رشان اذری
صفحهٔ ویدیوی سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در وبسایت ایراناینترنشنال (لینک)
پیام سخنرانی روشن است: پیروزی از برخاستنِ مردمِ داخل میآید و نقش ایرانیانِ بیرون، هموار کردنِ راه با ابزار و پشتوانهٔ عملی است. نقشهٔ پیشنهادی شاهزاده رضا پهلوی پنج اهرمِ به هم پیوسته دارد--فشار بر حکومت، پشتیبانی از مردم، جداشدنِ کارگزاران، هماهنگیِ نیروها، و برنامهٔ روزِ بعد--که اگر با کارِ منظم و گزارشِ شفاف پیش بروند، گذار میتواند کمهزینه و کمتنش باشد.
۱) چرا «برخاستنِ مردم» کلیدی است؟
هیچ نیروی بیرونی جای مردم را پر نمیکند. این رویکرد دو نتیجهٔ عملی دارد:
امید به عمل بدل میشود: هر کس سهمی روشن دارد؛ از روایتگری درست و کارِ محلی تا پیگیری صنفی و اعتصابِ هدفمند.
نقش بیرون دقیق میشود: ایرانیانِ برونمرز باید ابزار و پشتوانه فراهم کنند، نه نسخهٔ آماده؛ و این پشتیبانی باید هوشمندانه به کنشهای داخل وصل شود.
۲) فشار بر حکومت: هزینهٔ ماندن را بالا ببریم
یعنی چه؟ بستن مسیرهای مالی و سفرِ عاملان سرکوب، پیگیری حقوقی آمران و عاملان، و واداشتن دولتها و نهادها به موضعِ روشن.
اثر: هر روز ماندن برای دستگاه سرکوب گرانتر و پرخطرتر میشود.
نکتهٔ عملی: هر گامِ فشار بیرونی باید در داخل فرصتِ کنشِ امنتر بسازد--وگرنه نیمهکاره میماند.
۳) پشتیبانی از مردم: همدردیِ مؤثر
یعنی چه؟ یاری حقوقی و درمانی، پشتیبانی کوتاهمدتِ معیشتی، رساندن صدای زندانیان و خانوادهها، و پیگیری رسمی در مجلسها و نهادهای مدنی.
اثر: هزینهٔ ایستادگی پایین میآید و حسِ تنهایی میشکند.
روش درست: بستههای ساده و روشن--وکیل، درمان، یاریِ فوریِ خانوادهها--با شیوههای شفاف، قابلدسترسی و پاسخگو.
۴) جداشدنِ کارگزاران (ریزش): «از حکومت جدا شوید و به مردم بپیوندید»
هدف: کارکنان و وابستگانِ بدنهٔ حکومت راهی امن و آبرومند برای کنارکشیدن ببینند.
چرا مهم است؟ هر جدایی، بازوی سرکوب را ضعیفتر و راه گذار را کوتاهتر میکند.
برای اعتمادسازی:
حفظ هویت جداشوندگان تا امنیتشان برقرار بماند،
راستیآزماییِ منظم آمار تا عددسازی جا نیفتد،
وصل کردنِ فوری نیروهای جداشده به گروههای صنفی و مدنی تا توانشان به کار بیاید.
۵) هماهنگیِ نیروها: ستونِ فقراتِ حرکت
اصلها: تمامیتِ ایران، برابریِ شهروندان، جداییِ دین از دولت، و حقِ مردم در گزینشِ شیوهٔ حکومت.
چرا لازم است؟ انرژیِ پراکنده دوام ندارد. باید گروههای کاریِ کوچک، چابک و ساده شکل بگیرد--با برنامهٔ زمانی، وظیفهٔ مشخص، صورتجلسهٔ کوتاه، و گزارشِ ماهانهٔ عمومی.
۶) برنامهٔ روزِ بعد: نان و آب و برق و امنیت
یعنی چه؟ نقشهٔ روشن برای ۱۰۰ روزِ نخست--برق، آب، سوخت، درمان، امنیتِ خیابان و آرامکردنِ بازار پول.
اثر روانی: بزرگترین ترس مردم «بینظمیِ پس از سقوط» است؛ یک برنامهٔ روشن، این ترس را میشکند.
چگونه؟ نامِ مسئولِ هر بخش، زمانبندی، منابع و گزارشِ پیشرفتِ قابلفهم و در دسترس.
سه کارِ فوری و کمهزینه (از امروز)
برگهٔ یکصفحهایِ گزارشِ پنج اهرم: چند شاخص ساده--تعداد اقدامهای فشار، شمار یاریها، ریزشهای تأییدشده، گروههای کاریِ فعال، و گامهای برنامهٔ صدروزه.
راهنمای «جداییِ امن»: دستور گامبهگام برای کسانی که میخواهند جدا شوند؛ نکات ایمنی، راه ارتباطِ امن، و مسیر پیوستن به جامعه.
خلاصهٔ مردمیِ «برنامهٔ اضطرار»: نسخهٔ خیلی ساده از ۱۰۰ روزِ نخست با پرسشوپاسخ: «روز اول چه میشود؟ یک هفته بعد چه؟ یک ماه بعد چه؟»
نقش ما چیست؟
کارگران، معلمان، پرستاران، بازاریان: شبکههای صنفیِ منظم و اعتصابهای هدفمند؛ هر واحدِ درستسازمانیافته، یک ستون از خانهٔ آزاد فرداست.
جوانان و دانشجویان: پیوندِ محلهها، روایتِ درست و نگهداشتنِ روحیه؛ سازماندهیِ نرم یعنی راهِ بازتر برای دیگران.
کارگزارانِ درونِ حکومت: «جدا شوید و به مردم بپیوندید»؛ با راهنمای جداییِ امن، زندگیِ خود و آیندهٔ کشور را از ماشینِ سرکوب جدا کنید.
ایرانیانِ برونمرز: وکیل، درمان، رسانه، رایزنی؛ همدردی کافی نیست--ابزارِ کاربردی بسازید و بهموقع به دستِ داخل برسانید.
کارآفرینان و کارشناسان: طرحِ صدروزه را در حوزههای حیاتی با جزئیات و مسئولِ مشخص کامل کنید.
سه نشانهٔ نزدیکشدنِ پیروزی
افتِ توانِ سرکوب: افزایشِ جداییهای تأییدشده در بخشهای کلیدی.
بلند شدنِ تکیهگاه اجتماعی: صندوقهای شفافِ یاری و پوششِ بهتر برای خانوادههای آسیبدیده.
نظمِ بیشتر در کنشها: گذر از تجمعهای مقطعی به گروههای کاریِ پایدار با گزارشِ ماهانه.
جمعبندی: چرا میتوانیم--و چگونه زودتر میرسیم
پرسشِ اصلی دیگر «آیا میشود؟» نیست؛ «چهوقت» و «چگونه» است. پاسخ روشن است: با پایمردی، با نظم، و با همبستگی. اینبار شکستهای گذشته پیشِ چشم ماست و نقشهٔ فردا روی میز. چارچوبِ شاهزاده رضا پهلوی شعار نیست، تقسیمِ کار است:
میدانِ اصلی داخل است و بیرون باید ابزار و پشتوانه بیاورد؛
ترس از بینظمی با برنامهٔ صدروزه برای آب، برق، سوخت، درمان و امنیت پاسخ دارد؛
ترس از تنهایی با پشتیبانیِ سازمانیافته فرو میریزد؛
ترس از ناهماهنگی با گروههای کاریِ پاسخگو که هر ماه نتیجه میدهند از میان میرود.
به زبان ساده: اگر هر کداممان امروز یک کارِ مشخص بردارد--یک گزارش، یک یاری، یک پیوند، یک خروجِ امن از دستگاه سرکوب، یا یک قطعه از برنامهٔ صدروزه--چرخِ گذار تندتر میچرخد.
پیروزی، جمعِ همین کارهای کوچکِ پیوسته است. راه باز است؛ با هم جلو برویم.

معمایی به نام امیر موسوی؛ سفر پرماجرای یک اخراجی