقیقات نشان داده است که ساکنان غرب اوکراین، با وجودی که به نسبت اوکراینی های شرق و جنوب، تمایل بیشتری به غرب داشتند، ولی نظر منفی در مورد روسیه نداشتند. بنا بر این، اوکراین تازه تاسیس، کشوری نیست که دارای تنها یک هویت باشد. این در حالیست که در اوکراین، اقلیتهای مهمی از جمله لهستانی، مجارستانی و تاتار هم وجود داشتند. بنابر این بهترین روش برای جلوگیری از ایجاد و یا حاد شدن این تنش، سیاست بیطرفی را موثرترین سیاست یافته اند.

جفری ساکس/Jeferey Sachs اقتصاددان برجسته آمریکایی دانشگاه کلمبیا و مشاور اقتصادی بسیاری از ر هبران جهان از جمله گورباچف، یلستین، لئونید کاراوچاک/Leoni Kravchuk، اولین رئیس جمهور اوکراین، لخ والسا/Lech Walesa رئیس جمهور لهستان و مشاور ارشد سه رئیس اخیر سازمان ملل، بارها در انتقاد از سیاست خارجی کشور خود تکرار کرده است که هر زمان که به کاخ سفید می رود می بیند که در بر همان پاشنه می چرخد و منحوس ترین کلمه در وزارت خارجه کشورش، کلمه «بیطرفی می باشد.»

اینگونه بود که آمریکا، همانگونه که بعد در سخنان ویکتوریا نیولاند، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا، خواهیم دید 5 میلیارد دلار در اوکراین خرج و از طریق «سازمانهای غیر دولتی/NGO» ( با بودجه دولتی!) و سازمان سیا نفوذ خود را در اوکراین بسیار گسترده کرد تا دولتی در راستای سیاست آمریکا که بعد از فروپاشی شوروی با شعار «نظم جدید جهانی» سعی در گسترش هژمونی و سلطه خود داشت بر سر کار بیاید. روسیه نیز از طرف دیگر کوشش در گسترده کردن نفوذ خود، با استفاده از روسها و روس زبانهای اوکراینی می کرد. البته قربانی اول این رقابت و کشاکش، اصل «بیطرفی» اوکراین بود.

در واقع، بیطرف بودن اوکراین مانعی جدی بود تا آمریکا سلطه خود به عنوان تنها ابر قدرت جهان و هژمونی خود را در اروپا و آسیا و در نتیجه جهان مستحکم کند. علت آن را زبیگنیو برژینسکی /Zbigniew Brzezinkski در کتاب «تخته شطرنج بزرگ» توضیح داده بود:



«اگر مسکو کنترل اوکراین را با ۵۲ میلیون نفر جمعیت و منابع عمده و همچنین دسترسی به دریای سیاه دوباره به دست گیرد، روسیه به طور خودکار دوباره توانایی تبدیل شدن به یک دولت امپراتوری قدرتمند را که اروپا و آسیا را در بر می‌گیرد، به دست می‌آورد. از دست دادن استقلال اوکراین پیامدهای فوری برای اروپای مرکزی خواهد داشت و لهستان را به محور ژئوپلیتیکی در مرز شرقی یک اروپای متحد تبدیل می‌کند.» صفحه 38 (19)


بنابر این در این بازی بزرگ شطرنج، اوکراین مهره مهمی بود که اگر روسیه آن را در اختیار می گرفت، می توانست مزاحم هژمونی آمریکا بشود. روسیه نیز نمی توانست بپذیرد که اوکراین وارد ناتو، که از آغاز برای مقابله با شوروی ایجاد شده بود، شود. علت اصلی، گذشته از روابط عمیق خانوادگی و فرهنگی و تاریخی بین دو طرف، از منظر ژئوپلیتیک این بود که روسیه به علت نداشتن مرزهای طبیعی با اروپا، اوکراین را زخم پذیرترین مرز خود می دانست. چرا که روسیه سه بار در زمان ناپلئون و جنگ جهانی اول و دوم از طرف اروپا مورد حمله قرار گرفته بود، با ویرانی های عظیم، و هر بار این حمله از طریق اوکراین انجام شده بود. بنابر این از ترکیب جمعیتی اوکراین و روابط عمیق فرهنگی- تاریخی با کیف گذشته، اهمیت استراتژیک اوکراین، این کشور را، به قول ریچارد برنز، سفیر آمریکا در روسیه و رئیس سازمان سیا در زمان بایدن، به قرمز ترین خط قرمز روسیه تبدیل کرده بود.(20) در واقع کوشش آمریکا در ایجاد اروپای بدون روسیه در رابطه تضاد با خواست گورباچف که رویای «خانه مشترک اروپایی» را داشت قرار داشت، (21)

بنابر این، بیطرف ماندن اکراین و به اتریشِ اروپای شرقی تبدیل شدن برای آمریکا قابل قبول نبود.

این در حالی بود که بسیاری از کارشناسان و دیپلماتهای روابط بین الملل هشدار در پی هشدار می دادند که فشار روسیه و فشار آمریکا برای اوکراین را به طرف خود بردن به جنگ داخلی منجر و برای دهها سال سیستم همکاری بین المللی را از بین می برد. از جمله هنری کیسینجر در مقاله ای در واشنگتن پست نسبت به چنین کوششی هشدار داد و از جمله نوشت:

« در اغلب موارد، مسئله اوکراین به عنوان یک رویارویی مطرح می شود: چه اوکراین به شرق بپیوندد یا به غرب. اما اگر قرار است اوکراین زنده بماند و پیشرفت کند، نباید پاسگاه هر یک از طرفین در مقابل طرف دیگر باشد - باید به عنوان پلی بین آنها عمل کند...روسیه باید بپذیرد که تلاش برای وادار کردن اوکراین به وضعیت ماهواره‌ای و در نتیجه جابجایی مجدد مرزهای روسیه، مسکو را محکوم به تکرار تاریخ چرخه‌های فشارهای متقابل خود با اروپا و ایالات متحده می‌کند...تاریخ روسیه در جایی آغاز شد که کیف-روس نامیده می شد. مذهب روسی از آنجا گسترش یافت. اوکراین برای قرن ها بخشی از روسیه بوده است و پیش از آن تاریخ آنها در هم تنیده شده بود...غرب ( اوکراین) عمدتاً کاتولیک است. شرق عمدتاً ارتدکس روسی. غرب به زبان اوکراینی صحبت می کند. شرق بیشتر به زبان روسی صحبت می کند. هر گونه تلاشی از سوی یکی از جناح های اوکراین برای تسلط بر جناح دیگر - طبق الگوی قبلی - در نهایت منجر به جنگ داخلی یا فروپاشی می شود. در نظر گرفتن اوکراین به عنوان بخشی از رویارویی شرق و غرب، برای چندین دهه هرگونه چشم اندازی برای آوردن روسیه و غرب - به ویژه روسیه و اروپا - به یک سیستم بین المللی همکاری را از بین می برد.» (22)

لئونید کوچما، رئیس جمهور اوکراین که دو دوره پیاپی از سال 1994 انتخاب شد. او با توجه به اینکه اکثریت مردم اوکراین نگاه مثبتی به روسیه داشتند و مخالف عضویت در ناتو بودند، در پی انتخاب سیاست بی طرفی، انتخاب کردن بین تمدن روسیه و یا اروپا را رد کرد و به شعار «نه غرب و نه شرق» و «باز گشت به اروپا در همراهی با روسیه»، ریاست جمهوری را از آن خود کرد.(23)

که در واقع پذیرفتن نظر هنری کیسینجر بود و بهترین انتخاب برای اوکراین این است که نقش پل بین روسیه و اروپا را بازی کند را بکار برد.

[email protected]

لینک بخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

رفرنس ها:

(7)

https://scheerpost.com/2022/02/24/not-one-inch-eastward-how-the-war-in-ukraine-could-have-been-prevented-decades-ago/

(8)

https://nsarchive.gwu.edu/briefing-book/russia-programs/2017-12-12/nato-expansion-what-gorbachev-heard-western-leaders-early

(9)

https://www.usip.org/sites/default/files/SR23.pdf

(10)

https://www.armscontrol.org/act/1997-06/arms-control-today/opposition-nato-expansion

(11)

https://www.nytimes.com/1997/02/05/opinion/a-fateful-error.html

(12)

https://www.nytimes.com/1997/02/05/opinion/a-fateful-error.html

(13)

https://www.nato.int/cps/en/natolive/official_texts_8443.htm

(14)

https://en.wikipedia.org/wiki/2007_Munich_speech_of_Vladimir_Putin

(15)

https://static.rada.gov.ua/site/postanova_eng/Rres_Declaration_Independence_rev12.htm

(16)

https://rm.coe.int/constitution-of-ukraine/168071f58b

(17)

https://www.theguardian.com/world/2009/sep/30/georgia-attacks-unjustifiable-eu

(18)

https://www.nationalww2museum.org/war/articles/soviet-occupation-of-austria

(19)

https://www.cia.gov/library/abbottabad-compound/BD/BD4CE651B07CCB8CB069F9999F0EADEE_Zbigniew_Brzezinski_-_The_Grand_ChessBoard.pdf

(20)

https://carnegieendowment.org/posts/2023/08/the-crucial-question-surrounding-ukraines-nato-admission?lang=en

(21)

https://digitalarchive.wilsoncenter.org/document/speech-mikhail-gorbachev-council-europe-strasbourg-europe-common-home

(22)

https://www.washingtonpost.com/opinions/henry-kissinger-to-settle-the-ukraine-crisis-start-at-the-end/2014/03/05/46dad868-a496-11e3-8466-d34c451760b9_story.html

(23)

T.Kuzio, "Neither East nor West: Ukraine's security policy under Kuchma," Problems of Post-Communism 52, no.5 (2005): 65.

به نقل از:

Diesen, Glenn, The Ukraine War & the Eurasian Worl Order, (US. Clarity Press, Inc, 2023), P164



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy