مثل همیشه باز هم دیر شده
عباس عبدی
آنان که در دهه ۱۳۶۰ در سنین مدرسه بودند و حتی اندکی بزرگسال، سریال باز هم مدرسهام دیر شد را به یاد دارند. آقای اکبر عبدی که در آن زمان کودک و نوجوان هم نبودند، و در ابتدای جوانی قرار داشتند، نقش دانشآموزی را بازی میکردند که هر روز بنا به توجیهی دیرتر از زمان مقرر به مدرسه میرفت و تکیه کلام باز هم مدرسهام دیر شد را به یادگار گذاشتند. پدر و مادرش هم میکوشیدند که مشکل او را حل کنند، ولی ظاهراً موفقیت کافی حاصل نمیشد.
🔘آن تاخیرها برای یک دانشآموز، آن هم در دهه ۱۳۶۰ چندان عجیب و نامتعارف نبود، ولی در ایران تأخیر دایمی در تصمیمگیریهای به موقع و موثر در اغلب موضوعات مهم، همچنان ادامه دارد. تصمیمات در زمان مناسب گرفته نمیشود، در نتیجه، تصمیمی که چند سال پیش باید گرفته میشد، امسال و برحسب اجبار به آن تن داده میشود. اگر این تصمیم در زمان خودش گرفته میشد نتیجهبخش بود، ولی اجرای کنونی آن نتیجه مورد انتظار را هم ندارد. جالب است که در اغلب موارد تصمیمی هم وجود ندارد، اگر هم هست، تصمیم خوبی نیست، و خیلی دیر اجرایی میشود. بعد هم متوجه نمیشویم که چرا به این روز افتادیم.
🔘چرا در سیاست تصمیم نمیگیریم یا دیر و بد تصمیم میگیریم؟ این ویژگی یا ناشی از محاسبه نادرست از وضعیت و قدرت خود و یا درک غلط از سود و زیان تصمیم، یا از ترس تبعات سیاسی داخلی است. محاسبه نادرست اغلب تحت تأثیر اتکای به قدرت و بیتوجهی به فرآیندها است.
🔘هنگامی که واقعیت را با عینک قدرت ارزیابی کنیم، درک نادرستی از آن پیدا میکنیم. واقعیت را باید با سنجههای دقیق مستقل از قدرت ناظر شناخت. بسیار دیده شده که سیاستمداران با اتکا به قدرت، واقعیات روشن را نادیده گرفته و رد میکنند. مثلاً نظرسنجیها را قبول ندارند. در حالی که آنان صلاحیتی برای اظهارنظر کارشناسانه در این باره ندارند. فقط چون قدرت دارند آن را نادیده گرفته و رد میکنند.
🔘یکی از مهمترین مواردی که در آن بیتصمیمی و نه حتی دیرتصمیمی بلکه بدتصمیمی دیده میشود، مسأله زنان و پوشش آنان است. البته منحصر به این مورد نیست و در هر موضوعی هست. ماهواره، فیلترینگ، قیمتگذاری حاملهای انرژی و سایر کالاها و خدمات، در سیاست خارجی و توافق با طرفهای خارجی و... هر جا نگاه میکنیم، موارد فراوانی از بیتصمیمی، و دیرتصمیمی را میبینیم که در نهایت منجر به بدتصمیمی هم میشود.
🔘در این یادداشت میخواهم به بخشی از گفتگوی اخیر آقای علی مطهری با خبر آنلاین اشاره و از این جهت آن را نقد و ارزیابی نمایم. آقای مطهری در این گفتگو به نکاتی اشاره میکند از جمله اینکه: ▪️"قانون عفاف و حجاب صلاح نبود که به آن شکل اجرا شود. من نمیگویم کسی که در خیابان روسری ندارد را بگیریم. میگویم با آن موارد ناهنجاری که هست - مثلا کسی با رکابی آمده یا شکمش را بیرون گذاشته است - برخورد شود. روسری را در خیابان سخت نگیرند ولی در دانشگاهها و ادارات دولتی و مانند اینها، باید دقیق رعایت شود. وظیفه دولت است. این که بگویند کار مساجد است و کار دولت نیست، خیلی اشتباه است. در فیلمهای سینمایی و نمایشهای خانگی اباحهگری بیشتر شده است."▪️
🔘محتوای بالا از حیث اینکه از طرف آقای مطهری گفته شده، یک گام به پیش، هر چند خیلی دیر شده است. چرا یک گام به پیش است؟ چون موضع ایشان در سال ۹۲ در دسترس است که معتقد بودند: ▪️"از ابتدای انقلاب اسلامی حجاب استاندارد گذشته از چادر عبارت بود از شلوار، مانتو تا زانو و روسری و مقنعه؛ دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست را انجام دهد و بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجلس شورای اسلامی به وظیفه خود عمل خواهد کرد."▪️
🔘ایشان در ادامه نیز نسبت به پوشش ساپورت هم خیلی حساس بودند، در حالی که امروز در باره روسری چنین نظری دارند. این تغییر نگرش نکته مثبت ایشان است. ولی چه چیزی نسبت به گذشته فرق کرده است؟ اگر اصل تغییر را بپذیریم، در این صورت نمیتوانیم و حق نداریم یک الگوی ثابت و غیر قابل تغییر از پوشش را تجویز کنیم. در این صورت بر چه مبنایی میتوان گفت که حد پوشش چه باشد؟ ابتدا باید این مبنا را شرح داد سپس وارد مصداق شد.
🔘آنچه که از این سخنان برداشت میشود این است که اجبار حجاب شرعی منظور ایشان نیست، چون در این صورت، نگذاشتن روسری مجاز نیست. پس اگر ایشان نظرشان را نسبت به گذشته اصلاح کردهاند، باید توضیح دهند که کدام عامل موجب شده که نگاه امروز وی نسبت به گذشته بازتر باشد؟ آیا در آينده باز هم تغییر نخواهد کرد؟
🔘به نظر من "قدرت" عامل اصلی این نگاه بود. در واقع در گذشته گمان میکردند که دولت قدرت برخورد دارد، لذا آن حد از حجاب را تجویز میکردند، و اکنون متوجه شدهاند که قدرت برخورد وجود ندارد، لذا محدودیت کمتری را در نظر میگیرند. دلیل دیگری برای این تغییر به ذهن نمیرسد.
🔘مشکل اینجاست که این نگاه جدید ایشان در شرایط کنونی کارآیی ندارد، در حالی که اگر پیش از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و مرگ مهسا گفته میشد، نه تنها موثر بود، بلکه چند گام به پیش بود. اگر نظام سیاسی و طرفداران حجاب به معنای دقیق، حق زنان را در پوشش عرفی بپذیرند، آنگاه میتوان در باره فراتر از عرف رفتن افراد سخن گفت و مقررات گذاشت، ولی تا هنگامی که چنین حقی شناخته نشده است، بحث کردن از پوشش در عمل غیر ممکن میشود.
🔘اینکه برای ادارات نیز همچنان محدودیت قایل شدهاند نشان میدهد که مسأله اساساً اجتماعی و اخلاقی و عفت و این جور چیزها نیست، بلکه مسأله صرفاً سیاسی و اتکا به قدرت است و تا هنگامی که این نگاه حل نشود، قابل تصور نیست که بتوان در یک محیط آرام و تفاهمآمیز حدود پوشش یا هر رفتار دیگر را تعیین کرد.
🔘🔘متاسفانه همچنان در همه موارد گفته شده از جمله پوشش زنان در موقعیت بیتصمیمی و دیرتصمیمی هستیم.