ثمانه قدرخان
پنج عضو یک خانوادهای ایرانی در کانادا قربانی آتشسوزی شدند. «گلبرگ بهاری کاشانی»، زن ایرانی ساکن «ریچموندهیل» در نزدیکی تورنتو بارها پلیس را از خشونت و تهدیدهای شوهرش آگاه کرده بود. او بهدلیل تهدیدهای همسرش، به خانه پدری پناه برده بود، همان خانهای که دچار آتشسوزی شده است. همسر گلبرگ بهاری کاشانی، اینک مظنون است.
صبحگاه مرگبار
صبح دوشنبه، اول سپتامبر۲۰۲۵، ساعت ۳ بامداد، آتشسوزی مرموزی در خانهای در منطقه آرام و مسکونی ریچموندهیل در تورنتوی کانادا، ساکنان خوابیده خانه را به کام مرگ کشاند. پلیس منطقه «یورک» این حادثه را یک پرونده قتل خانوادگی با آتشسوزی عمدی اعلام کرده است.
نخستین قربانی، یک دختر ۱۱ساله به نام «رُز» بود که در بیمارستان جان باخت. روز بعد، «هلیا بهاریکاشانی»، زن جوان ۲۴ساله و از ساکنان خانه، دومین فردی بود که بر اثر جراحات آتشسوزی درگذشت. هلیا خاله دختربچه کشته شده در این آتشسوزی عمدی است.
سه عضو دیگر خانواده، گلبرگ ۴۲ساله، فرزند ارشد خانواده کاشانی و مادر کودک کشتهشده، بههمراه پدر و مادرش با وضعیت بحرانی در آی سی یوی بیمارستان «مک» بستری هستند. پلیس تایید کرده است که هر پنج نفر ساکن در خانه، اعضای یک خانواده بودهاند.
حال گلبرگ و پدر و مادرش تا لحظه تنظیم این گزارش وخیم اعلام شده است.
One day after an arson attack claimed the life of an 11 year-old girl, a 24 year-old woman has now also died.
-- Noor Ra'fat (@TheNoorRafat) September 5, 2025
WATCH: 'Unnerving:' Richmond Hill community fearful as 2nd person dies after arson attack https://t.co/zElYgojcch pic.twitter.com/ftlRGjbvv7
خانهای که در آن فاجعه رخ داد، منزل مسکونی «محمد بهاری کاشانی»، پدر گلبرگ است که جراح بازنشسته است. فرد یا افراد مهاجم، احتمالا با آگاهی دقیق از نقشه داخلی ساختمان و موقعیت اتاقهای خواب، بخشی از خانه را هدف آتشسوزی قرار دادهاند. با گسترش حریق، دود غلیظ و گاز مونوکسید کربن به سرعت در فضای خانه پخش شده و موجب خفگی ساکنان شده است.
اعضای بدن هلیا به ۶نفر اهدا شد
هلیا دومین کشته این آتشسوزی، مسافری از لسآنجلس بود. نزدیکان این خانواده میگویند: «هلیا دختر باهوش و بسیار درسخوانی بود. او برای ادامه تحصیل به لسآنجلس نقلمکان کرد و در رشته علوم تحصیل میکرد. با پایان سال چهارم و فارغالتحصیلی برای دریافت پذیرش از دانشکده پزشکی و شرکت در آزمون "ام کت" به تورنتو آمد.»
M-CAT مخفف "Medical College Admission Test" است. این آزمون در کشورهای مثل آمریکا و کانادا برگزار میشود و برای ورود به دانشکدههای پزشکی کاربرد دارد.
نزدیکان او اضافه میکنند: «هلیا قصد داشت با گذراندن این آزمون برای رشته پزشکی پذیرش بگیرد.»
زمان حادثه، حدود ۳۰دقیقه اکسیژن به مغز هلیا، دختر ۲۴ساله خانواده نرسیده و در پی این اتفاق، او دچار مرگ مغزی شد. گفته میشود پیکر هلیا سالم بوده است و دچار سوختگی نشده بود.
او از داوطلبان اهدا کردن اعضای بدن پس از مرگ مغزی بود. روز پنجشنبه اعضای بدن هلیا به ۶نفر اهدا شد.
مراسم خاکسپاری هلیا و رز، بهدلیل نامعلوم بودن وضعیت سایر اعضای خانواده فعلا برگزار نخواهد شد.
گلبرگ، قربانی تازه خشونت خانگی در کانادا
حتی مهاجرت به کشور کانادا هم نتوانست گلبرگ را از خشونت خانگی امان دهد. بر اساس اطلاعات تایید نشده به نقل از منابع نزدیک به خانواده، گلبرگ، مادر رز ۱۱ساله، مدتها تحت خشونت خانگی از سوی همسرش قرار داشته و قصد داشته از او جدا شود. گفته میشود پیش از وقوع این حادثه، وی تهدیداتی از سوی همسرش دریافت کرده و حتی به پلیس گزارش داده بود.
«مارال میرحسینی»، وکیل خانواده در تورنتو کانادا به «ایرانوایر» میگوید: «پلیس نباید گزارش تهدیدها را نادیده میگرفت. اگر واقعا به پلیس گزارش شده و پلیس گزارش تهدیدها را نادیده گرفته است، بازماندهها باید از پلیس شکایت کنند و غرامت بگیرند.»
به نقل از یک منبع نزدیک به خانواده، گلبرگ در ماه ژوئن، حدود سه ماه پیش، همراه با دخترش رز، به خانه والدین خود پناه برده بود. او به خواهرانش گفته بود که بهدلیل تهدیدهای مکرر و رفتارهای خشونتآمیز همسرش، از ترس جان خود و فرزندش، ناچار به ترک خانه شده و در منزل پدری سکونت خواهد کرد.
اما چند روز پس از آن، همسر گلبرگ و دخترشان را به خانه بازمیگرداند. در مراجعه بعدی به خانه پدر، گلبرگ به خواهرش میگوید: «دوباره با هم دعوایمان شد، تهدیدم کرده.» این بار هم سایه تهدید و ترس، او را وادار به ترک خانه کرده بود. ولی شوهرش تهدید خود را عملی کرد.
گلبرگ و همسرش سالها پیش در ایران ازدواج کرده و سپس به کانادا مهاجرت کرده بودند. به گفته نزدیکان خانواده، همسر گلبرگ مردی خشونتورز و آزارگر بوده که بارها او را تهدید کرده بود که اگر درخواست طلاق دهد، او را خواهد کشت و خانهاش را به آتش خواهد کشید. گلبرگ این تهدیدها را به پلیس گزارش داده بود.
مارال میرحسینی حقوقدان میگوید: «اگر فردی احساس کند بهصورت جدی مورد تهدید قرار گرفته و قصد داشته باشد فرد آزارگر را تحت پیگرد قانونی قرار دهد، لازم است بتواند برای پلیس توضیح دهد که چرا و چگونه به این نتیجه رسیده که جانش در خطر است. او باید شواهد ارایه دهد و روشن کند که چرا تهدید را واقعی، قریبالوقوع و جدی تلقی کرده است. تشخیص میزان خطر از سوی پلیس، تا حد زیادی بهنحوه بیان این نگرانیها و مدارک ارایهشده بستگی دارد.»
این وکیل خانواده در تورنتو کانادا همچنین اضافه میکند: «این موضوع که اختلافی میان زن و شوهر یا یک مساله خانوادگی است، نباید باعث کماهمیت جلوه دادن تهدید شود. نکته اصلی این است که بتوانید بهدرستی نشان دهید وضعیت چقدر جدی است و این احتمال وجود دارد که فرد تهدید کننده، واقعا دست بهعمل بزند. برای همین، مهم است که تهدید را جدی بگیرید، شواهد و مستندات لازم را جمعآوری کنید و آن را با جزییات برای پلیس توضیح دهید تا بتوانند مداخله و اقدام موثر انجام دهند.»
به گفته مارال میرحسینی، «در بسیاری از موارد، افرادی که به اتهام خشونت خانگی بازداشت میشوند، الزاما به زندان نمیافتند. آنچه در عمل رخ میدهد این است که بسیاری از آنها با وثیقه آزاد میشوند. گاهی با شرایطی ساده مانند ارایه یک ضمانتنامه، حتی بدون هیچ محدودیت جدی.»
این وکیل خانواده همچنین اضافه میکند: «مشکل از جایی شروع میشود که این افراد، بهویژه اگر دارای اختلالات روانی یا رفتاری جدی باشند، در زمان آزادی مشروط همچنان به تهدید یا آسیبزدن ادامه میدهند. اگرچه پلیس موظف است تهدیدهای خشونتآمیز را بررسی کند، اما تا زمانی که تهدید از حالت لفظی فراتر نرود و اقدام مشخصی صورت نگیرد، معمولا مداخله فوری نمیشود.»
به گفته مارال میرحسینی، این رویکرد، باعث میشود که بسیاری از تهدیدها نادیده گرفته شوند یا بهموقع واکنش مناسبی به آنها داده نشود مگر زمانی که فاجعهای رخ دهد.
او همچنین اضافه میکند: «واقعیت تلخ این است که در چنین شرایطی، اگر فرد تهدیدکننده واقعا نیت ارتکاب به قتل یا خشونت شدید داشته باشد، آزادی او با وثیقه میتواند فرصتی مرگبار برای عملیکردن تهدیدش باشد. این ضعف ساختاری در روند رسیدگی به پروندههای خشونت خانگی، بارها و بارها جان زنان و کودکان را به خطر انداخته است و جامعه همچنان منتظر تغییر جدی در این سیستم است.»
اکنون پلیس در جستجوی مظنون یا مظنونان است و تحقیقات ادامه دارد.
داماد خانواده کاشانی روز چهارشنبه برای چند ساعت در بازداشت پلیس بوده و مورد بازجویی قرار گرفته و در نهایت آزاد شده است. پلیس به نزدیکان این خانواده از جمله خواهر سوم گلبرگ و هلیا گفته است مدارک کافی برای بازداشت این فرد در اختیار ندارد. پلیس میگوید احتمالا دو نفر برای آتش کشیدن منزل دکتر بهاری کاشانی استخدام شده بودند.
شهردار ریچموندهیل، «دیوید وست»، در واکنش به این حادثه گفته که «ما جامعهای امن داریم، اما این حادثه هشداریست که در عمیقترین لایههای جامعه، خشونت خانگی میتواند مثل آتش زیر خاکستر شعلهور شود.»
این حادثه فقط یک آتشسوزی یا یک قتل نیست، بلکه آینهای است از شکافهایی در ساختار حمایتی و قانونی برای زنانی که صدایشان پیش از مرگ شنیده نمیشود. اگر گزارش این زن زودتر و جدیتر پیگیری میشد، امروز رز و هلیا زنده بودند.